محمد تقی پوراحمد جکتاجی

شمال، کویری در راه


۱۳۹۸/۰۱/۰۸ - ۰۰:۰۰ | کد خبر: ۱۵۷۴ چاپ
شمال، کویری در راه

کلانشهر/ محمد تقی‌ پوراحمد جکتاجی: طرح شیرین سازی آب دریای کاسپین «خزر» و انتقال آن به سمنان و کویر مرکزی ایران، حدود هفت هشت سالی است به اصطلاح روی میز کار دولت قرار دارد. از اواخر دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد این طرح مطرح و بعداً به صورت لایحه ای به مجلس برده شد، اما مجلس هنوز در این باره تصمیم قاطع و نهایی نگرفته است. پاییز امسال، در سفر دکتر روحانی به سمنان، رئیس جمهور با اصرار و ابرام شدید در جمع مردم ، به این مسأله پای فشرد و قول داد که آن را عملیاتی کند.

طرح مزبور با مخالفت شدید کارشناسان زبده و خبرگان مسایل زیست محیطی، اساتید دانشگاه و طیف بسیار وسیعی از مردم استان های شمالی گیلان، مازندران ، گلستان و گروهی از مردم دل آگاه ایران مواجه شده است. مقالات فراوان در رد و ذمّ این طرح در نشریات چاپ و سخنرانی های متعدد در محافل و مجالس ایراد شده است، دنیای مجازی نیز به این امر ورود کرده و کمپین های پرتلاش و پیگیری تشکیل شده است تا معایب و آسیب های جبران ناپذیر طرح و خطرات مالی و جانی و اقلیمی منطقه و کشور را به دولت تذکر دهد اما ظاهراً تا این جا ، مرغ یک پا دارد و قرار نیست شخص رئیس جمهور از حرف خود کوتاه بیاید. جالب این که هم دکتر روحانی رئیس جمهور و هم محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین، هر دو سمنانی هستند و طبیعتاً به شهر زادگاهی خود تعلق خاطر ویژه دارند و نمی خواهند که شهر و استانشان در تشنگی به سر برد، حتی اگر به قیمت خشکی و انهدام مناطق دیگری بیانجامد. با این همه در این اصرار و ابرام رئیس جمهور، دولت و احیاناً به تبع آن مجلس، چندگانگی و تناقض در گفتار آشکار است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، وزیر نیرو در سفر به جنوب جهت شرکت در کار گروه انتقال آب کارون به مناطق دوردست گفته است: «انتقال آب از یک نقطه به نقطه دیگر مسایل را حل نمی کند» نظری که بیشتر کارشناسان محیط زیست بارها و بارها مطرح کرده اند و نتیجه عمل آن را در انتقال آب برخی از رودخانه ها از جمله زاینده رود و حوزه آبریز دریاچه ارومیه گوشزد کرده اند که البته چون گوش شنوا در کار نبود دیدیم چه فاجعه ای به وجود آورده است.
به نقل از پایگاه تحلیلی خبری گیلان نوا، عیسی کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور در سفر اخیرش به گیلان در مقابل پرسش یکی از خبرنگاران مبنی بر چگونگی انتقال آب دریای کاسپین به سمنان و آسیب های آن بر محیط و اقتصاد منطقه پاسخ داده است «طرح انتقال آب خزر به سمنان از بابت ما بلامانع است». البته در ضمیر «ما» ی ایراد شده از سوی معاون محترم رئیس جمهوری ، ابهام وجود دارد، به نظر می آید منظور از «ما» بیشتر خود ایشان باشند تا سازمان محیط زیست که بدنه کارشناسی آن اصلاً با این طرح مخالف است. به هر حال جمله شفاف نیست و این عادت دولت مردان ماست که با عدم شفافیت صحبت کنند و همه چیز را در پرده نگهدارندتا آن جا که کار از کار بگذرد و ملت در مقابل عمل انجام شده قرار گیرد.
به نقل از بیشتر خبرگزاری ها، آقای رئیس جمهور در سفر اخیرش به سمنان و شاهرود درباره همین طرح و موضوع، حرف آخر را زده و گفته است «از نظر دولت همه مسائلش حل شده است!» یعنی که ختم کلام! جمله تمام .
جالب است وزیر ایشان یک چیزی می گوید ، رئیس سازمان و معاونش دو پهلو حرف می زند و خود رئیس جمهور یک چیز دیگر می فرماید. یعنی این که همین اول سرخط، در گفتار آقایان دولتی ها مشکل وجود دارد و هیچ چیز با هم همگون نیست، پیداست که در عمل و طول زمان چه اتفاق می افتد!
حالا سری هم به مجلس بزنیم. رئیس دوره ای مجمع نمایندگان گیلان در مجلس (ولی داداشی) در این باره به خبرنگاران گفته: «شرط انتقال آب خزر به استان های سمنان و یزد، در نظر گرفتن ضوابط اکوسیستمی و گزارش ارزیابی زیست محیطی است»و همو گفته (نقل به مضمون) این مساله باید از طریق کارشناسان سازمان محیط زیست بررسی دقیق و ارزیابی شود… و افزوده ورود کارشناسان زیست محیطی، نخبگان و دانشگاهیان به موضوع انتقال آب خزر به استان های مرکزی الزامی است… و تأیید کرده بدنه سازمان از کارشناسان بسیار قوی برخوردار است که می توانند نظریه دهند. نکته مهم این جاست که وی در پاسخ خبرنگاران به اظهارنظر رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست که گفته بود « انتقال آب خزر از نظر سازمان حفاظت محیط زیست بلامانع است» واکنش نشان داده و گفته است: « رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست احتمالاً فی البداهه به خبرنگار پاسخ داده است و به نظر می رسد کار کارشناسی نسبت به موضوع انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران صورت نگرفته باشد».
حالا مشکل شد چند تا : انتقال آب دریای کاسپین فقط برای سمنان نیست، برای یزد هم هست و نه تنها برای این دو شهر، که به استان های مرکزی ایران هم هست! معلوم است کلام هر چه بیشتر و طولانی تر باشد گزک بیشتر دست منتقد و آدم هشیار می دهد. ما شنیدیم شاعران که در صور خیال سر می کنند فی البداهه شعر می سرایند اما نشنیدیم که در مدیریت های کلان مملکتی و اداره کشور فی البداهه حکم صادر شود! وقتی به نظر نمی آید کار کارشناسی در سازمان حفاظت از محیط زیست صورت گرفته باشد چطور می شود حکم صادر کرد از نظر «ما» بلامانع است و میان خیل جمعیت انبوه مردمی که به استقبال آمده اند شعار داد که مسایل حل شده است.
ملاحظه بفرمایید وزیر نیرو ، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست و شخص رئیس جمهور هر کدام یک چیز می فرمایند، کارشناسان محیط زیست اظهار نظر فنی و علمی و قاطع می کنند، رئیس دوره ای مجمع نمایندگان گیلان در مجلس هم نظر دیگری ارائه می دهد، یحتمل همین وضعیت برای روسای مجمع نمایندگان استان های مازندران و گلستان هم محفوظ است. این چه شترگاو پلنگی است که در صحنه اداره ی مملکت ما پیدا شده که هر مفهومی را از تعریف انداخته است و آن چنان مغلطه می کند که نگرانی عمومی در سرتاسر شمال ایجاد کرده است. در زبان گیلکی مثلی است که می گوید « هر کی خو ایی کله یا کاره، خو یکتا یا زنه» یعنی هر کس کار خودش را می کند و حرف خودش را می زند . حکایت حاکمان و دولتمردان ماست که کار مملکت را به این حال و روز کشاندند.
زاینده رود خشکیده، کارون به خاک سیاه نشسته، سفیدرود آب ندارد، تالاب جزموریان و بختگان و گاوخونی به گل نشستند ، بزرگترین دریاچه ایران یعنی ارومیه به خاک هلاکت افتاده ، حالا چشم طمع به بزرگترین دریاچه جهان یعنی دریای کاسپین دوخته اند.
می گویند مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود حالا این مؤمنان نه از دو سوراخ و سه سوراخ که از سوراخ ها گزیده می شوند و باز درس عبرت نمی گیرند. آیا نباید به مؤمن بودنشان شک کرد که اساساً ایمانی و اعتقادی و تعهدی به مردم و ملت نیست!
طرح انتقال آب دریای کاسپین به سمنان و مناطق کویری ایران مقوله جدیدی نیست و مربوط به دوره آقای روحانی هم نیست. این طرح از دهه چهل در زمان شاه که وضعیت اقتصادی ایران رونق گرفته بود نخستین بار توسط آمریکایی ها مطرح شد ولی بعد آن را عملی پرهزینه و از نظر اقتصادی توجیه ناپذیر و مخرب محیط زیست تشخیص داده کنار گذاشتند. بعد از انقلاب اسلامی و پشت سرگذاشتن جنگ در دوره به اصطلاح سازندگی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی انتقال آب دریای کاسپین به خلیج فارس دوباره مطرح شد و این بار عنوان گردید که می خواهند دو دریای شمال و جنوب را بهم وصل کنند و طرح بزرگ ایران رود را مطرح کردند، اما زود بر سر عقل آمدند و به دلایل هزینه بسیار بالا و زخم خوردن به طبیعت و بسیاری آسیب های اجتماعی مسکوت ماند. حالا این طرح توسط رئیس جمهور روحانی تحت لوای دولت تدبیر و امید بار دیگر سر زبان افتاده است. وقتی در اوج شکوفایی اقتصادی به احترام نظرات کارشناسان و بعد از جنگ در زمان به اصطلاح سردار سازندگی که بارقه امید به زندگی در مردم قوت گرفته بود، طرح فوق بر زمین ماند، اینک در اوج تحریم ها و ورشکستگی اقتصادی کشور و از دست دادن همه امیدها و آرزوها و عدم باور عمومی، دست گرفتن مجدد آن چه معنی می دهد؟ البته انسان اگر بخواهد و اراده کند می تواند به کمک اندیشه و ابزار جدید و فن آوری روز ، هر کار ناشدنی را شدنی کند ولی باید دید در کجا، به چه بهایی و چه هزینه ای. دست کاری در طبیعت مثل تف سربالاست ، اول از همه بیخ ریش خودش می چسبد ، به ویژه اگر اجرای آن دست کسانی و شرکت هایی بیفتد که دستی در تخریب منابع ملی و اموال عمومی دارند و دستی در جیب منافع شخصی ، بالا کشیدن ثروت مردم و تباهی منابع و سیه روزی نسل های آینده مملکت.
آب شور دریا را تبدیل به آب شیرین کردن در هوا که انجام نمی گیرد. آب همان قدر که شیرین می شود نمک پس می دهد، این نمک اگر در منطقه ساحلی باشد محیط اطراف را می خشکاند. گیاهان و جانوران آبزی و غیرآبزی را و زندگی مردم اطراف آن را به کلی نابود می کند. اگر در مقصد و شهرهای کویری باشد نمک حاصله ، شوری اراضی آن شهرها را چند برابر می کند. کنار این آب شیرین کن ها، آلاینده های ناشی از مصرف انرژی و تخلیه لجن حاصل از عملیات تصفیه جمع می شود. شهرهای شمالی سر تصفیه پسماند روزانه خود مانده اند، چه رسد به این حجم نمک که روی دستشان می ماند. بعد از آن تخریب جنگل و پاک تراشی اکوسیستم جنگلی و از میان رفتن هزاران هکتار جنگل هیرکانی اتفاق می افتد که از ذخایر جهانی روی زمین است ، همان که برای آن دل می سوزانیم و دل در گرو ثبت جهانی آن بسته ایم.حالا می فهمیم چرا کار ثبت جنگل هیرکانی این همه به تعویق افتاده است! عبور خط های لوله، جاده می خواهد و کار در کوهستان های مرتفع دشوارتر می شود و هزینه های انسانی و تأمین مالی بیشتر و بیشتر می طلبد، ایستگاه های پمپاژ بسیار عظیم و مخازن آب وسیع می خواهد. آیا منطقی است برای احیای کویری که اراضی آن مستعد کشاورزی نیست به زور هزینه و تزریق پول و صرف داشتن سوداهای بزرگ در سر، تنها نوار باریک ساحلی و سبز کشور را بخشکانیم و آب آن را بمکیم و در کویر داغ و تفته بریزیم و تبخیر هوا کنیم. به همین زودی فراموش شد که این بخش کشور بعد از انقلاب از داشتن هر گونه صنایع ، حتی مرتبط با اقلیم خود محروم شد و از توسعه ی معقول باز ماند و صرفاً کشاورزی اعلام گردید و در کشاورزی هم ناتوان عمل شد که اکنون صحبت از بومگردی آن می رود ، بومی که با از دست دادن آب دریا و امحاء جنگل ، رطوبت و سبزینگی تبدیل به بیابانی دیگر می شود. آیا این کار عاقلانه است؟ این چه دور باطلی است که دولت با این بخش از کشور و مردمش می کند؟ این همه مخالفت با ارائه نظرات کارشناسی و دلایل مستند و متقن و حضور نخبگان محیط زیست که هر دم اخطار و هشدار می دهند چه چیزی را می تواند توجیه کند جز این که مافیای فرصت طلبِ قدرت، منابع طبیعی ملت را نابود و منافع طیفی و گروهی از وابستگان خود را تأمین می کند. فراموش نشود که کاسپین دریاچه است و از همه طرف خشکی بر آن احاطه دارد، دریا نیست که پایش بند به دریاهای آزاد و اقیانوس باشد که بتواند با تخلیه آب، باز آب به آن سرریز کند.
خطاهای ما در باتلاق جزموریان و گاوخونی و دریاچه ارومیه و … کم بود که می خواهیم بزرگترین دریاچه موجود کشور را هم بخشکانیم . راستی این همه اضافه انرژی کار و خدمت به مردم محروم و صداقت عمل را که از حد بیرون زده است از کجا آورده ایم جز از توهم اداره مملکت و خود بزرگ بینی!

مطالعات خسارت، نیازسنجی، گزینه یابی، ارزیابی اقتصادی این طرح را به واقع سنجیده ایم که وارد این بازی خطرناک با طبیعت و تاریخ و تمدن مملکت و زندگی مردم و نسل های آینده کشور شده ایم؟ کشاورزی در کویر می خواهیم چه کنیم وقتی کشاورزی در سرزمینی که آب دارد تعطیل است و کشاورزان اراضی کشاورزی خود را به ثمن بخس می فروشند تا بتوانند چند صباحی دیگر به سختی زندگی کنند.
فرونشست زمین های تهران زنگ خطر را به صدا درآورده است. واقعاً مساله انتقال پایتخت جدی است. این همه ادا و اطوار برای انتقال آب خزر آیا برای تأمین آب پایتخت احتمالی انتقالی نیست؟ سمنان در حال تبدیل شدن به یک انفجار جمعیتی است آیا این با انتقال پایتخت ارتباط ندارد؟
دشمن از ما دور نیست. دشمن در وجود ماست. خود را باید از دشمن وجودمان بزداییم. کارهای ما با ما و طبیعت ما دشمنانه است. مگر می شود به راحتی با ۲۰۰۰ متر ارتفاع از سطح دریای آزاد و با این کشتی به گل نشسته اقتصاد، در اوج تحریم ها از پس این طرح پرهزینه که معلوم نیست اجرای آن چقدر طول می کشد برآمد. طرحی که عاقبتش مشخص نیست شهرهای کویری ما را آباد می کند یا خیر در حالی که به یقین شهرهای به ظاهر آباد و سبز و ساحلی ما را در کمترین مدت رنجور و بعد از مدتی می میراند. بگذارید این را همگان بدانند، شمال ، کویری در راه است.

گیله وا

 

انتشار یادداشت در کلانشهر به معنای تایید محتوای آن نیست و جهت اطلاع رسانی به مخاطبان منتشر می‌شود.

 

نظر شما:

security code