در حاشیه اختصاص غرفه رایگان به زن دستفروش رشتی توسط شهردار

با رویش لحظه ای دستفروشان چه می کنید؟


۱۴۰۰/۰۸/۱۶ - ۲۱:۵۸ | کد خبر: ۱۶۵۱۰ چاپ
با رویش لحظه ای دستفروشان چه می کنید؟

اختصاصی کلانشهر/ فاطمه صابری: طی روزهای گذشته انتشار ویدئویی از رودرویی چند مامور واحد سد معبر با یک زن دستفروش در خیابان حاجی آباد رشت صفحات پُر مخاطب در فضای مجازی گیلان را به صحنه اظهارنظر موافقان و مخالفان اتفاقات از این دست تبدیل کرده است.

 

یک/برخورد با دستفروش و مردم لبریز از خشم

فارغ از انتقادات همیشگی در زمینه خشونت گاه و بیگاه ماموران واحد سد معبر در گیلان و ایران، هرچند در فیلم خبری از برخورد خشونت آمیز با زن مورد اشاره در پیاده رو نیست اما او در اعتراض به جمع کردن میوه‌های بساطش در مقابل ماموران،با فریاد توجه رهگذران را به خود جلب کرد.همان فریادها باعث شد تا در شبکه‌های اجتماعی هم از این زن با عنوان سرپرست خانواده و درگیر معلولیت یاد شود و حق به او داده شود.اعضای شورا و شهردار رشت هم بعد از مشاهده‌ی فضای حاکم در صدد توضیح و کمک به این زن برآمدند.

شمار قابل توجهی از مردم ایران یا دست کم اغلب کاربران فضای مجازی این روزها به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر زندگی‌شان لبریز از خشم هستند. در نتیجه در بیشتر مواقع هنگام رودرویی‌هایی که یک سمت آن یک شهروند و در سوی مقابل هر شخص با تعریف حقوقی وابستگی به حاکمیت ایستاده باشد،حق به طور کامل به شهروند داده می‌شود. چون طبق این نگاه در هر حال مسئول تمام نابسامانی‌های موجود مسئولان هستند و مردم مُبرا از هر اشتباه و خطا و قربانیان وضع موجود به تصویر درمی‌آیند.برخی فراموش می‌کنند که مسئولان هم از میان همین مردم ردای مدیریت پوشیده‌اند و تعدادی از آن‌ها با انتخاب همین شهروندان بر صندلی مسئولیت نشسته‌اند.منتقدان معمولا در هنگامه‌ی این قبیل ماجراها علاقه یا فرصتی برای بررسی همه جانبه موضوع ندارند.برای کمتر کسی مهم است که شهرداری و شورا اعلام کرده که دستفروشانی شبیه این زن صرفا یک دستفروش با بساطی کوچک نیستند.کسانی که شهرداری می‌گوید به خاطر شرایط نامناسب اقتصادی مزاحم بساط‌شان نمی‌شود. به روایت برخی شاهدان زن مورد اشاره نه یک سبد یا سینی میوه که با بیش از 10 سبد میوه،پیاده رویی که محل آمد و شد صدها شهروند دیگر است را اشغال کرده بود.

در لحظات خشم و غصب،کامنت گذاران فضای مجازی علاقه ندارند بیاندیشند که اگر هر کدام از افرادی که با عنوان دستفروش گوشه و کنار شهر را با هدف کسب درآمد برای گذران زندگی از آن خود کرده‌اند به جای ابعاد 50 در 50 آن را دو یا چند برابر کنند امکان رفت و آمد برای خودشان که برای کارهای روزمره به جز خرید از دستفروش،راهی شهر محل زندگی‌شان می‌شوند وجود دارد؟

منتقدان برخوردهای از این دست در آن لحظات یادشان می‌رود که قدم زدن در شهر حق عادی همه‌ی ساکنان شهر است. گاهی شهروندانی شاکی می‌شوند که برای پیگیری مواردی اورژانسی باید سرعت عمل داشته باشند اما با صدها بساط پهن شده در پیاده‌روها مواجه می‌شوند. چون اغلب دستفروشان عاشق مسیرهای اصطلاحا «پاخور» در تمام پیاده روهای شهر هستند و بساط‌شان را با توجه به همین پارامتر می‌گشایند؛تفاوتی هم ندارد مقابل یک مطب و بیمارستان با احتمال عبور آمبولانس یا ویلچر ایستاده‌اند و یا پارکینگ ساختمان و یا دید یکی از مغازه‌داران شهر را کور کرده‌اند.

 

دو/چه کسانی موزائیک‌ پیاده‌روهای رشت را اجاره می‌دهند؟

بعد از ماجرای اخیر بار دیگر لزوم بررسی موردِ عجیب پیاده رو فروشی یا موزائیک فروشان در نقاط پررفت و آمد پیاده روهای شهر احساس می‌شود. کسانی که در سایه ایستاده‌اند و تعدادی از دستفروشان برای آنکه اجازه بساط پیدا کنند نه از مامور سد معبر ترس دارند و نه شهروندان عاصی که امکان رفت و آمد راحت در پیاده روهای شهر از آن‌ها گرفته شده و نه صاحبان مغازه‌ها. تعدادی از آن‌ها اجازه بساط کردن را از همین مافیای! عجیب در شهر می‌گیرند. افراد ظاهرا ناشناس به دستفروش می‌گویند که در چه محدوده و روی کدام یک از موزائیک‌های پیاده رو و در چه ابعادی بساطش را پهن کند.

 طبیعتا برای این مجوز غیررسمی کرایه هم می‌گیرند. بعضی از این افراد که به راحتی بخشی از شهر را طی قراردادی عجیب اجاره می‌دهند حتی محتویات بساط این دستفروشان را هم تامین می‌کنند. نگاهی کنجکاوانه به بساط دست‌فروشانی که به جای چند قلم جنس،اندازه یک مغازه مقابل خود کالا و خوراکی ریخته‌اند و در طول روز چند بار بساط شان شارژ می‌شود را باید در همین دسته حساب کرد. پیاده‌رو فروشان با سوء استفاده از نیاز مالی این افراد بویژه زنان و افراد معلول، شهر را هم در قرق خود درآورده و با هزینه‌ای اندک از راهی عجیب پولی با کمترین زحمت به دست می‌آورند. آن‌ها می‌دانند که پای مامور سد معبر برای برخورد و دست رهگذران برای خرید از زنان و افراد دارای معلولیت، سست می‌شود.

کسانی که شناسایی‌شان برای همان ماموران سد معبر که محتویات بساط بعضی دستفروشان را پشت وانت می‌ریزند و به ساختمان شهرداری منتقل می‌کنند هم نباید دشوار باشد. اما روشن نیست براساس کدام مسائل پشت پرده،منافع افراد در سایه همیشه حفظ می‌شود و همچنان براساس یک روش کاملا ناکارآمد ماهی چند بار با هیاهو وسائل تعدادی دستفروش جمع می‌شود و چند ساعت بعد به او تحویل می‌دهند و نهایتا دستفروش، فردای همان روز و همان مکان قبلی بساطش را می‌گشاید.

 

سوم/چه بلایی بر سر کسب و کار مردم آمده است؟

از زاویه‌ای دیگر هم می‌توان به ماجرا نگاه کرد. هزاران نفر در رشت زندگی می‌کنند که 10 تا 15 سال گذشته خیابان‌ها و پیاده روهای شهر را در خاطر دارند. تا 10 سال قبل تعداد دستفروش‌ها در اغلب پیاده روهای رشت به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسید. اما در حال حاضر کمتر خیابان و پیاده‌رویی را می‌توان سراغ گرفت که در آن خبری از بساط یک یا 100 دستفروش نباشد.

تفاوت نمی‌کند مسیر پیاده‌ راه مد نظر کجا باشد خیابان شیک یا مطهری، لاکانی یا بیستون،شریعتی یا گلسار، فرهنگ یا نامجو و ...

اینکه امیرحسین علوی شهردار رشت جهت دلجویی و حمایت از زن دستفروش یک غرفه رایگان برای ادامه کسب و کار در اختیارش قرار داده با نگاه به همین روند موجود راهگشا نیست.می‌دانیم که شهرداری مسئول ایجاد شغل برای شهروندان نیست و اتفاقا طبق تبصره یک بند دو ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها، سد معبر عمومی و اشغال پیاده‌روها و استفاده غیر‌مجاز آن‌ها، میدان‌ها، پارک‌ها و باغ‌های عمومی برای کسب و یا سکنی و یا هر عنوان دیگر ممنوع است و شهرداری‌ها مکلف هستند در راستای پیگیری و احقاق حقوق کلیه شهروندان از آن جلوگیری و در جهت آزاد نمودن معابر و اماکن مذکور اقدام کنند. مجری این کار اداره اجرائیات، کنترل و نظارت شهرداری‌ها و واحد رفع سد معبر است.

ظاهرا مشکل زن دستفروش مورد اشاره حل شده است.که البته با توجه به موارد مشابه قبلی می‌توان با بدبینی به ماجرا نگاه کرد. چون این دستفروش و شمار زیادی از دستفروشان رشت حاضر نیستند در بازارچه‌ها و غرفه‌های ویژه به کارشان ادامه دهند.با این توجیه که مردم رشت برای خرید به آن بازارچه‌ها نمی‌آیند.در نتیجه دستفروشانی که تنها راه امیدشان برای درآمد همین کار است گاه بساط‌شان را تا مقابل منزل شهروندان هم می‌گسترانند.

در کنار آسیب شناسی مواردی از این دست، شهردار رشت و شهرهای دیگر شاید بتوانند بعد از وقوع این قبیل رودرویی‌ها با نشان دادن عکس و فیلم‌هایی از پیاده‌روهایشان به مسئولان بالادستی از آن‌ها سوال کنند که چه بلایی بر سر کسب و کار و درآمد مردم این شهر و استان آمده که این روزها صدها نفر از آن‌ها با پهن کردن یک دستمال کوچک یا چیدن چند سبد در صدد آوردن نانی بر سفره‌ی خانواده‌هایشان هستند؟ چرا هرروز بر تعداد دستفروشان یا صاحبان اتومبیل‌های مدل پایینی که تلاش می‌کنند با مسافرکِشی هزینه‌های کمرشکن روزمره‌شان را تامین کنند، اضافه می‌شود؟

اکثر کسانی که تحت عنوان دستفروش گوشه و کنار پیاده روهای شهر را اشغال کرده‌اند با حداقل‌ها روزگار می‌گذرانند و اگر انتخابی داشته باشند برای کسب لقمه‌ای نان در سرما و گرما روزشان را نمی‌گذرانند و شهر را هم دچار اعوجاج بصری نمی‌کنند.

طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران، تورم در گیلان نسبت به ماه قبل بیش از پنج درصد افزایش یافته است. وقتی از تورم می‌گوییم مانند اکثر مناطق جهان صحبت از یک یا نهایتا 10 درصد نیست. تورم در ایران مدتهاست از چهل درصد گذشته و گیلان هم یکی از رکورداران این رویه وحشتناک است.

کاش مسئولان امر پیاده‌رو‌های پر از دستفروش رشت و دیگر شهرهای ایران را قبل از آنکه دیر شود ببینند و برای سفره‌هایی که هرروز خالی‌تر از دیروز می‌شود به جز شعارهای رنگارنگ کاری بکنند.ادامه‌ی رودرویی‌های خشمگنانه شهروندان و نمایندگان دستگاه‌های دولتی و عمومی چیزی جز سیاهی بیشتر نیست.