کلانشهر _ محمدهادی مرادی: آثار سینمایی اقتباسشده از نمایشنامههای شکسپیر از شماره خارج است و دیدن و بررسی تمامی آنها کاری بسیار زمانبر و طاقتفرسا است. به همین دلیل در این یادداشت –در یادداشت قبل به اقتباسهای مهم سینمایی از «مکبث» و «هملت» شکسپیر پرداختیم- مهمترین آثار اقتباسی از ویلیام شکسپیر را بررسی خواهیم کرد:
اتللو
اتللو اول از هر چیز دیگر داستان حسادت و دهانبینی و تبعات تراژیک و تاسفبار آن است. این تراژدی معروف شکسپیر داستان سردار سیاهپوست مراکشی در خدمت ارتش ونیز است که از خود دلاوری و شجاعتهای بسیاری نشان دادهاست و مورد احترام ونیزیان قرار میگیرد؛ اما افسر او، یاگو، به او حسادت میورزد و مدام در گوشش میخواند تا به همسر سفیدپوست زیباش دزدمونا شک کند و او بدون اینکه این شک خود را با او در میان بگذارد او را به قتل میرساند و بعد از قتل به بیگناهی همسر وفادارش پی میبرد و در نهایت خودکشی میکند.
اتللو اثر اورسن ولز(1952) – Othello:
اورسن ولز که علاقه بسیاری به آثار شکسپیر داشت همواره سعی کرده میکرد در آثار سینماییاش از شکسپیر الهام بگیرد. او بعد از ساختن «مکبث» در سال 1948 اینبار در سال 1952یکی دیگر از تراژدیهای بزرگ شکسپیر، «اتللو»، را در پرده نقرهای سینما به نمایش درآورد. ولز کارگردان، تهیهکننده و بازیگر نقش اول این فیلم است. این فیلم طی سه سال در مراکش، ونیز، توسکانی و رم و استودیویی در رم فیلمبرداری شد و توانست نخل طلای جشنواره کن ١٩۵٢ را بهدستآورد. این فیلم علیرغم آنکه با بودجهای کم و بسیار ساده ساخته شد ام همچنان یکی از ماندگارترین آثار اقتباسی از اتللو و شکسپیر در سینمای کلاسیک جهان به شمار میآید.
اتللو اثر سرگی یوتکویچ (1952) – Othello:
سرگی یوتکویچ که از کارگردانان محبوب اتحادیه جماهیر شوروی بود در سال 1952 «اتللو» شکسپیر را به تصویر کشید. این نسخه اقتباسی سینمای شوروی سابق که اکثر صحنههایش در کنار دریای سیاه فیلمبرداری شده به زیبایی ونیز اواخر قرون وسطا را به تصویر میکشد. جدای از بازی خوب بازیگران فیلم و موسیقی متن کلاسیک عالی خاچاتوریان، یکی از مهمترین خصوصیات این فیلم را میتوان بدون شک جلوههای بصری چشمنوازش دانست؛ از دکورهای عظیم تا طراحیهای زیبای لباس و فیلمبرداری از زوایای مختلف و نورپردازیهای هوشمندانه، همهی اینها در کنار هم پدیدآورندهی یکی از باشکوهترین و بهیاد ماندنیترین اقتباسهای سینمایی از ویلیام شکسپیر شدند.
شاه لیر
شاه لیر داستان پادشاهی پریشان و آزردهخاطر در بریتانیای باستان است که میخواهد سرزمیناش را بین سه دخترش را تقسیم کند تا بههنگام پیری هر ثلث از سال را به دور از مسئولیت حکومت در نزد یکی از آنها سپری کند، اما دختر کوچک و صادقش او را میرنجاند و لیر هم با بیمهری و ناملایمت او را میراند و سرزمین را بین دو دختر دیگرش تقسیم میکند. ولی آن هنگام که به ذات پلید دخترانش پی میبرد که دیگر خیلی دیر شده است و نقشه شان را برای کشتنش کشیده اند. لیر با بیشتر شدن جنوناش، از سویی دیگر به مردی عاقل تبدیل می شود و میتواند چهره واقعی مردم را ببیند.
آشوب اثر کوروساوا (1985) - Ran:
آکیرا کوروساوا در طول دوران فعالیت حرفهای خود، سه نمایشنامه شکسپیر را با صحنهپردازی ژاپنی بازسازی کرد و به نمایش درآورد که بهترینشان آشوب اثر اقتباس شده از نمایشنامه «شاه لیر» میباشد.
کوروساوا که تحت تاثیر نمایشنامه «شاه لیر» قرار گرفته بود، این فیلم را بر اساس وام گرفتن المانهایی از آن و «افسانه دایمیو موری مونتانی» ساخت و داستان «شاه لیر» را به ژاپن دوره جنگهای داخلیبرد، و جای سه دختر لیر را با سه پسر ایچیمونجی عوض کرد. شخصیتهای این فیلم تفاوتهای اساسی با شخصیتهای شکسپیر دارند، و پیشزمینههای فکری و انگیزههای فردیشان متفاوت است. در جایی که در «شاه لیر» درونمایه اصلی داستان اشتباه در قضاوت در اثر نادانی است که به هرج و مرج و تراژدی میانجامد، در آشوب، انگیزههای قدرتمند شخصی و سیاسی از جمله انتقام و گسترش قلمرو، سرزمین را به آشوب و جنگهای عظیم میکشاند. همین جنگها به کوروساوا فرصت داد تا زیباترین سکانسهای جنگهای سامورایی در تاریخ سینما را تصویر کند. از همین سکانسهای زیبا و پرشکوه جنگی تا رنگهای درخشان در لباسهای تاریخیاش گرفته؛ آشوب یک شاهکار عظیم سینمایی است.
شاه لیر اثر گریگوری کوزینتسف (1971) - King Lear:
شاه لیر ساخته گریگوری کوزینتسف با موسیقی اغوا کننده دیمیتری شوستاکوویچ، محصول شوروی سابق در سال 1971 به خوبی درونمایههای مارکسیستی و ضدفئودالیستی، در میان فقرا و آوارگان و آنچه را که در خرابهها، بیابانها، باتلاقها و در کشاکش طوفان و باران میگذرد را به تصویر کشیده است که حس فلاکت و سختی ایام را به خوبی در مخاطب القا میکند. در کنار روایت جذاب داستان، یوری یاروِت با بازی چشمنواز در نقش لیر طرشده و دیوانه به زیبای فیلم افزوده است.
در آخر بار دیگر به این موضوع اشاره میکنم که تعداد فیلمهای اقتباس شده از آثار شکسپیر بسیار زیاد است و من صرفا به تعدادی از محبوبترین آثار سینمایی برگرفته از چهار تراژدی معروف ویلیام شکسپیر (مکبث، هملت، اتللو، شاه لیر) پرداختم.
نظر شما: