چرا شعارها رکیک شده است؟
این روزها در حالی ایران برخی از التهابات اجتماعی را تجربه میکند که شعارها دائم به سوی نوعی از رکاکت سیاسی متمایل میشوند و بعضاً چنان مستهجن که آدمی را شرم فرا میگیرد و این شرم و خجالت آنجا بیشتر میشود و بر شگفتی ناظران میافزاید که گاه از درون دانشگاه یا قشر نخبه و تحصیل کرده نیز شنیده میشود. چرا بعضی از شعارها چنین مستهجن شدهاند؟
درباره شروین حاجی پور و خیلی های دیگر
او حداکثر یک معترض است که خواسته های خود را به مسالمت آمیزترین شکل ممکن بیان کرده است و واقعاً چه قالبی لطیف تر از موسیقی و ترانه برای بیان اعتراض؟ اگر این حد از اعتراض هم پذیرفته نشود، پس چگونه می گویند اعتراض باید شنیده شود؟
سوال و جواب درباره ی این روزهای ایران که ذهن و زندگی میلیونها هموطن را درگیر کرده است
مردم مطالبه زیادی ندارند؛ آنها فقط یک زندگی عادی می خواهند، آن هم نه زندگی عادی در حد کشورهای اسکاندیناوی و کانادا و استرالیا که به یک زندگی معمولی و انسانی در حد کشورهایی مانند ترکیه و هند و مالزی و ویتنام و ... قانع اند؛ مطالبه زیادی است؟! یا تأمین اش سخت و ناممکن است؟!
چرا صدا و سیما با «شیوه» هم به جایی نمی رسد
هر قدر هم از خواص غذایی با کدوی آب پز بگویید باز هم دهه هشتادیها مرغ سوخاری و پیتزا را ترجیح میدهند. این تغییر ذائقه را نمیتوان به تمامی به توطئه "جریان مسلط داده" نسبت داد
فرهنگ رانندگی از میدان فرهنگ رشت تا پورتلند آمریکا
مرد میانسال گفت 10 سال رشت نبودم و آمریکا زندگی میکردم. تازه برگشتم. راننده گفت آنجا همه رعایت میکردند؟
چرا با این که سران سه قوه و پزشکی قانونی درباره پرونده مهسا امینی حرف می زنند، باز هم جامعه اعتماد نمی کند؟
آنها که در گذشته برخی رفتارهای تند و خشن و ناصواب را در جریان دستگیریها و حتی تذکر دادنها به چشم خویش در خیابان دیدهاند حتی اگر اصلاحاتی در نوع برخورد و روش کار صورت گرفته باشد با همان پیش زمینه و سابقه به داوری مینشینند حتی اگر در این ماجرا واقعاً خشونتی پدید نیامده باشد
روزی روزگاری لشت نشا؛شهری که در دهه ۴۰ کانون پرورش فکری و سینما داشت
در آن سالها نه در دوبی و نه آنتالیا خبری از هتلهای درجه یک نبود.مرکز صلیب سرخ،مرکز رادیو و تلویزیون و هنرمندان معروف،خوانندگان مشهور، سیاستمداران موثر. آن موقع نمیدانستم لشتنشا چه بخش مهمی است و چه مزیتهایی دارد.
بدن هایی که سالی یک بار قرمز شدند
صبح وقتی از خواب بیدار شدیم من و جمال از دیدن هم تعجب کرده بودیم صورت، گردن و دستهای ما پر از لکههای قرمز بود. جمال گفت این هم از سرخجه ما چطوری لپ گلی!
یاد و نام رشت،پشتِ سیمایِ سرد «سایه»
حالوهوای آسمان رشت بعد از خاکسپاری سایه حالوهوای بازگشت دوبارهیِ شعر و شاعری به آسمان رشت است و با وجود تمام نحلههایِ ادبی باز هم یک نفر در نبودِ خودش و با جسم بیجاناش این امکان را فراهم کرده تا دلدادگان ادبوهنر فرصت همسرایی و هماندیشی داشته باشند.
تحصیل فرزند مسئولان در خارج، مسئله اصلی نیست؛ ریا و دوگانگی را کنار بگذارید
اگر تمام مقاماتی که فرزند خارجنشین دارند از مسئولیت کنار بروند آیا مشکل حل میشود؟ کاملاً برعکس، با محدودکردن دایره مسئولیت و حکمرانی در یک حلقه محدود و با یک نگرش و اندیشه منحصر و یکسویه حاکمیت تنها از پیروان و علاقهمندان همان فکر که قدرمسلم همه جامعه و همه مردم نیستند نمایندگی میکند
فرهنگ سازی توریستِ زن ژاپنی در خیابان تختی رشت
وسط خیابان تختی بود که دیدم از ماشین جلویی یک پاکت چیپس را پرت کردند توی خیابان. یک لحظه انگار یکی تصادف کرده باشد خانم ژاپنی اشاره زد که ترمز کنم
وقت مملکت را با مذاکرات برجام تلف نکنید؛ اقتصاد را با چین ببندید و خلاص!
لازمه چنین رفتاری شاید این باشد که در برخی موارد، از اول چرخ را اختراع کنیم و بعضی کارها را از صفر شروع کنیم. خوب چه اشکالی دارد؟ اگر همین را باید انجام دهیم، بهتر از آن است که روزها سپری شود و فرصتها از دست برود.
از خیابانی به نام «ارغوان» تا شب های موسیقی و شعر در باغ محتشم رشت
با توجه به اینکه شهررشت بیش از یکصد آموزشگاه موسیقی دارای مجوز از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان دارد به راحتی میتوان از این سرمایه بینظیر جهت برگزاری هفتگی مراسم بر سر مزار سایه استفاده نمود به طور ثابت پنجشنبه و جمعه هر هفته میتواند به یک یا دو آموزشگاههای موسیقی اختصاص یابد تا آموزشگاههای سطح شهر با تابلوی خودشان به اجرای برنامه توسط هنرجویان و یا اساتید آموزشگاه بپردازند.
چه کسانی به کنسرت «هایده» در آمفی تئاتر اداره برق چهارراه میکائیل رشت رفتند؟
اون موقع پدر بزرگ شما با حقوق یک ماه نمیتوانست یک بلیت کنسرت بخرد ولی الان اگر حقوق کارمند اداره برق را 10میلیون تومان در نظر بگیریم میتواند حداقل پنجاه تا بلیت کنسرت بخرد!راننده گفت شما دو نفر دست به یکی کردید میخواهید مرا دیوانه کنید!
آفرین بر رشت!
آفرین بر رشت که پیوندهای فرهنگی و ادبی را نگسسته و چند نسل در کنار هم با «سایه» وداع کردند. یلدا ابتهاج در سخنان خود در مقابل تالار رودکی گفته بود خود باید به آلمان بازگردد ولی پدر را که به این خاک تعلق دارد، به مردم رشت میسپارد و همین اتفاق هم افتاد.
لطفا لحظه های ناب تان را در اینستاگرام به اشتراک نگذارید
طبیعتگردان از لحظات خوشی که دارند، از پختن املت در تابههای روحی قهوهخانهای، از بغل کردن مه، از لمس کردن اسبها، از پای خود بر روی سنگریزههای آب زلال چشمه عکس و ویدئو میگیرند و آنرا در اینستاگرام منتشر میکنند.
همه چیز بعد از آتش سوزی پاساژ خزر شروع شد
با وجودی که جنسی در مغازه نداشتم و خسارتی ندیده بودم فاکتورسازی کردم و پول خوبی از بیمه گرفتم؛ آنقدر خوب که با اون مبلغ یک مغازه دیگر هم اجاره کردم هر دو مغازه را از جنس پر کردم. خانمم از اول مخالف بود
فرصت تبدیل بیستون و اُستادسرا به خیابانِ مشاهیر رشت را از دست ندهید
خانههای مشاهیری که به موزه تبدیل شدهاند در شهرهای دیگر به وفور یافت میشود
چرا کسی اشتباهی به من زنگ نمی زند؟
گفتم چرا موضوع برای صحبت نداریم یا حتی جواب همدیگر را با نوشتن نمیدهیم و استیکر و ایموجی جای حرف زدن و نوشتن را گرفته است.
شاه، مقصر بود نه سایه
هنر شاه این بود که ناممکن را ممکن کرد. یعنی کاری کرد که آن همه گروه سیاسی و چهرهی فرهنگی سرشار از اختلاف، با یکدیگر متحد شدند بر سر سرنگونی شاه.
آب فروشی با نیسان های آبی در بامِ بی آب سیاهکل
متاسفانه چالش برآمده از چنین روندی،مسئلهای دو سرباخت برای هم مردم بومی منطقه و هم سرمایهگذارانی است که میلیاردها تومان سرمایه خود را به این سرزمین روانه میکنند خواهد بود.
حَظ می کرد از به یادآوردنِ رشت
جهان بسیار دیده بود، پیروزی آرمانهایاش و شکست آنها را ولی هیچگاه آدم پذیرفتنِ شکست نبود. میگفت حریف تمرینی بسیاری قهرمانانِ کشتی بوده از جمله تختی و حظ میکرد از خاطراتاش
بحث داغ دیسک گردن،گاومیش بالدار و پزشکانی که درآمد ایجاد می کنند تا پُل عراق رشت
راننده گفت باشد، ما خدا رو شکر میکنیم که دیسک گردن داریم و با خنده رو کرد و از مسافر پرسید شما چی دارید؟! مسافر گفت الان یک ماه است برای درد قفسه سینهام انواع سی تی اسکن،ام آر آی و عکس میگیرم، ولی چیزی نشان نمیدهند. تا الان چند میلیون هزینه کردم هیچی به هیچی
مشروطۀ ایرانی در ۷ پرده/ جنبشی که شکست نخورد
یکی از دلایل بیاطلاعی یا کماطلاعی از وقایع مشروطه می تواند کتابهای درسی باشد که به جای معرفی جنبش مشروطه به عنوان حرکتی به قصد مشروط کردن قدرت، تفکیک قوا و قداستزدایی از اوامر حاکمان دنبال آن هستند که ثابت کنند مشروطه شکست خورده است. چرا؟ چون محمدعلیشاه مجلس را به توپ بست یا چون شیخ فضل الله را دار زدند در حالی که اتفاقات بعدی به خاطر جنگ جهانی اول بود که کشور در خطر جدی قرار گرفت و اولویت از مشارکت در قدرت به امنیت و نان تغییر یافت و گرنه مشروطه شکست نخورد.
آشکار و پنهانِ «ورزا جنگ» از سنگر تا کوچصفهان
راننده با خنده گفت نه فکر نمیخواهد تا صبح میتوانم برای تو مثال بزنم. حالا تو بگو نیروی انتظامی چه کار بکند؟ به ماشینها بگوید پلاک نداشته باشند، به مرغ و خروسها اجازه حرکت ندهد، ورزا را دستگیر کند صاحب ورزا را به پاسگاه ببرد؟
از تاکسی رشت تا تاکسی شانزلیزه فرانسه
گفت داستان ما و خارجیها عین همین لبآب خودمان است. آنها گفتند آب را دیدیم ما هم به حرف آنها اطمینان کردیم و شلوارمان را در آوردیم و مایو پوشیدیم ولی منظور اصلی آنها را متوجه نشدیم.
«مانتو» پراید نیست که مردم مجبور به خرید یک نوع آن باشند
فرض کنیم برخلاف قانون جلوی تولید رسمی این مانتوها را گرفتید آیا فکر نمیکنید که شیوههای دیگر برای تامین تقاضای زنان به اینگونه مانتوها وجود دارد؟ مشروبات الکلی و مواد مخدر که هر دو به کلی ممنوع هستند، به وفور در دسترس عموم است، چه رسد به لباس که شامل چنین محدودیتهایی نمیتواند بشود
۴ نکته درباره عکس جنجالی وزیر و برکناری مدیر روابط عمومی
وقتی قرار نیست توضیحی ارائه شود چه نیازی به روابط عمومی و صرف این همه هزینه و پول و امکانات و انرژی است؟
جناب سرهنگ از آن دنیا هوای منو داره!
پدربزرگم یک برادر بزرگتر از خودش داشت که اونو خیلی دوست داشت. چند سالی بود که فوت کرده بود یک روز که بهش غذا میدادم رو کرد به در ورودی و اسم داداشش را میگفت. به من میگفت مگه داداشم را نمیبینی من گفتم نه نمیبینم
از صحنه بازیگری تا برداشت آخرین پلان در یک روستای گیلان
او از نسل انسان هایی بود که گویا تاثیر گذاری را وظیفه خویش میدانست و همواره هرجایی که بود کاری که فکر می کرد درست است و به نفع اجتماع و هنر است انجام می داد