اکبر رادی با افتخار رشت و رشتی و اهالی گیلان را به خوبی در آثارش به عنوان شخصیتهایی برجسته جان بخشی کرد آیا مردم رشت که همشهریهای استاد رادی هستندایشان را به درستی میشناسند؟
اکبر رادی تنها نمایشنامهنویس وفادار به تاتر بود. دانشجویان زیادی را تربیت کرد. اگرچه در زمینه درامنویسی هنوز راههای نرفته زیاد است و ما خیلی مشقها داریم که باید بنویسیم،اما اگر امروز جوانانی داریم که میتوانند مسائل خودمان را با زبان دراماتیک بیان کنند، و اگر تاتری داریم که رنگ و بوی ایرانی دارد و حتی حرفی برای جهان در ذاتش نهفته است، و بسیار موارد دیگر، همه را مدیون آقای رادی هستیم و این به معنای عدم حضور دیگران نیست.
بهرام بیضایی که هم نمایشنامهنویس است و هم فیلمنامهنویس و پژوهشگرکه روز تولدش هم ۵ دی ماه است با آقای رادی سهیم بوده و هست اما وفاداری و ماندن پای تاتر تا روز آخر زندگیش از او نمادی ساخته که تاتر مدرن ایران در کنار حمید سمندریان به اکبر رادی و شب بیداریهایش مدیون است.
به گذراندن روزها و شبها در اتاق کار کوچکش برای خلق شخصیتهای ماندگار و پیچیده، برای خلق " آهسته با گل سرخ " و شخصیتهایی که هر چقدر زمان میگذرد بیشتر میتوان درکشان کرد. برای نوشتن نمایشنامه" افول" که او از قبل میدانست که جامعهی عامی و روستایی و حتی اقلیت شهر نشین و تازه به دوران رسیدههای دانشگاهی هم به جریان چپ، توده، مارکسیسم که در مبارزات و مخالفتها با محمد رضا پهلوی اعتماد نمیکنند، و آنها افول خواهند کرد و دیدیم که جریان چپ که به سنت و به ویژه مذهب بیتوجه بود و یا وانمود میکرد که نسبتی با مذهب ندارد افول کرد و بعد از انقلاب هم این افول سرعت بیشتری گرفت.
اکبر رادی نوعی تاریخنگاری را با نمایشنامهنویسی پیوند داد و هوشمندانه نکاتی را بیان میکرد که دارای لایههای پیچیده بوده و امروز هم میتواند مورد رمز گشایی قرار بگیرد. نمونه مشابه این مصداق، آرتور میلر و یوجین اونیل و حتی تنسی ویلئامز نمایشنامه نامهنویسان صاحب سبک و نامدار آمریکایی بودند که میتوان از لا به لای آثارشان تاریخ اجتماعی همان دوره را از نزدیک لمس کرد، هنگامی که نوعی ابزورد در بیانات سیاسی و توهمات حاکمان رخ دادو در اواخر دهه پنجاه حرف منطقی شنیده و گفته نمیشد " هاملت با سالاد فصل " خلق میشود که شاید به ظاهر فانتزی باشد اما واقعیت زمانه خودش است.
استاد اکبر رادی همواره پیشگام بود و جامعه ایرانی را نه از " پشت شیشه ها" بلکه از نزدیک و ملموس با پوست و خون خود میشناخت و تصویر و تشریح میکرد و آن هم با زبان دراماتیک، کاری که تا قبل ازایشان هیچ نویسندهی دیگری نکرده بود حتی بعد ازایشان هم تکرار نشد.
اکبر رادی با افتخار رشت و رشتی و اهالی گیلان را به خوبی در آثارش به عنوان شخصیتهایی برجسته جان بخشی کرد آیا مردم رشت که همشهریهای استاد رادی هستندایشان را به درستی میشناسند؟ امروز باید بنیاد رادی در رشت باشد چرا باید خانوادهایشان سر خم کنند در برابر مسولان نه فرهنگی شهرداری تهران که تبلیغی؟! شورای شهر رشت، نمایندگان مجلس، شهردار رشت، استاندار گیلان ومدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان نمیتوانند قدمی بردارند؟ نمیتوانند به بهانه این شخصیت برجسته برنامههای فرهنگی در سطح ملی برگزار کنند و عاشقان و مریدان استاد رادی را در رشت گردهم بیاورند؟ رشت واقعاً بدهکار آقای رادی است، امروز است که از سراسر ایران به رشت میآیند و لذت میبرند از این شهر زیبا، آن زمان که آقای رادی مکان اغلب آثار گرانبهایش را رشت انتخاب میکرد چنین باوری بین مردم ایران وجود نداشت.
اکبر رادی واقعاً یک رشتی بود، مستقل زیست، در برابر هیچکس سر خم نکرد، صریح حرف میزد اما بسیار مؤدب و فاخر، اگرچه معلم بود اما هرگز بلند بلند حرف نمیزد و صدایش همیشه پایین اما محکم و قوی بود.
وقتی دربارهی چیزی نظر میداد تردید نداشت و با اعتماد به نفس حرف میزد. رشت صرفاً یک جغرافیا روی نقشهی ایران نیست رشت یک نگرش در زندگی است، رشت هویتی در بین دیگر اقوام ایرانی دارد، رشت شخصیتی در تاریخ دارد و اکبر رادی که جوانی بود برآمده از همان تاریخ پر تلاطم معاصر رشت، در تهران هم اصالت و پیشینه خویش را نه تنها فراموش نکرد بلکه بسیار به آن میبالید و با افتخار به رشت شخصیتی فرهنگی در تمامی کارهایش داد.
جای بنیاد رادی که امروز در تعلیق است فقط و فقط و فقط در رشت است. آقایانی که امروز مسئولیت دارید به نیکی میتوانید این افتخار را به نام خود ثبت کنید که بنیاد رادی را شما در رشت احیا کردید و چراغش را روشن نگه داشتید.
استاد اکبر رادی خیلی به گردن هنر و فرهنگ ایران و به ویژه گیلان و در رأس آن رشت حق دارند و ما هرچه بکنیم حتی ادای دینی نمیشود. اگر شما از امکان مسئولیتی میتوانید استفاده کنید که باید بکنید، ایشان از جان و پول معلمی خویش برای روشن نگه داشتن چراغ تاترایران هزینهها کردند.
*******
اکبر رادی در ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در شهر رشت زاده شد.او یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان تاریخ زبان فارسی بهشمار میرود.
از جمله مهمترین آثار اکبر رادی میتوان به «از دست رفته، روزنه آبی، افول، مرگ در پاییز، ارثیهٔ ایرانی، صیادان، لبخند باشکوه آقای گیل، در مه بخوان، هاملت با سالاد فصل، منجی در صبح نمناک، پلکان، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس، آمیز قلمدون، باغ شب نمای ما، ملودی شهر بارانی و خانمچه و مهتابی» اشاره کرد.
نظر شما: