کلانشهر _ وحید احمدی آرا: از همان روزی که امضای بنفش رنگورورفتهی روحانی زیر حکم استانداری ارسلان زارع ثبت شد بسیاری از منتقدان با توجه به سوابق کمرنگ و کارنامهی سیاسی کم حجم او، نسبت به توانمندی او در ادارهی استان تردید کردند.
کسانی که از نزدیک با زارع ملاقات داشتند همواره از خضوع و خوشرویی او سخن گفتهاند اما در عین حال اذعان داشتند که او از اقتدار و استقلال لازم در تصمیمگیری قاطع و محافظت از منافع گیلان برخوردار نیست و همواره این سوال مطرح بود که چگونه با حضور پرفروغ و ظاهرا قدرتمند یک گیلانی در کسوت معاونت رییسجمهور ، این استان باید شاهد حضور غیرگیلانیان در مسند استانداری خود باشد؟
در اسفند تلخ ۹۸ که کشور هنوز در آتش بیماری نیفتاده بود و تنها این گیلان و قم بودند که در این اپیدمی اندوه می سوختند، سکوت و بی عملی مجموعه مدیریت ارشد استان و ناتوانی در اخذ تصمیمهای قاطع بیش از هر چیز به چشم میخورد که داد و فغان همهی دلسوزان و چهرههای فعال مدنی را به عرش رساند.
چه آن زمان که بیماران به دلیل نبود دارو و توزیع نامناسب آن قربانی می شدند و چه آن روزهایی که نبود ماسک و وسایل بهداشتی نفس گیلان را تنگتر کرده بود، انفعال و تسلیم مدیریت استان در قبال این موارد و همچنین اعلام آمار اشتباه کشتهشدگان کرونا در گیلان که از سوی تریبونهای رسمی بیان میشد، به وضوح مشخص بود.
شرایطی که از سوی رئیسجمهور عادی عنوان میشد و استاندار گیلان حتی بر خود لازم نمیدید مقابل دوربینها بیاید و کمی شهامت به خرج دهد و بگوید میزبانان نجیب و مهربان او در گیلان چگونه در آتش تصمیمات نابجای مرکزنشینان میمیرند و میسوزند و خاکسترشان با باد جلگهای به خزر میریزد.
این سکوت و انفعال و بیعملی چندین بار در تعطیلات رسمی کشور که موج مسافرت ناآگاهانهی هموطنان غیر مسوول به گیلان روانه شد، نیز رخ نمایاند.
با اینکه آمار و بررسیهای ساده نشان میداد هر بار پس از این تعطیلات چگونه آمار مبتلایان به بیماری در گیلان صعودی می شود و همچنان هیچ عزم و جدیتی برای انسداد راههای شمالی در مسوولین ارشد استان دیده نمیشود.
و اکنون نیز تصمیم عجیبب، غیرقابل توجیه و غیرکارشناسی دولت در تعطیلی ۶ به بعد مشاغل که بدون ملاحظات بومی و منطقهای به سراسر کشور ابلاغ شده است.
بد نیست آقای استاندار کلاهش را قاضی کند و اعلام کند آیا می داند در این نه ماه بر سر اقتصاد خرد و ضعیف استان چه آمده است؟ آیا می داند چندنفر در این شرایط وانفسای اقتصادی از کسب حداقل درآمد محروم شدهاند.
دولت و مجموعهی بالادستی آقای استاندار برای این همه بیکار و بیکاری ناشی از تعطیلی پراکنده و بیبرنامهی ناشی از تصمیمات غیراصولی و غیرکارشناسی استان و کشور چه تدبیری کردهاند؟
کدام نهاد مسوول سراغ مشاغل تعطیل و نیمه تعطیل رفتهاند و چه امکانات و تسهیلاتی برای بیکاران کرونایی در نظر گرفتهاند؟
اقتصاد غمگین و شکنندهی گیلان که بر کشاورزی محروم و آسیب دیده و ورشکستهی ناشی از واردات و عدم حمایت از کشاورز ، بر روزمزدی و بازارهای کوچک و محلی و کردش سرمایههای اندک گیلانیان به زور و با کمری خمیده، آخرین نفس خود را میکشد، آیا بار دیگر تحمل یک تصمیم عجولانه و غیرکارشناسی را دارد؟
آیا بررسی شدهاست که حجم ترددها و مراجعات غیرضروری در روز بیشتر است یا شب؟ آیا در اتخاذ این تصمیم لحاظ شده است که حیات و گردش اندک اقتصادی گیلانیان در چه ساعاتی از شبانه روز رقم میخورد؟
آقای استاندار! در تمام این نه ماه آیا پرداخت حقوق ماهانهی شما به تعویق افتاده است؟ آیا شده است نگران شام و ناهار فرزندان و خانوادهی خود باشید؟ آیا با تهدید صاحبخانه برای تخلیهی منزل و بیخانمانی مواجه بودهاید؟ پاسخ این سوالات مشخص است و شما پاسخ بگویید این صندلی لرزان و سست استانداری گیلان چقدر می ارزد که در مقابل این همه ظلم به گیلان و گیلانیان سکوت کردهاید و همچنان مجری بیچون و چرای دستورات نسنجیدهی پایتختنشینان هستید؟
آیا زمان آن نرسیده که جای اینکه پشت تریبون بیایید و ابلاغیهی تعطیلی را از روی کاغذ قرائت کنید، لب به اعتراض بگشایید، به اندازهی یک نفس حتی از پشت ماسک، به تضییع حقوق استانی که لقب استانداری آن را بر شانه دارید ، اعتراض کنید؟
یادداشتهایی که در کلانشهر منتشر میشوند مشخصا موضع این رسانه نیستند
نظر شما: