برادرم لیسانس حقوق داشت اما کاری پیدا نکرد و برای همین یک گلخانه راه انداخت اما همیشه میگفت درآمدش کفاف هزینههایش را نمیدهد.گلخانه را تعطیل کرد و به ترکیه رفت
جلیل و سمیه هر دو اهل شهرستان مریوان در استان کردستان بودند. جلیل متولد سال66 بود و سمیه77. کمتر از 4سال پیش بود که آنها ازدواجشان را جشن گرفتند و زندگی مشترکشان را شروع کردند اما جلیل رؤیای دیگری داشت؛رؤیای رفتن به اروپا و ساختن زندگی تازه در آنجا و تنها چند ماه پس از ازدواجشان بود که تصمیم گرفت به اینرؤیا جامه عمل بپوشاند.
جمیل، تنها برادر جلیل که حالا داغدار مرگ برادر و عروسشان است میگوید: برادر بزرگم لیسانس حقوق داشت اما کاری پیدا نکرد و برای همین یک گلخانه راه انداخت. گلخانه را در همین مریوان راه انداخت اما همیشه میگفت درآمدش کفاف هزینههایش را نمیدهد. میگفت گلخانه کوچک است، مشتری نیست و با این کار زندگیشان نمیچرخد. او تازه ازدواج کرده بود و همین باعث شده بود که درگیری ذهنیاش بیشتر شود و در جستوجوی کاری باشد که کفاف زندگیشان را بدهد.
حدود 3سال پیش بود که جلیل تصمیمش را گرفت. مقصد نخست او ترکیه بود. گلخانهاش را تعطیل کرد، همه تجهیزاتش را فروخت و با سرمایهای که داشت راهی سفری شد که بازگشتی نداشت.برادرش میگوید: آنها قرار گذاشته بودند که وقتی جلیل کار پیدا کرد و به درآمد ثابت رسید، همسرش هم نزد او برود. او در ترکیه در یک کارخانه کفشسازی مشغول بهکار شد و در این مدت با خانواده بهصورت تلفنی درارتباط بود تا اینکه حدود یک سال پیش، همسرش سمیه هم نزد او رفت. مدتی بعد هم برادر سمیه در جستوجو کار راهی ترکیه شد و هر سه در این کشور بودند تا اینکه تصمیم گرفتند ترکیه را به مقصد اروپا ترک کنند.
در ترکیه بازار قاچاقچیان انسان که مهاجران را بهصورت غیرقانونی به اروپا منتقل میکنند داغ است. در این میان آلمان مهمترین مقصد آنهاست که برای رسیدن به آنجا باید مسیری پر خطر را طی کرد. درست مثل مسیری که قرار بود جلیل، همسرش و برادر همسرش طی کنند. آنها برای رسیدن به مقصد باید از یونان عبور میکردند. برادر جلیل میگوید: هنوز نمیدانیم که آنها از کی و چگونه به یونان رفتند. اما چهارشنبه هفته گذشته بود که از طریق برادر سمیه باخبر شدم که آنها در منطقهای در شمال یونان هستند. آنها قرار بود از یونان عبور کرده و به کشور دیگری بروند اما همان شب اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد.او ادامه میدهد: چهارشنبه شب بود که برادر سمیه با من تماس گرفت.
گفت که آنها قصد داشتند برای ادامه مسیر از رودخانهای که مقابلشان بود عبور کنند. میگفت که چون شب بود عمق رودخانه معلوم نبود و برای همین سه نفری تصمیم گرفته بودند از آن عبور کنند اما وقتی به وسط رودخانه رسیدند ناگهان جریان آب شدید و عمق رودخانه بیشتر شد و ابتدا سمیه را با خود برد. پس از آن هم جلیل که قصد داشته سمیه را نجات دهد گرفتار امواج رودخانه شد و در نهایت نیز برادر سمیه. اما برادر سمیه توانسته بود هر طوری شده خودش را نجات دهد.
برادر جلیل میگوید: با شنیدن این خبر دنیا روی سرمان خراب شد. برادر سمیه ماجرا را به نیروهای امدادی گزارش کرده بود و آنها به محل رفته بودند اما صبح پنجشنبه جسد بیجان سمیه در رودخانه پیدا شد. عصر همان روز بود که باخبر شدیم جسد جلیل که او هم غرق شده بود پیدا شده و امدادگران هر دو را به سردخانه منتقل کردهاند.
همزمان با این اتفاق رسانههای یونان نیز گزارش کردند که امدادگران آتشنشانی اجساد یک زوج ایرانی را که قصد عبور از رودخانهای در استان سرس را داشتهاند پیدا کردهاند. همچنین پلیس یونان اعلام کرد که این مهاجران بهطور غیرقانونی از ترکیه وارد یونان شده بودند و گمان میرود که توسط قاچاقچیانی که آنها را ترک کرده بودند به این منطقه منتقل شدهاند تا به سمت شهر شمالی تسالونیکی بروند که دچار این حادثه شدند و هنوز مشخص نیست که چند نفر در این گروه بودند.
بهگفته برادر جلیل، مرگ برادر و همسرش داغ بزرگی بر دل خانوادهاش گذاشته است. پدرم مدتهاست که قطعنخاع و خانهنشین شده. مادرم هم همیشه چشم به راه بازگشت برادر بزرگترم بود و بارها از او خواسته بود که به ایران برگردند و همینجا زندگی کنند اما این اتفاق هرگز رخ نداد. حالا تنها خواسته آنها تحویل گرفتن پیکر عزیزانشان است تا آنها را در وطن خودشان به خاک بسپارند.
او ادامه میدهد: پس از این ماجرا به نمایندگی وزارت خارجه در سنندج رفتم تا بتوانیم اجساد برادر و عروسمان را به ایران منتقل کنیم. اما در آنجا به من گفتند که انتقال اجساد دستکم 2میلیارد تومان هزینه دارد. هر چند هنوز بهطور رسمی اعلام نشده که چه مبلغی برای انتقال اجساد میخواهند اما بعید میدانم مبلغ کمی تعیین شود. حال آنکه پدر و مادرم فقط من را دارند و من هم یک کارگر فصلیام که حتی تامین هزینه زندگی خودم و پدر و مادرم برایم سخت است تا چه برسد به فراهم کردن مبلغ هنگفتی برای انتقال اجساد عزیزانمان. برای همین حالا تنها خواستهام از مسئولان این است که به ما کمک کنند، حال و روز من و پدر و مادرم را درک کنند و کاری کنند که بتوانیم اجساد عزیزانمان را تحویل بگیریم و در کشور خودمان دفن کنیم.