رشت شهروندانی دارد که خودشان داوطلبانه در این نوع برنامهها پیش گام میشوند.فقط کافی است کمی حسن نظر داشته باشیم اتفاقا بعد از این دوران سخت کرونا،خیلی هم دلچسب است
اختصاصی کلانشهر-افشین جعفری خواه نویسنده و کارگردان تاتر-حدود دو سال بعد از شیوع ویروس کرونا که مردم رشت مانند دیگران شرایط سختی را تحمل کردند حالا وضعیت رو به آبی شدن میرود. برای آنکه شور و نشاط و شعف به زندگی برگردد، پیاده راه فرهنگی رشت که یکی از زیباترین مکانهای این شهر است میتواند توسط خود مردم مدیریت و نظارت شود و با اجرای برنامههای فرهنگی و هنری بار دیگر خانوادهها را گرد هم بیاورد.
اجتماع خوشحال و گرم در هر شهری بزرگترین سرمایهای است که به راحتی نمیتوان ایجاد کرد. رشت شهروندانی دارد که خودشان داوطلبانه در این نوع برنامهها پیش گام میشوند.فقط کافی است کمی حسن نظر داشته باشیم اتفاقا بعد از این دوران سخت کرونا،خیلی هم دلچسب است.
مردم خیلی از عزیزان،دوستان و اعضای خانوادهشان را از دست دادند و اگر برنامههای اجتماعی در محیط باز و هوای آزاد برایشان برنامه ریزی نشود زمینه افسردگی و خمودگی عمومی بسیار بسیار فراهم است. همین که مردم طی شبانه روز با هدفی مشخص از خانه بیرون بیایند، اولین گام برای رهایی از چنگال افسردگی ناخواسته است که همین شرایط دوساله ایجاد کرده است.
بماند که برخی از نمایندگان مجلس و مدیران قابلیت درک این ظرایف را ندارند و همواره اوضاع را بر مردم سخت تر میکنند. اما هنوز میتوان از این ظرفیت نهفته بهرهی لازم برد. حتی میتوان برای برنامههای هنری و فرهنگی کمیته نظارت مردمی در نظر گرفت تا از همه اقشار در این کمیتهها حضور داشته باشند؛از معلم بازنشسته گرفته تا زنان با پوشش چادر و مانتو،پدران و مادران و دانشجویان مختلف؛تا آنها برای کارها مصادیق تعیین کنند.
من بارها این تجربه را در طی دو دهه کار مدیریتی در فضای دانشگاهی داشتم که هر زمان مسئولیت را به دانشجویان سپردیم بهتر هنجارها را رعایت کردند و بهتر و گرمتر حضور داشتند.
چنین تجربهای در فضای عمومی و با حضور گروههای سنی مختلف کاری سادهتر است چراکه همیشه بزرگترهایی هستند که بتوانند برخی از هیجانهای غیر لازم را مدیریت کنند.مهمترین گام در این پیشنهاد اعتماد به مردم و احترام به آنهاست.
کارهای بسیار گران با هزینه کم
رشت یکی از شهر های ایران است که بیشترین سالمند و بازنشسته را دارد آیا تاکنون فکر کردهایم که اینان چه سرمایههایی هستند؟ آیا تاکنون فکر کردهایم که با این بزرگواران میتوان با هزینه بسیار کم کارهای بسیار گران انجام داد؟ مدیریت فقط بودجه نیست که اگر بود کار کنیم و اگر نبود تمام قصور متوجه بودجه است مدیریت استفاده از تمامی سرمایههای مالی و اجتماعی و اعتباری است که شهر رشت نه تنها کم ندارد بلکه زیادتر از حد خودش دارد.
اعضای تازه نفس شورای شهر چه خواهند کرد؟
با این اوصاف نه خواهش میکنم و نه درخواست، تنها طرح موضوع میکنم و منتظر می مانم که این اعضای تازه نفس شورای شهر چه خواهند کرد. اگر کار مثبتی در این زمینه انجام شد که قطعا باید تقدیر شوند. اگر کار مثبتی انجام نشد و به ظرفیتهای بی اندازه شهر بی توجهی شد آن هنگام مردم خود قضاوت خواهند کرد که چه کارها میشد بشود و نشد.باید منتظر بود که آیا اعضای این دوره شورا هم از عدم هماهنگی بین دستگاهها و نهادها می گویند و به همان بهانه همیشگی یعنی من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود پناه می برند یا خیر!
تالاری با درهای بسته
یک نمونه از این مشکلات عجیب در رشت، بسته بودن درِ چندین سالن به اصطلاح تالار مرکزی شهر رشت که به سختی و با بودجه و سرمایه این ملت ساخته شده و کلیدش را دادند در دست مدیر کل ارشاد گیلان و ایشان هم همانند دیگر کلیددار فقط قفل کرد و کلید را در جیبش گذاشت.
بودجه ای که صرف آن تالار شده برای آن بوده که سالنها تاتر و موسیقی و غیره در آن فعال باشند و درآمد زا شوند و بتوانند مبالغی را سالیانه به خزانه بازگردانند. همین حالا کافیست که این مانع برداشته شود هستند هنرمندان و دغدغه داران فرهنگی رشت که با بودجه شخصی خودشان آن سالنها را شبانه روز فعال نگه دارند.
ماجرای احیای یک سالن مخروبه
باز هم ارجاع میدهم به تجربهی مدیریت فرهنگی و هنری بیست ساله در فضای دانشگاهی، سال 80 من سالنی را در دانشگاه به عنوان مدیر تحویل گرفتم که حتی مدیر قبلی کلیدش را هم نمیداد و رفته بود برای ادامه تحصیل به انگلستان و ما مجبور شدیم قفل را بشکنیم و سالن را احیا کنیم. خرابهای بود و من با دست خالی و فقط به پشتوانه جوانان و دانشجویان و گروههای موسیقی جوان کاری کردم که از شش ماه بعد از شروع به کار من، تا پایان مدیریت پنج ساله حتی صبحها هم برنامه داشتیم. اعتبار سالن تا حدی افزایش یافته بود که بزرگان موسیقی ایران آنجا برنامه اجرا میکردند.
هرگز از یادم نمیرود که تالار فارابی دانشگاه هنر از افتخارات محسوب میشد تا جایی که یکی از روسای سابق دانشگاه که انسانی به غایت فرهنگی و اهل ادب بود هرگاه مرا میدید میگفت نمیدانم چرا شما را میبینم یاد فارابی میافتم و یاد رودکی نمیافتم.مزاح او استعارهای بود به تالار فارابی دانشگاه هنر و رودکی در تالار وحدت تهران.
نظر شما: