تغییر آب وهوا در گیلان، چشم انداز پیشِ روی ما

کلانشهر؛نیما فریدمجتهدی (آب و هواشناس)، سمانه نگاه (هواشناس):

علی‌رغم حضور سنگین و ملموس تغییر آب‌وهوا در جنبه‌های مختلف زندگی ما، هرگونه گفتار و عمل در زمینۀ تغییر آب‌وهوا چه از سوی مسئولین و چه از سوی کارشناسان، سمن‌ها و حتی مردم، در نهایت تنها اشاره به حضور و نقش این پدیده در زندگی روزمرۀ ما دارد. اشاره‌ها به این مسئله معمولاً در پس رخداد یک حادثه و وقوع مخاطره طبیعی به عنوان یک رابطه علت معلولی جهت معرفی عامل خسارات افزایش می‌یابد. شاید راه‌حل یا سرپوشی بر خیلی از ندانم‌کاری‌ها و یا سهل‌انگاری‌ها گذشته و حال ما. سیل سهمگینی منطقه‌ای را درنوردیده و خسارات زیادی وارد کرده است، چه بهتر که علت فقط تاثیر تغییر آب‌وهوا باشد! مقصری که در هیچ محکمه‌ای نمی‌توان برای آن حکمی صادر کرد. عدم گفتمان در رابطه با مسئله تغییر آب‌وهوا و در نهایت بی‌عملی در این زمینه امروزه خارج از مسئله بحث‌های علمی و روشنفکرانه، مسئله زندگی و زندگی کردن است. امروزه هر فردی که در این فلات گسترده زندگی می‌کند، یا به قولی جزو باشندگان این سرزمین است با پوست و استخوان تغییر آب‌وهوا را لمس کرده است. بنابراین اگر مسئله تغییر آب‌وهوا و رابطه آن را با زندگی بشر، دارای سه بخش شناخت و تائید مسئله، آگاهی از تبعات و اثرها و در نهایت عمل و اقدام متناسب بدانیم.

وجود این پدیده حداقل در کشوری مانند ایران با توجه به تبعاتی که داشته برای بسیاری از مردم ملموس بوده و پیامدهای ویرانگر تغییر آب‌وهوا در ایران سبب شده، فرایند آگاهی‌رسانی عمومی در جهت شناخت با کمترین هزینه و صرف زمان، بسیار جلوتر از برنامه باشد‌ و بار سنگینی از روی دوش کارشناسان حوزه آگاهی‌رسانی در زمینه شناخت این ابرچالش برداشته شود. امروزه ما در میانه میدان جنگ تغییر آب وهوا هستیم. در بخش آگاهی‌رسانی و شناخت یکی از موارد مهم، شناخت آسیب‌شناسانه از اثرهای این پدیده بر جنبه‌های مختلف زندگی بشر است. موردی که متاسفانه جای خالی آن در بحث‌های کارشناسان دستگاه‌های اجرای اگر نه خالی بلکه اندک است. آنچه مسلم است امروزه هرچند با تاخیر، نیاز به ترسیم آیندۀ شرایط جوی و اثرهای آن، پیرو سناریوهای مختلف تغییر آب‌وهوا در همه زمینه‌ها از منابع‌طبیعی، کشاورزی، محیط‌زیست، صنعت برق و... داریم. امری‌که عمدتاً یا انجام نگرفته یا منحصر به گزارش‌های بدون استفاده دستگاه‌های اجرایی و مراکز دانشگاهی و علمی است. سومین جنبۀ کاربردی و عمل‌گرایانه در زمینه تغییر آب‌وهوا پس از ترسیم چشم‌اندازِ تبعات و شناخت وضع موجود، مقابله با مسئله تغییر آب‌وهوا هم از طریق کاهش تمرکز گازهای گلخانه‌ای و همچنین کاهش اثرها و سازگاری است. در این مجموعه یادداشت مروری ساده از ابعاد احتمالی اثرهای تغییر آب‌وهوا در گیلان بر وجوه مختلف منابع کسب درآمد و زیست این مردم شده است. این مجموعه یادداشت‌ها به مناسب نشست جهانی تغییر آب‌وهوا سال 2021 در گلاسکو به نگارش درآمده است.

 

بخش اول: کشاورزی

اقتصاد کشاورزی استان گیلان مبتنی بر تولید چند محصول مشخص زراعت (آبی و دیم)، باغ‌داری (زیتون، گندم، مرکبات) دام‌داری، شیلات و زنبورداری است. ابتدا به مهم‌ترین یا راهبردی‌ترین محصول استان می‌پردازیم. تغییر آب‌وهوا از چند جنبه می‌تواند برنج را تحتِ‌تاثیر قرار دهد. عمده‌ترین این تاثیر مربوط به عناصر اصلی هوا، بارش و دما است. اما قبل از بحث در موردِ بارش، به‌عنوانِ منبع تامین آب این محصول باید در زمینۀ رژیم آبدهی محصول برنج بحث مختصری را انجام داد. کشت برنج در گیلان وابسته به دو منبع آبی است. منبع خارجی (رودخانۀ سفیدرود) و منابع داخلی (رودخانه‌های داخلی و بارش مستقیم). فارغ از تمامی تحولاتی که مربوط به دخالت‌های انسانی در مدیریت نامناسبِ بهره‌برداری آب در این هر دو منبع است، تغییر آب‌وهوا، منابع آبی هر دو حوضه را متاثر کرده است.

 

 کاهش حجم بارش، تغییرپذیری زمانی و مکانی بالای بارش، افزایش شدت بارش، کاهش نسبت بارش برف به بارندگی همگی منجر به کاهش وسعت و عمق برف موردِ نیاز شده‌است. که این مسئله به شکل مستقیم اثر خود را بر رژیم آب‌شناسی جریان‌های سطحی و غیرسطحی گذاشته است. بنابراین عملاً آب کمتری در رودخانه‌ها جاری و منابع آب سطحی کاهش قابل توجه‌ای را نشان می‌دهند. ناهنجاری زمانی بارش برف یکی از دیگر مواردی است که بر میزان آبدهی و نظم موجود آن موثر است. نباریدن بارش (برف) به‌ویژه در فصل پاییز و ابتدای زمستان در ارتفاعات کردستان در سردترین زمان ممکن، یعنی درست در فصل ذخیره‌سازی برف، چالش‌برانگیز است. برف‌های دیرهنگامی در اواخر اسفند و ابتدای فروردین ماه می‌بارد، به دلیلی گرم‌تر بودن هوا، منابع قابل اطمینانی محسوب نمی‌شوند. مسئله‌ای که علاوه بر بارش، در مضاعف کردن این مسئله تاثیرگذار است، افزایش محسوس دما است. این افزایش محسوس دما در فصل سرد به بیانی بهتر، زمستان‌های گرمی که در یک دهه اخیر با آن مواجه هستیم، سبب کاهش پوشش سطح برف شده است.

اما آن‌چیزی که همیشه و هرساله مایه امیدواری و برگ برنده مدیریت منابع تامین آب کشت برنج بود، بارش موثری است که به‌ویژه در فصل کشت، به فراوانی سبب کاستن ابعاد بحران‌های متعدد خشک‌سالی حداقل در جلگه مرکزی گیلان را به عهده می‌گرفت. آب‌وهوای گیلان به‌دلیل اعتدال بارشی و نظمی که در رژیم بارش خود داشت همیشه کانون اتکا در برنامه‌ریزی‌های منابع و مصارف آب بوده است. بارها، بارشِ باران موثر و به‌موقع در ابتدای فصل کشت، در ماه فروردین، اردیبهشت و خرداد و حتی دیرپاتر، مزارع برنج و محصول ‌آن را از آفت خشک‌سالی نجات داده است. اما، آنچه از رفتارهای بارش چه در حوضه آبریز سفیدرود و چه در داخل استان در حال وقوع و یا حداقل در چند سال اخیر مشاهده شده است، آینده را به شدت تیره‌و‌تار کرده است عدم رخداد بارش موثر و وجود دوره‌های خشکی طولانی در فصل بهار در گیلان است. عدم تامین آب سد سفیدرود، وابستگی هرچه بیشتر به بارش به ویژه بارش موثر در سال‌های اخیر، سبب شکنندگی وضعیت تولید برنج شده است.

اما کاهش برنج تنها زمینه‌ای نیست که از بعد خسارات و تبعات تغییر آب‌وهوا می‌توان به آن نگریست. افزایش قابل توجه حجم و شدت بارش‌های سنگین گیلان، زنگ خطری است که باید به آن توجه کرد، بارش‌هایی که در مواقعی منجر به از بین رفتن مزرعه، خزانه و در نهایت کل محصول شده است. مسئله دیگر در زمینه کشت برنج، نوسان‌های دمایی و موج های گرمایی طولانی است، که در زمان کاشت برنج با افزایش تبخیر و تعرق موجب کاستن از اندک اندوخته‌های منابع آبی مزارع می‌شود. نوسان‌ها و ناهنجاری‌های دمایی از جنبه‌های دیگر نیز کشت برنج را با چالش مواجه کرده‌است. گرماهای زودهنگام، که سبب گرایش کشاورزان به حضور در مزارع شده است، این مسئله خطر خسارت نشای برنج را به دلیل ایجاد سرماهای دیررس در ابتدای فصل کشت افزایش می‌دهد. گرمای بیشتر به شکل مستقیم به هنگام خوشه‌نشینی آن، سبب پوکی محصول برنج می‌شوند.

 

 

دیگر محصول عمده و رایج گیلان که اتفاقاً بیش از برنج وابسته به شرایط جوی است، چای است. تولید محصول چای وابستگی زیادی به میزان بارش و دوره‌های خشکی دارد که علت اصلی آن هم دیم‌کاری آن است. یعنی هرگونه تغییر مشخصی در بارش و دما تولید آن را بیشتر متاثر می‌کند. کاهش میزان بارش و خشک‌سالی همیشه عمده دغدغه چای‌کاران بوده و سال‌هایی بوده‌اند که نه تنها محصول کاهش داشت، بلکه شاهد خشکی وسیع و صدمه به بوته‌های چای بوده‌ایم. با‌توجه‌به اینکه چای در گیلان به‌دلیل محدودیت‌های دمایی عمدتاً در فصل گرم مورد برداشت قرار می‌گیرد، و با توجه به اینکه شاهد ناهنجاری عمده در بارش هستیم، کیفیت و کمیت تولید چای در سال‌های آینده با ادامه این روند چالش‌های خاص خود را خواهد داشت. افزایش چشمگیر دما و فراهم شدن زمستان‌های بهارگونه، به ویژه در ماه اسفند، سبب شروع جوانه‌زنی بوته‌های چای و خطر بیشتر سرمازدگی می‌شود.

 

 

در مناطق کوهپایه‌ای گیلان، محصول باغ‌های مرکبات استان شاید بیشتر از نوسان‌ها و ناهنجاری‌های شدید دمایی متاثر شوند، امری که اتفاقاً محصول‌دهی این محصولات به آن‌ها وابسته‌تر هستند. هرگونه تاخیر و حتی زود شکوفه دادن محصول با توجه به حساسیت بالای گل‌های این محصولات، عملاً تمامی محصول یک منطقه را به خطر می‌اندازد. دلهره‌های دائمی که با توجه به رفتارهای حدی کمتر رخداد‌ در این آب‌وهوا خطرناک محسوب می‌شود. علاوه‌براین یکی از آفت های مهم مرکبات، مگس مدیترانه‌ای است که میزان شیوع آن تا حد زیادی به گرمایش پاییزه و افزایش محسوس دما در اوایل پاییز مرتبط است. امری که از نظر آب‌و‌هوایی به طور چشمگیری به فراوانی وقوع باد گرم بستگی دارد و به وضوح در سنواتی که افزایش فراوانی وقوع باد گرم اتفاق می‌افتد گسترش این آفت مشاهده می‌شود و البته ادامه روند گرمایش جهانی و افزایش دمای هوا موجب شیوع این آفت و آسیب به مرکبات می‌شود. یکی دیگر از مسائلی که جزء مخاطره‌های آب‌وهوایی مهم گیلان است و اتفاقا به شکل بی‌سابقه‌ای در دهه 90 شمسی افزایش یافته، بارش برف‌های سنگین و رخداد یخبندان‌های طولانی و شدید است که به‌طور معمول منجر به خسارت عمده به باغ‌های مرکبات می‌شود. به‌طور‌مثال، میانگین رخداد برف‌های سنگین گیلان، در هر دهه 2 مورد بوده، اما در دهه 1390 خورشیدی، 7 بار رخداده است. طبیعتاً با ادامه این روند، برف‌های سنگین گیلان، یکی از چالش‌های موجود در زمینه تولید مرکبات خواهد بود. یکی دیگر از چالش‌های آب‌و‌هوایی گیلان، افزایش فراوانی وزش باد گرم که بیشینه آن در فصل سرد سال اتفاق می‌افتد بدون شک سبب‌ساز موارد منفی دیگری خواهد بود. گرمایش افزایشی به‌ویژه در یک دهه اخیر، منجر به ثمر رسیدن و گل‌دهی نابهنگام و زودهنگام باغ‌های مرکبات شده است که این مسئله با توجه به خسارت ناشی از هرگونه سرمایش ناگهانی دیرهنگام، پتانسیل خسارت به باغ‌های مرکبات را افزایش داده است. رخدادهای سال اخیر، شاید چشم‌اندازی از سناریوهای پیش‌رو باشد.

 

 

چالش در فندق و گردو به‌عنوانِ محصول‌های کوهستانی گیلان، در چند وجه مشهود است. حداقل در یک دهه اخیر ناهنجار‌ی‌های دمایی سبب خسارت فراوانی به میزان محصول باغ‌های فندق و به‌ویژه گردو شده است. دلیل اصلی این اتفاق هم نه الزاماً سرماهای دیررس نامعمول، بلکه وقوع یخبندان و سرماهای دیررس تا میانه اردیبهشت است که امری طبیعی در آب‌وهوای مناطق کوهستانی گیلان بوده است. مشکل از آنجا شکل گرفته است که در یک دهه اخیر، شاید رخداد زمستان‌های گرم در به‌ویژه در ماه پایانی آن یعنی اسفند هستیم. گرمایش بی‌سابقه معمولاً از میانه بهمن شروع شده و عملاً اسفند را به فروردین تبدیل کرده است. همین مسئل سبب زودبیدار شدن درختان گردو (گلدهی) و فندق (بیشتر خود محصول) شده است. اما به نظر می‌رسد چالشی که گرمایش جهانی و تغییر آب‌وهوا برای هزاران هکتار باغ فندق به ارمغان خواهد آورد بحث تامین آب این ظرفیت ایجاد شده است. بخش بزرگی از این باغ‌های فندق به لطف لوله‌های پلی‌اتلین است که نظام بهره‌مندی از آب را در مناطق کوهستانی گیلان متاثر و البته متحول ساخت. با توجه به وابستگی شدید به منابع آب چشمه‌ها و همچنین تاثیر منفی که گرمایش جهانی بر میزان بارش برف گذاشته است. از هم اکنون نیز نشانه‌های خش‌کسالی هیدرولوژیک در مناطق کوهستانی به شکل کاهش آبدهی رودخانه‌ها و خشک شدن سریع رودخانه‌های فصلی، زنگ خطری را به نمایش گذاشته است.

 

دیگر محصول باغی مهم استان، زیتون است. قرارگیری باغ‌های زیتون استان گیلان درجنوب استان، این محصول را برای یکی از مهم‌ترین تبعات تغییر آب‌وهوا مواجه کرده است. بخش بزرگی از باغ‌های زیتون استان در مناطقی چون لوشان، منجیل و رودبار در یک دهه اخیر در معرض موج‌های پی‌در‌پی گردوخاک بوده است. نشستن گردوغبار روی اندام‌های سبز گیاهان و اختلال فرآیند فتوسنتز و در نتیجه سوخت‌و‌ساز مواد غذایی که منجر به کاهش رشد و ضعف درخت می‌شود. از طرفی دیگر روی کاهش عمل گرده‌افشانی در مرحله گل‌دهی اثر دارد و باعث کاهش تولید محصول می‌شود. شاید هنوز در این زمینه پژوهش‌های عملی صورت نگرفته است. اما مشابه تاثیر گردوخاک بر درختان بلوط زاگرس مورد تائید است. خشک‌سالی‌های مداوم هم همچنین گرمایش یکی از معضلات آینده استان در این زمینه خواهد بود. با بروز گرمایش حشرات و آفات زیان‌بار، راحت‌تر از قبل به درخت‌ها حمله می‌کند، چون به علت تغییرهای آب‌وهوایی در طول چند فصل همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند.

  

خشک‌سالی‌های مداوم، دیرپا و باشدت بالا عملاً تاثیر زیادی بر گونه‌های مرتعی خواهد داشت. علاوه‌براینکه افزایش دما سبب تغییر رفتارهای فیزیولوژیکی زنبورها خواهد شد. شرایط آب‌و‌هوایی را بر عملکرد کندوهای زنبور عسل، عملکرد تخم‌‌گذاری ملکه و فعالیت‌های پرورش نوزاد زنبور‌ها و همچنین نحوه ‌ جمع‌آوری شهد گیاهان تاثیر می‌گذارد. علاوه بر تاثیر مستقیمی که شرایط جوی بر زنبور عسل دارد، مسائلی چون گرمایش جهانی، خشک‌سالی و حتی دوره‌های خشک مستمر و شدید، فرایند تولید عسل را دچار چالش‌های اساسی می‌کند. امروزه، به‌ویژه کوچ دادن زنبور به‌سمت ارتفاعات برای رفع مشکل گرمایش هوا و رسیدن به دماهای مطلوب کاملاً در حال وقوع است‌ و این مسئله را می‌توان در میان جوامع زنبوردار دید. خشکی‌های مداوم به‌ویژه در یک دهه اخیر در مراتع کوهستانی به‌ویژه در فصل بهار، شُک و خسارت بزرگی برای زنبورداران بوده است. ناهنجاری بیشتر شرایط جوی از دیگر جنبه‌های تغییر آب‌وهوا است. فراوانی وقوع توفان‌ها و افزایش سرعت آن‌ها، یکی از این برآیندها است. نتایج مطالعات اخیر این نگرانی را ایجاد کرده که زنبورها و سایر گرده‌افشان‌های بال‌دار در اثر وزش بادهای شدیدتر و بیشتر ناشی از گرمایش جهانی با تهدید جدی مواجه می‌شوند. بدون وجود باد، بنابراین طی یک روز، توانایی زنبور عسل برای تأمین مواد غذایی کلونی‌اش به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد.

 

 صنعت شیلات در استان گیلان وابسته به دریا و استخرهای تولید ماهی گرم آبی و سردآبی است. تغییر آب‌وهوا در سال‌های اخیر منجر به ‌خشک‌سالی و تخریب منابع آبی کوچک مقیاس ‌مانند دریاچه‌ها و آبگیرها و تالاب‌ها، کاهش دبی رودخانه‌ها و جریان آب‌های جاری، کاهش و حتی خشک شدن چشمه‌ها و کاهش منابع آب‌های زیرزمینی، تخریب و تغییرات ساختاری در زیستگاه‌ها و اکوسیستم‌های حساس و آسیب‌پذیر، کاهش تنوع گونه‌ای و در بعضی موارد کاهش جمعیت و ذخائر آبزیان، تغییر الگوی رسوب‌گذاری و فرسایش شده است. با توجه به اینکه تغییر آب‌وهوا و گرمایش جهانی پهنه‌های آبی طبیعی چون دریای کاسپین، تالاب‌ها و دریاچه‌های طبیعی را متاثر خواهد کرد احتمال هرکدام از این موارد می‌تواند تولید ماهی را در پهنه دریای کاسپین متاثر سازد. تغییر در زنجیره غذایی محیط‌های آبی، تغییر در الگوی زیستی و رفتاری آبزیان (مهاجرت، تولیدومثل ، تغذیه و... )، تغییر و تخریب زیستگاه‌های حساس و آسیب‌پذیر، خشک شدن آبگیرها و دریاچه‌ها با منابع آبی تغذیه‌کننده محدود، کاهش چشمگیر وسعت زیستگاه‌های آبی‌، تغییر در رژیم آبی (دبی و جریان) رودخانه‌ها، تغییر در ریخت‌شناسی جوامع پلانکتونی، کاهش تنوع زیستی و ذخائر ژنتیکی، در خطر قرار گرفتن گونه‌های بومی، کمیاب‌، حساس و آسیب‌پذیر، تغییر در ساختار ژنتیکی سواحل و زیستگاه‌ها، شکوفایی پلانکتونی، حضور گونه‌های مهاجم و فرصت‌طلب، بروز پدیده‌های ناشی از تغییر ساختار اکولوژیک زیستگاه‌ها (نظیر مرگ‌ومیر، مهاجرت، بیماری‌ها و...) همگی ازعواملی است که صنعت شیلات گیلان را می‌تواند متاثر کند.

در مورد تولید ماهیان گرم آبی مشکل بیشتر به مسئله تامین آب برمی‌گردد که هرگونه تغییر در میزان بارش در حوضه سفیدرود و همچنین بارش موثر در جلگه گیلان، تاثیر منفی بر آب‌بندان‌ها و استخرهای پروش ماهی خواهد داشت. در مورد ماهیان سردآبی، چالش اصلی نیز کاهش بارش برف است، در چند سال اخیر، زمان کم‌آبی و حتی خشک‌شدن رودخانه‌ها، به‌سمت ابتدای فصل ذوب برف اسفند عقب‌نشینی کرده است. حجم آب رودخانه‌ها به‌دلیلِ خشک‌سالی‌های مستمر و همچنین بروز زمستان‌های خشک، دچار کاهش آورد شده‌‌‌اند این کاهش دبی، یکی از چالش‌های عمده برای تولید ماهیان سردآبی است. یک دیگر از تبعات تغییر آب‌وهوا به‌ویژه در استان گیلان، افزایش شدت بارش و وقوع سیل‌های ویرانگر است که تاکنون خسارت‌های مهمی به تاسیسات تولید ماهی سردآدبی در حاشیه رودخانه‌ها وارد کرده است. امری‌که به طور کل به شکل بنیانی می‌توان سبب ورشکستگی ذی‌نفعان شود.

 

 در سال‌های اخیر، کاهش مشخص بارش برف، کافی نبود عمق برفِ باریده شده و کاهشِ وسعت پوشش برف، همگی منجر به تنکی پوشش گیاهی در فصل چرای دام و امکان دوام فرایند چرا تا اواخر فصل شده است. کم بارشی زمستانی که منجر به کاهش رطوبت خاک، کاهش آبدهی چشمه‌ها و همچنین رودخانه‌های کوهستانی واقع در مراتع شده، نه تنها از لحاظ کمی باعث کاهش تولید علوفه شده است، بلکه شرایط را برای رشدونمو گیاهان مثمر و خوش خوراک کاهش داده است. افزایش و هجوم گونه‌های مهاجم گیاهی با ارزش‌های خوراکی پایین برای دام از معضلاتی است که ناشی از تغییر ترکیب گونه‌ها به جهت تنش‌های گرمایی و تغییر شرایط جوی است.

  

صنعت کشاورزی در ایران و گیلان، به دلایل زیادی در بخش‌های مختلف، از چالش‌هایی دیرپایی در رنج بوده است. مسئله‌ای در مراحل مختلف کاشت، داشت و برداشت آن در خصوص نهاده‌های طبیعی کشاورزی، مرتبط با موضوع این یادداشت به چشم می‌خورد. چالش‌های ناشی از شرایط آب‌وهوایی، مسئله دیرپای صنعت کشاورزی بوده‌است. مشکل اینجاست در‌حالی‌که بدنه کارشناسی، کشاورزان و تمامی عوامل موثر در تولید، درگیر ایجاد یک سامانه خردمندانه و ایجاد روابط منطقی میان منابع و تولید کشاورزی بودند، بروز ابرچالش تغییر آب‌وهوا، شرایط موجود را سخت‌تر کرد. بنابراین تمامی برنامه‌های طولانی‌مدت و فرسایشی که سال‌های طولانی در جهت استفاده بهنیه از منابع، به‌ویژه در حوزه آب، در جهتِ نیل به اهداف توسعه پایدار و بر مبنای توان سرزمینی (شرایط آب‌وهوایی مورد انتظار) بسته شده بود، با چالش تغییرپذیری و رفتارهای آب‌وهوایی متفاوت و ناشناخته مواجه شده است. اینجا است که کار در جهت کاهش اثرهای تغییر آب‌وهوا و سازگاری با آن، با توجه به روند نیمه‌کاره قبلی، در استان گیلان، امری پیچیده‌تر و سخت خواهد بود. بااین‌حال، درگیر ماندن در وضعیت قبلی و عدم توجه به این اَبَرچالش خزنده و ویرانگر، این بار، صرفاً منجر به از بین رفتن قابلیت زیست ما خواهد شد. بحث در زمینه تغییر آب‌وهوا امروزه، بحث در زمینه زندگی کردن است و زنده ماندن، پس باید تلاش کرد تا زنده ماند.