کلانشهر/ امیرحسین کریمی:
شاید دوره کردن اتفاقات سفر وزیر علوم، تحقیقات و فناوری به گیلان تکرار مکررات بازه یک ماهه اخیر و باز هم نادیده گرفتن جامعه دانشجویی و فعالین اجتماعی باشد اما این تکرار نمیتواند از اهمیت این اتفاق بکاهد.
اوایل هفتهای که گذشت، از سوی روابط عمومی دانشگاه گیلان و چند رسانه استانی خبری مبنی بر سفر یک روزه وزیر علوم به گیلان منتشر شد. باز هم پس از شنیدن این خبر اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که احتمالا مسئولین استانی و دانشگاه گیلان جلسهای در استانداری یا دانشگاه گیلان برگزار میکنند تا فعالین دانشجویی با مرتبطترین وزیر به دانشگاه دیدار کنند. این انتظار تا روز قبل از دیدار پابرجا بود اما درنهایت نه از سوی استانداری و نه از سوی روابط عمومی دانشگاه گیلان خبری مبنی بر «دیدار عمومی با دانشجویان» منتشر نشد.
منصور غلامی به گیلان وارد شد و با همراهی مصطفی سالاری، استاندار گیلان به افتتاح طرحها و برنامههایی پرداخت که عموما از سوی دانشگاه تدارک دیده شده بودند. طرحهایی که از کاشتن نهال تا اتصال دانشگاه گیلان به شبکه علمی کشور را شامل میشدند اما در هیچ کجای این برنامهها توجه به احوال فرهنگی دانشگاه و شنیدن مطالبات صنفی، سیاسی و فرهنگی دانشجویان «در نشستی با تریبون آزاد» جایی نداشت. انگار که اصلا خاطرهی چنین برنامههایی از ذهن دانشگاه هم پاک شده باشد!
حتی فرض اینکه سفر یک روزه غلامی به گیلان فرصت کافی را به او برای دیدار عمومی با دانشجویان نداده است نیز در نگاه اول با علم به دو دیدار منفعل وزیرعلوم نقض میشود. غلامی در این سفر هم نشستی «صمیمانه و خیلی خودمانی» با مدیران ارشد دانشگاه داشت (جلسهای که در آن کمتر از یک سوم تالار حکمت دانشگاه گیلان از مدیران ارشد پر شده بود) و هم نشستی «صمیمیتر و خودمانیتر» با نمایندگان فعالین دانشجویی؛ نشستی که اقلا من با نگاه به تصاویر منتشر شده از آن نتوانستم جز یکی دو مورد، نماینده دانشجویی دیگری در بین حاضران پیدا کنم. بنابراین دانشگاه میتوانست با تدارک یک برنامه عمومی هم مدیران ارشد را به دیدار منصور غلامی فرابخواند و هم انتقاد همه دانشجویان را یکجا به گوش «وزیر بیست و یکم» روحانی برساند تا شاید او برای سوالاتی که هیچکس برای پاسخ دادنشان خود را مسئول نمیداند، پاسخی داشته باشد. البته بعید میدانم...
نگاهی به موارد مطرح شده در جلسه غلامی با نمایندگان دانشجویان (؟) هم نشان میدهد که نه تنها وضعیت فعالیتهای دانشجویی و فضای فرهنگی دانشگاه مورد ارزیابی قرار نگرفته، بلکه کل نسخهای که وزیر برای دانشگاه گیلان نوشته است در این جمله که «فضای دانشگاهها نیازمند شور و نشاط دانشجویی است» خلاصه میشود. اما نگفته که چگونه میشود در این شرایط شور و نشاط دانشجویی را به دانشگاه تزریق کرد، نگفته که سهم دانشگاه و دانشجویان به تفکیک چقدر از این بازی است و در نهایت عملکرد مرکز آموزشی زیر نظر خود را بررسی نکرده و احتمالا از وضع تشکلها که محل بازی سیاسی و کسب منصب شدهاند، نشریات که عموما با تیراژ زیر 50 نسخه فقط جنبه رزومهای دارند و کانونها که به سختی چند تایشان سر پا هستند و فعالیتی میکنند، خبر ندارد.
با این حال انتظار چنین رفتاری از جانب مدیریت دانشگاه گیلان انتظار دور از ذهنی نبود چراکه دانشگاه گیلان مدتهاست با در پیش گرفتن رویکرد روامدارش در تلاش است تا حدالمقدور از هرگونه هیاهو در فضای دانشگاه جلوگیری کند و در مقابل با تاکید بر روی دستاوردهای علمی، زمینه پویایی یکی از بزرگترین مراکز علمی استان را فقط وابسته به پیشرفتهای علمیاش بداند نه همان شور و شوقی که وزیر «اصلاحطلبِ معتدل» از آن دم میزد.
در واقع انتظار اصلی فعالین دانشجویی از مجموعه استانداری گیلان بود که تحت لوای مصطفی سالاری توجه به دغدغهها و مطالبات جامعه دانشجویی یکی از اصلیترین شعارهایش بود. این قصه زمانی غمناکتر شد که فرشاد نوروزپور، مشاور استاندار گیلان در امور جوانان در اینستاگرامش نوشت: «بنده در جریان برنامههای سفر وزیر محترم علوم به استان قرار نگرفته و تبعا نقش و مسئولیتی نداشتهام... لذا عناوین و کیفیت برنامههای برگزار شده با حضور ایشان و مواردی که طی چند روز اخیر اعم از سوال یا اعتراض از جانب برخی عزیزان جوان و فعالین اجتماعی و دانشگاهی برایم ارسال شد، مطلقا به بنده ارتباطی ندارد»
پس چه کسی قرار است مسئولیت این سفر بی کیفیت را به عهده بگیرد؟ اگر مجموعه دانشگاه گیلان به این سوال پاسخ نمیدهد پس کمان انتظار باید به سمت چه کسی بچرخد و تیر اعتراض به سمت چه کسی پرتاب شود؟ سرانجام نشستهای استانداری با فعالین دانشجویی استان چه شد و چگونه میشود که مشاور امور جوانان بالاترین نهاد اجرایی استان از ماجرای سفر وزیر بی خبر باشد و مصطفی سالاری هم پاسخی به این انتقادها نداشته باشد؟!
جواب این سوالات هرچه که باشد، و عامل کنار گذاشتن دانشجویان از سفر مسئولان دولتی به استان هرکسی که باشد، این اتفاقات کارستانیست که شاید میبایست ناامیدی فعالین دانشجویی از تلاش در این فضا رقم بزند. به اعتقاد من در شرایط کنونی وقتی که نه در دانشگاه و نه در مجموعه دولت فکری به حال دانشگاه نمیشود باید یک گام عقب رفت و از دورتر به شرایط نگاه کرد. چراکه احتمالا پس از عبور از این دوره زمانی باز هم نیاز به دانشگاه در دل بازیهای سیاسی احساس میشود و باز هم دانشجویان اصلیترین و پویاترین مهرههای تبلیغات و امید خواهند شد.
تا آن روز امیدوارم، همه مسئولان، از دانشگاهیان تا مدیران دولتی بدانند که تاکید ما بر تدارک فضاهای آزادانه جز به خاطر حفظ و صیانت از جایگاه آنها نیست، اما حیف که همه ترجیح میدهند با مصلحت میزهای مدیریتشان را حفظ کنند نه با توجه به جامعه دانشجویی، فعالان اجتماعی و همه آنهایی که از فعالیت کردن به دنبال چیزی جز پویایی و سعادت عمومی جامعه نیستند.
انتشار یادداشت در کلانشهر به معنای تایید محتوای آن نیست و جهت اطلاع رسانی به مخاطبان منتشر میشود.
نظر شما: