بیمارستان پورسینای رشت این روزها شرایط عجیبی را تجربه میکند؛ در حالی که این مرکز تنها سانتر ترومای استان گیلان است اما ویروس کووید بلایی بر سر گیلان آورده که بخشهای مختلف این بیمارستان هم پذیرای بیماران کرونایی است. تمام جراحیهای غیراورژانسی این بیمارستان تعطیل شده و کل کادر بیمارستان برای چندمین بار درگیر پروسهی طاقت فرسای درمان بیماران کرونایی شدهاند.
اختصاصی کلانشهر - فاطمه صابری: کمبود تخت، نایاب بودن برخی داروها و حتی سرم تزریقی در جای خود داستان پرآب چشم و انرژی بَر در این مرکز است. اما شاید باورکردنی نباشد که روزهاست بعضی از بخشهای بستری و حتی بخش icu جنرال بیمارستان بدون کولر و تهویه مناسب با وجود بیماران بستری کووید مثبت به حال خود رها شدهاند.
یعنی در حال حاضر پرستاران بخش آی سی یو که میزبان بیماران کرونایی هم هستند با شرایط بسیار سخت پوشش لباسهای خاص و ماسکهای چند لایه و شیلد صورت تلاش میکنند به بیماران کرونایی خدمات پزشکی ارائه کنند و خودشان هم برای چندمین بار به ویروس کرونا مبتلا نشوند اما در دمای هوای بالای 35 درجه و شرجی کُشندهی مرداد رشت از داشتن یک کولر و دستگاه تهویه هوا محروم هستند.
شرایط سخت پرستاران را مثال زدیم تا مشاهده شود که اهمیت سلامتی نزد مسئولان علوم پزشکی استان و مدیریت بیمارستان برای پرسنلشان تا چه حد است. و آیا بیماران و اطرافیانشان نباید به تردید بیفتند که در میان بی تفاوتی محض این مسئولان نسبت به سلامت پرسنل بیمارستانشان،حفظ جان بیماران تا چه حد واجد اهمیت است؟
در شرایطی که استان و کشور به شدت درگیر ماجرای وحشتناک کرونا است و روزانه بیش از 50 تَن براثر این ویروس فقط در گیلان جانشان را از دست میدهند اما ما ناچاریم به عنوان خبرنگار این سوال به ظاهر مضحک را خطاب به مدیران دانشگاه علوم پزشکی و ریاست بیمارستان پورسینا مطرح کنیم که آیا تعمیر کولر و سیستم تهویه خراب شده یک بیمارستان کار دشواری است؟ آیا تعمیر یک کولر هم در حد واردات واکسن کرونا و فلان داروی درمانی نیازمند دستورات ملی است که روزهای متمادی پرستاران، خدمات و بیماران کم رمق شده بخش آی سی یو باید منتظر سرانجامش باشند؟
آیا تعمیر خرابی کولر و شیر آب و توالت مدیران این مجموعه هم همین مقدار زمان بَر است؟ چرا پرستاران و بیماران بخش آی سی یو باید روزها منتظر تعمیر یک دستگاه واجب برای انجام بهتر و کیفیتر فعالیتهایشان بمانند؟ یا با کدام منطق و اصول مدیریتی، مدتها بیماران بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان پورسینا باید فقط یک توالت فرنگی آنهم با شلنگ آب خراب در اختیار داشته باشند و درخواستهای چند باره بیماران و همراهانشان برای ترمیم خرابی دیگر توالت فرنگی بخش به جایی نرسد. توجه کنید که گفته شد «بخش جراحی مغز و اعصاب» یعنی جایی که بیماران،جراحیهای بسیار دشواری را گذراندهاند و طبق توصیه پزشکان برای نتیجه بخش بودن جراحی باید از سرویس بهداشتیهایی با شرایط خاص استفاده کنند .
وضعیت نامناسب سرویسهای بهداشتی اورژانس و دیگر بخشهای این بیمارستان هم بسیار نامناسبتر از شرح داده شده است و خاطرهای بهتر از سرویسهای غیربهداشتی بین راهی در دهههای گذشته به ذهن نمیآورد.
سوال دیگر مرتبط با موضوع این است که مگر در بیمارستان پورسینا بخش تاسیسات وجود ندارد؟ و دهها پرسنل این بخش ماهیانه از بودجه کشور دقیقا برای رسیدگی به چنین اموری حقوق دریافت نمیکنند؟ مسئولی که شنونده گزارش خرابیهای از این دست است با کدام پشتوانه روزها و هفتهها تعمیر و پیگیری این قبیل خواستههای ابتدایی اما به حق را به تعویق میاندازد؟ مثلا چرا خرابی اتوپرس صنعتی بیمارستان فاقد اهمیت تشخیص داده میشود و لباسها و ملافههای بیماران در شرایط غیربهداشتی، بسیار بیکیفیت و دیر تحویلشان داده میشود؟
تعمیر درِ یکی از اتاقهای گرافی چه پروژهی عظیمی است که مدتهاست به تعویق افتاده و راهکار بسته شدن در اتاق عکس، در یک بیمارستان، به هم کوبیدنش با شدیدترین ضربات تبدیل شده است؛ به طوری که روزی دهها بار صدای مهیبش به جز آزار وحشتناک برای بیماران بدحال و همراهان، بدون اغراق در کوچههای اطراف پورسینا هم شنیده میشود. از این دست موارد به ظاهر کم اهمیت تا کمبود دستگاههای تشخیصی در این مرکز، که یک خط در میان نقص فنی دارد و تعمیرشان هم مانند تعمیر کولر پروژهای عظیم است باعث فرسایش روح و روان پرسنل و بیماران بیمارستان است. بماند که مشکل اساسی این مرکز کمبود پرسنل از پرستار تا خدماتی یکی از عیانترین دردهای ممکن بعد از ورود به «مرکز آموزشی و درمانی پورسیناست». عنوانی که گویا به مجوزی تبدیل شده تا هر قصور و کمبودی در این مرکز درمانی توجیه داشته باشد؛ تو گویی در رشت یک یا چند «بیمارستان جامع دولتی» وجود دارد و مردم با وجود حق انتخاب، یک «مرکز آموزشی» را برای درمان عزیزانشان انتخاب میکنند.
طنز ماجرا اینجاست که رئیس مرکز آموزشی و پژوهشی درمانی پورسینا دکتر سیروس امیرعلوی متخصص بیهوشی و فلوشیپ درد است. فردی که گویا دردهای عیانی مانند همین خرابی کولر و دستگاه تهویه هوا و سرویس بهداشتی بخشهای مختلف یک بیمارستان و ممنوع کردن ملاقات با بیماران در ایام اوج شیوع کرونا را نمیبیند را باید «مدیر» متخصص بیهوشی دانست یا درد؟
راستی توجه به نیازهای اولیه پرسنلی که حقوق اندکی دریافت میکنند و چند بار درگیر ویروس کرونا شدهاند و برخی جانشان را از دست دادهاند درکجای متد مدیریتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان قرار دارد؟
در جلسات شبانه روزی مدیران بهداشت و درمان و علوم پزشکی چه تصمیماتی اتخاذ میشود که نه به مهار بیماری کرونا کمکی میکند و نه منجر به ارتقا و تعمیر خرابی دستگاههای بیمارستان میشود؟
گویا «مدیریت» آموزش داده شده به این افراد صرفا ارائه گزارش پیرامون کمبودهای دارویی آنهم بدون ارائه راهکارهای فائق آمدن بر مشکلات است. رواست که برای چنین مواردی صدهها نفر در یک سیستم عنوان «مدیر» را یدک بکشند و بابت آن ماهیانه حقوق هم دریافت کنند؟ آیا انجام این کار از عهدهی افراد با مهارتهای حداقلی برنمیآید؟
نظر شما:
آخرین وضعیت کرونا در گیلان
تقدیر از «محسن تطهیری مقدم» پیشکسوت فوتبال و ورزش گیلان
آلودگی «گاز روبار» صومعه سرا و محصولات ارگانیکی که در گیلان با فاضلاب آبیاری می شود
هر شب شاهد سرقت سیم های برق در گیلان هستیم
هشدار سطح نارنجی هواشناسی گیلان ویژه ی ارتفاعات و دامنه ها
۵ عدد سیب ۴۹هزار تومان؛چُرت مسئولان پاره نشود