کلانشهر _ رضا علیزاده: نوجوان که بودیم هفته را به عشق تماشای دیدار استقلال رشت در ورزشگاه قدیمی شهر سپری میکردیم. شور و شوق فوتبال همه وجودمان را لبریز می کرد. طرفداری از استقلال رشت، سپیدرود و ملوان انزلی مرزبندی بین تماشاگران را مشخص می کرد. کریهای جذاب که هزاران نفر را شیفته خود کرده بود. پیگیری بازیهای تیم محبوبمان در شهرهای دیگر گاهی ما را ناخودآگاه به سمت کیوسک نگهبانی ورزشگاه سوق می داد تا از نتیجه بازی باخبر شویم، چون فاصله زیادی بین پخش اخبار با اتمام مسابقه وجود داشت. زمانی که استقلال رشت پیروز مسابقه میشد هواداران به قول باختین کارناوال گونه خیابان های اطراف را لبریز از شادی و خوشحالی میکردند تا جایی که ساعاتی به شکل موقت تابوشکنی صورت میگرفت و رنگ و صدایی متفاوت در شهر دیده و شنیده میشد.
یکی از جذابترین لحظات دهه ۶۰ پیروزی غیرقابل باور استقلال رشت در برابر تیم امید شوروی بود. تیمی که همه تیم های قدرتمند و با سابقه کشور را شکست داده بود و در روزی به یادماندنی در رشت شکست خورد.
علاقه به این باشگاه علیرغم تعویضهای نام (استقلال شهرداری رشت، گاز، پگاه و داماش) برای دوستدارانش باقی ماند. تماشای تمرینات باشگاه و مسابقاتش برای بخش قابل توجهی از جوانان شهر و استان جذاب و تکمیل کنندهی اوقات فراغت بود. شهری با پایین ترین استانداردهای تفریحی و فضای ورزشگاهی که چشم به بازیهای داماش داشت و برای ساعاتی جوانان را از رنج های مرسوم زندگی دور میکرد.
داماش هویتبخش نوجوانان وجوانان شهر بود. لوگو و پرچم طرفداران، متمایزکننده هویت خود و دیگری بود. چیستی داماشی ها با همین تمایزات معنی پیدا می کرد. اما متاسفانه «خودخواهی» «ندانم کاری» و «بلاتکلیفی» مدیران باشگاه و استان موجب نابودی باشگاه (تاکنون) شد. تیمی که تماشاگران لایو اینستاگرامی اش از تماشاگران حاضر در استادیوم بسیاری از تیم های لیگ برتری و لیگ های یک و دو بیشتر است. مجموعهای که بازیکنان طراز اول زیادی به کشور و تیم ملی معرفی نمود. اما شوربختانه "هویت" و " فراغت" کثیری از گیلانیان مانند "بسیاری از امور دیگر استان" در پس ناکارامدیها و روزمرگیهای مدیران استانی به یغما برده شد. اما امیدوارم کابوس های علاقهمندان تیم داماش پایان پذیرد.
رضا علیزاده
جامعه شناس و دوستدار تیم داماش