khanekhodro

یادی از سیروس قایقران در تولد 60 سالگی اش

کاش زنده بودی کاپیتان محبوب تیم ملی فوتبال ایران


۱۴۰۰/۱۱/۰۱ - ۲۱:۳۰ | کد خبر: ۱۸۳۳۲ چاپ

شصت سالگی کاپیتان سیروس یکی از چهره‌های ماندگار فوتبال ایران در فقدان خودش، فقدانی که ۲۳ سال طول کشیده

کاش زنده بودی کاپیتان محبوب تیم ملی فوتبال ایران
کلانشهر- یکم بهمن سالروز تولد سیروس قایقران است‌. یکی از چهره‌های ماندگار فوتبال ایران که علیرغم گذشت ۲۳ سال از درگذشتش همچنان حضورش در فوتبال ایران به مناسبت‌های مختلف حس می‌شود و جامعه فراموشکار فوتبال ایرانی این‌بار مجدانه و مصرانه نمی‌خواهد نبودن او را قبول کند و همچنان با هر بهانه‌ای سعی در زنده نگه داشتن یاد او دارد. بهانه‌ای همچون تولد او در یکم بهمن و نظیر آنچه برای نوشتن این مطلب بهانه‌ای شده.

آنچه مشخص است سیروس جز معدود بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است که هر آنچه از احترام و ستایش نصیبش می‌شود، واقعی است. واقعی از این نظر که او وام‌دار هیچکدام از دو تیم مطرح پایتخت نبوده و نیست و در فوتبال ایران که قضاوت‌ها و ستایش‌ها به شدت وابسته به تمایلات باشگاهی است و حتی گاهی تمایلات رنگی زیر‌پوست فوتبال، فوتبال ملی را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد او چه بسا تنها چهره‌ی تاریخ فوتبال ایران باشد که بدون پوشیدن پیراهن‌های قرمز و آبی باشگاهی، هم به اندازه‌ی چهره‌های مهم این دو باشگاه قدر دیده و از طرفی به اندازه‌ی بسیاری از چهره‌های موفق فوتبال ایران که پیراهن این دو تیم را نپوشیدند و به اندازه‌ی خود قدر ندیدند به محاق نرفته است.

 
سیروس با پیراهن کشاورز و بازوبند کاپیتانی این تیم در سال ۷۰

 همان سالی که از ملوان و گیلان و انزلی دل کند و به تهران آمد تا هم یکی از گران‌ترین بازیکنان فوتبال ایران شود و هم به بازوبند کاپیتانی تیم پرستاره کشاورز برسد

 چه بسا مرگ نابهنگام سیروس در این قدر دیدن و دیده شدن او تاثیر داشته اما قبل از مرگش هم سیروس هم یک چهره‌ی قابل احترام و محبوب در فوتبال ایران بود. در همان زمانی که عکس‌های کارت‌پستالی او به اندازه همبازی‌های آبی و قرمزش در تیم ملی خریدار داشت و به وقت رویارویی با استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی فقط ستایش و تشویق بود که نصیبش می‌شد.

 

در تقابل با محمد پنجعلی در جدال منتخب گیلان و تهران
در همان سال‌هایی که لیگ سراسری باشگاهی تعطیل بود و در چنین شرایطی سیروس به پیراهن تیم ملی رسید. تیمی که در قرق تهرانی‌ها بود


کاپیتان‌ترین کاپیتان‌ها. این بار با پیراهن کشاورز در سال ۷۰

سیروس از نسل هافبک های همه ‌کاره‌ای بود که در فوتبال آن زمان همچون امروز این همه تعریف و دسته‌بندی برای آنها وجود نداشت. هافبک‌هایی که باید همه هنری می‌داشتند و همه کار می‌کردند. بنابراین با تعاریف امروزی او نه هافبک دفاعی بود نه بازیساز و نه وینگر.

یکی بود که هم تکنیک داشت هم خوب می‌جنگید، هم خوب شوت می‌زد و هم خوب بازیسازی می‌کرد. یک میدان‌دار در میانه‌ی میدان که واقعا فوتبال با حضور بازیکنانی همچون او زیباتر بود. بازیکنانی که در فوتبال امروزی دیگر نه پیدا می‌شوند و نه خریداری دارند.

 


در کنار نادر عزت‌اللهی(پدر سعید) در پیراهن ملوان

با این حال جدای از ویژگی‌های فنی، او شمایل یک کاپیتان ازلی و ابدی در فوتبال ایران را به ثبت رسانده. کاپیتان‌ترین کاپیتان فوتبال ایران، لقبی است که می‌توان به او داد. به بازیکنی که در فوتبال دو قطبی ایران علیرغم پوشیدن پیراهن یک تیم شهرستانی، مقبول همه‌ی ستاره‌های آبی و قرمز بود.
سیروس در دهه‌ای در فوتبال ایران سربرآورد که فوتبال تقریبا فقط در تهران و در لیگ باشگاهی تهران تعریف می‌شد و بازیکن شهرستانی کار سختی برای چهره شدن داشت. اما او حتی قبل از اینکه پرویز دهداری به صورت افراطی به بازیکنان گمنام میدان دهد، توانسته بود تنها بازیکن شهرستانی باشد که با ستاره‌های قرمز و آبی به بازی‌های آسیایی سئول برود و قبل‌تر از آن نیز در سال ۶۳ در جام جواهر‌لعل‌نهرو اولین بازی ملی خود را یک روز قبل از تولد ۲۳ سالگی خود مقابل یوگسلاوی انجام داده بود. آن هم در حالی که بقیه همبازی‌های او عضو باشگاه‌های تهرانی بودند.


با پیراهن تیم ملی در سال ۶۹. همان سالی که قهرمان بازی‌های آسیایی پکن شدیم 

این همان کاری است که سیروس قایقران در فوتبال ایران کرده. رسیدن به تیم ملی از طریق بازی در تیم منتخب گیلان و ملوان در دهه‌ی شصت. در دهه‌ای که فوتبال فقط در تهران تعریف می‌شد.


با پیراهن تیم ملی در بازی‌های جام دهه فجر سال ۶۴. سالی که به ترکیب اصلی تیم ملی رسید و  تا جام ملت‌های ۱۹۹۲ در سال ۷۱ آن را از دست نداد.

نظر شما:

security code