امیرحسین کریمی؛

سوغات پاستور در گیلان؛ رسانه های بی اجازه و دانشجویان غربال شده!


۱۳۹۷/۱۲/۱۸ - ۰۰:۰۰ | کد خبر: ۱۳۰۳ چاپ
سوغات پاستور در گیلان؛ رسانه های بی اجازه و دانشجویان غربال شده!

باید بپذیریم که در آستانه دومین سال از دومین دوره ریاست روحانی بر قوه مجریه، دیگر از امید دم زدن و وعده‌ی روزهای خوش را به هم دادن، دولت روحانی را زنده نگه نمی‌دارد.  اتفاقا اگر به فکر احیای او و دولتش هستیم باید بازگردیم و ببینیم اردیبهشت ۹۶ قرار بود کجا باشیم و اکنون، در اسفند ۹۷ کجاییم.

کلانشهر/ امیرحسین کریمی: 

دو فراز از سفر حسن روحانی به استان گیلان و گره‌ها و گشایش‌های فعالین اجتماعی، رسانه‌ای و دانشجویی در گیلان.

پرده‌ اول _ رسانه‌های بی اجازه
حسن روحانی به گیلان می‌آید. این خبر با ارسال پیامی از سوی روابط عمومی استانداری گیلان به مدیران مسئول اکثر رسانه‌های استان تقویت شد و از آن‌ها درخواست کرد یک «خبرنگار» و یک «عکاس» را برای پوشش خبری سفر رییس جمهور به این نهاد معرفی کنند. تقریبا اکثر فعالان رسانه‎‌ای اطلاعات مورد نیاز را به اکانت  روابط عمومی استانداری گیلان فرستادند اما در عین ناباوری فقط برای عده محدودی از این فعالان کارت حضور در مراسم صادر شد. انگار باید در کنار دیگر مولفه‌های انفعال و مرگ رسانه‌ها این گزینه را هم اضافه کنیم که خبرنگار و عکاس تنها به اذن نهادهای مسئول می‌توانند از مهمترین اتفاق سیاسی استان خبر تهیه کنند و مابقی فقط باید به همان خبرهای محدود و اغراق شده از آن دو سه رسانه خاص بسنده کنند. خبرهایی تماما مبتنی بر پربرکت بودن این سفر، حال خوب استان با افتتاح خط ریلی و اسقبال پرشور مردم از روحانی و البته تکذیب هرگونه انتقاد و رفتار انتقادی از عملکرد روحانی…

حال، در این میان توجیه روابط عمومی استانداری گیلان از همه جالب توجه تر بود که گفت: «…علیرغم پیگیری‌های صورت گرفته، به دلیل محدودیت فضا و تغییر سیاست‌های این مراجع تنها تعداد محدودی کارت ورود به مراسم‌ها و جلسات تحویل اداره کل روابط عمومی گردید.» و چه بازی عجیبی، اهالی رسانه برای انجام ابتدایی‌ترین وظیفه‌شان نیز باید از طرف نهاد دیگری تایید یا رد شوند. دقت کنید که نه به خاطر یک کار عجیب، بلکه به خاطر مخابره یک اتفاق عمومی که در سطح جهانی مخابره می‌شود.
در این شرایط «تقریبا» هیچ رسانه‌ای از آن چیزی که باید سخت نگفت و هیچکس روحانی را به خاطرعملکرد ضعیفش به نقد نکشید. نمی‌دانم آن دسته از رسانه‌ای های استان به مصلحت چه چیزی حرفی نزدند و چیزی ننوشتند اما در عین حال یک چیز را خوب می‌دانم؛ دوره حمایت و هوای دولت روحانی را داشتن به سر رسیده و آن‌ها اگر به فکر بقای روحانی و تیمش در گیلانند باید بیشتر نقد کنند تا لاپوشانی و چشم بستن بر حقیقت.
بی شک ما آنقدر که نیاز بود دویدیم و آن‌قدر که باید هوای دولت پس از ۲۹ اردیبهشت را داشتیم و فکر نمی‌کنم در حمایت کردن ناتمام بوده باشیم اما این روحانی بود که در اوج همان حمایت اجتماعی، خودش را با سر به زمین کوبید و قدر سرمایه‌اش را ندانست. اکنون اگر چشم امید کسی به تدبیر دولت او و آن نسیم فرح‌بخش اعتدال (که دوستان می‌گفتند) خوش است برای از دست ندادنش باید بیشتر نقد کنند تا پیشه کردن مصلحت. دولت روحانی دیگر مصلحت اندیشی نمی‌خواهد، چیزی اگر  بخواهد دولتش را زنده نگه دارد همان نقدهای تندی‌ست که به وقتش باید می‌گفتیم و با اعمال آن مصلحتِ الکی نگفتیم تا خدایی نکرده منافعمان به خطر نیفتد.
امیدوارم منصب‌ها که ارث بسیاری از ما در این دولت بودند، چشممان را بر حفره‌های بسیار روحانی، دولتش و حتی آن اصلاحات تکه تکه شده نبندد.

پرده دوم _ دانشجوهای غربال شده و فعالین اجتماعی ناکام
اما پرده دوم این سفر. انتظار می‌رفت با اتفاقات دو سال اخیر در دانشگاه و آن انتخاب طلایی (!) وزیر علوم از سوی روحانی، نشستی هم با فعالین دانشجویی گیلان تدارک دیده شود. این اتفاق نیفتاد و تقریبا جز بخش کوچک و غربال شده‌ای از دانشجویان، دیگران نتوانستند در فضای امنیتی سالن اجتماعات مخابرات گیلان به نشست افتتاح‌های روحانی راه پیدا کنند. این درحالی بود که فعالین دانشجویی گیلان در جو انتخاباتی پیشین نقش اساسی داشتند اما متاسفانه پس از انتخابات جز آن‌ها که به کوره‌راه‌های سیاست خزیدند و منصبی دریافت کردند، بقیه فراموش شدند. هیچکدام از دانشگاه‌های استان نماینده‌ای نداشتند تا از حال و روز مصلحت‌اندیشانه دانشگاهشان روایت کنند. کمترین انتظار من حداقل یادآوری گفته‌های روحانی به خودش بود. «جای ستاره در آسمان است نه در دانشگاه» و «انتخاب وزیر علوم همسو با مطالبات» در کجای عملکرد وزارتخانه روحانی بود؟ و آن ۲۰ پیشنهادی که برای وزیر علوم مطرح شدند، کجای مصلحت سیاست خاک شدند و روحانی چرا در برابرشان کمترین مقاومتی نکرد؟
در این میان فعالین دانشجویی و اعضای ستاد دانشجویان روحانی در گیلان کجا بودند؟ حتی آن یک بیانیه‌ای که از سوی یکی از فعالین دانشجویی سابق قرائت شد، چقدر با حساب و کتاب زمانه ما و دغدغه‌هایمان مرتبط بود؟ چقدر به از دست رفتن دانشگاه و تقلیل فعالیت‌های دانشجویی تا سطح امری سیاست‌زده برای منافع بیرون دانشگاه توجه شد و دستاورد فعالین دانشجویی دقیقا چه شد؟ از دانشگاه گیلان چند نفر به آن مراسم راه پیدا کرده بودند؟ همان‌ها هم که بودند گلچین دانشجویان در تشکل‌ها و کانون‌ها بودند یا با مناصب حزبی‌شان در بیرون دانشگاه به آن مراسم رسیده بودند؟ بنابراین بیراه نیست اگر بپرسیم؛ پس سهم دانشگاه در این سفر چه شد؟ آیا همه مقام‌های استانی و خود پرزیدنت روحانی برنامه‌ای برای دیدار با دانشجویان نداشتند؟
با اینهمه باید بپذیریم که در آستانه دومین سال از دومین دوره ریاست روحانی بر قوه مجریه، دیگر از امید دم زدن و وعده‌ی روزهای خوش را به هم دادن، دولت روحانی را زنده نگه نمی‌دارد.  اتفاقا اگر به فکر احیای او و دولتش هستیم باید بازگردیم و ببینیم اردیبهشت ۹۶ قرار بود کجا باشیم و اکنون، در اسفند ۹۷ کجاییم! باید نگاه کنیم به گشایش‌ها، نگاه کنیم به امکان آزادانه برگزاری نشست‌های اجتماعی در سالن‌های شهر (وقتی قرار نباشد گروه‌های فشار با وجود صدور مجوز آن را لغو کنند) باید نگاه کنیم به رسانه‌های استان، نگاه کنیم به بزرگترین دانشگاه استان، نگاه کنیم به فعالان اجتماعی، رسانه‌ای و دانشجویی، نگاه کنیم به آن‌ها که جز تقاضای نزدیک‌تر شدن به یک اجتماع پویا خیال دیگری نداشتند و اردیبهشت ۹۶ برایشان پلی نبود به سمت گلزار سیاست و منصب و در این میدان امیدشان روزبه‌روز کمرنگ‌تر خواهد شد.
با اینهمه، با نادیده گرفتن خبر افتتاح راه‌آهن و تالار مرکزی، پس آن سفر پر خیر و برکت دقیقا در کجا معنا می‌گیرد؟

 

انتشار یادداشت در کلانشهر به معنای تایید محتوای آن نیست و جهت اطلاع رسانی به مخاطبان منتشر می‌شود.

 

نظر شما:

security code