گیلانیان از قدیم الایام راهی پیدا کرده بودند تا درختانی که میوه نمیدهند را مجبور به ثمر دهی کنند. اما در مورد مقامهایی با پسوند «دار»، هنوز موفق نشدهاند!
در استان گیلان به خاطر سرسبزی و نزدیکی بیشتر انسان با طبیعت، درختان همیشه جایگاه ویژهای داشتهاند. شکستن شاخههای درختان را بد میدانند. اول عید چند شاخه شمشاد یا کیش را میچیدند و داخل خانه میآوردند تا برکت سرسبزی در سال جدید همراه خانواده باشد. هنوز برای مصون ماندن از چشم زخم اصطلاح - بزن به تخته - رایج است. میوه نارس را نمیچینند و به طور کلی برای درخت حرمت قایل هستند. اهمیت درخت بیگمان مشخصهی مهم در فولکلوریک گیلان است. بیشترشان در کنار قبر امامزادگان است، تنه بزرگی دارند و صدای باد از میان شاخهها چون زمزمه به گوش میرسد. شیره درختان بزرگ معمولاً سرخ است و گیلانیان به آن خون میگویند. این درختان محل نذر برای بچه دار شدن و شفای بیماران بودند. یک ضرب المثل معروف گیلانی میگوید-هر جا درخت بسیار بزرگی وجود دارد همان جا زیارتگاه گیلکان است -درختان «مزار» و «آقا» دار نامیده میشوند. بیشتر آنها آزاد و شمشاد هستند. مثل درختان کهن آزاد ابراهیم در لاهیجان، دو درخت کیش در آقا سید ابو انصار، درخت میرحمزه کنار چشمه آب معدنی ماسوله که ثبت سازمان میراث فرهنگی است و یا آقا دار در توچاه از توابع لشت نشا از آقادارهای معروف گیلان هستند.
در کتاب ارشاد الزارع مربوط به حدود ۵۰۰ سال پیش آمده است-و اگر درختی بار نیاورد شخصی تبر به دست گیرد و دامن بر میان زند، آستینها بر مالد، سبیل قهر به جانب درخت میآید و قصد آن میکند که درخت را بیندازد و دیگری بیاید و حمایت میکند و میگوید که این درخت را مینداز که در سال آینده بار آورد! به تجربه صحت این معلوم شود-(ابونصر هروی) این رسم هنوز در منطقه گیلان رایج است.
در روشهای جدیدتر درختی که میوه ندهد میخی به تنه آن میزنند، با این کار شوک به درخت وارد میکنند تا درخت را وادار به میوهدهی کنند.
در مقامات استانی ما نیز مانند دیگر استانهای ایران، پسوندِ «دار» همیشه اهمیت داشته است. استاندار، فرماندار، بخشدار، شهردار، که برخلاف دار در فرهنگ گیلان که از احترام خاصی برخوردار است و به آن آقا دار میگویند به نظر میرسد این مقامها با پسوند دار از جایگاه ویژهای در فرهنگ عامه برخوردار نباشند.
همانطور که از سالها پیش مکتوب باقی مانده است، گیلانیان از قدیم الایام راهی پیدا کرده بودند تا درختانی که میوه نمیدهند را مجبور به ثمردهی کنند. اما در مورد مقامهایی با پسوند «دار» هنوز موفق نشدهاند.!
به نظر میرسد چون دخالت مستقیمی در انتخاب مقامهای دارای پسوندِ دار، نداشته اند پس اهرمی نیز برای ثمر دهی در اختیار ندارند.
در مقام آخری یعنی شهردار نیز چون انتخاب از طریق نمایندگان هر شهر یعنی شوراهای شهر انجام میشود کلاً از حیز انتفاع خارج شده است! از آنجاییکه که بعد از تشکیل شوراها، میانگین عمر شهرداران در شهر ما به ۱۱ ماه رسیده است، عملا پسوند دار معنی خود را برای این مقام از دست داده است.
چون در این مدت درخت نه میتواند میوه بدهد و نه تنهاش قطور میشود. به نظر میرسد پسوند دار از این مقام برداشته شود بهتر است.
می ماند بقیه مقامها یعنی استاندار، فرماندار و بخشدار، که به نظر میرسد باید کاری، ما به ازای آنچه که در طبیعت با دار انجام میدهیم، یعنی تهدید نمادین با تبر برای قطع کردن و یا میخ زدن بر تنه دار برای این مقامها پیدا کنیم.
اینکه هر چهار سال دولت و به دنبال آن مقامهای استانی عوض شوند و هر مقام جدیدی که میآید وضعیت موجود را نتیجه عملکرد بد قبلیها میداند، و مردم یعنی مالک باغ میماند و نهال جدید دیگری که روی دستش مانده و باز میوه نمیدهد!
این داستان در استان ما به یک داستان تکراری تبدیل شده است، و اینقدر تعداد نهالهای بیثمر زیاد شده است که آدمی نمیتواند جنگل را با آن دارهای تنومند ببیند!
اینکه بگویم این نهال نا کارآمد است و عوض بکنیم به نظر میرسد راه حل خوبی نیست، چون هزینه زیادی برای نگهداری، آبیاری، کود دهی آن انجام دادهایم. کار ما در این مدت شده فقط عوض کردن نهالها، باید فکر دیگری کرد.
در این راستا استانهای دیگر تجارب دیگری دارند مثل سمنان، یزد، کرمان، چون چند دوره باغبان مسئول یعنی رئیس جمهور، از استان مربوطه انتخاب شده بود نهالهای مثمر برایشان فرستاد، که ماحصل کار ایجاد باغهایی آباد در دل کویر است!
استان سر سبز ما که بعید میرسد تا سالیان طولانی باغبان مسئولی پیدا شود که همشهری ما باشد، بعضی از استانها مثل آذربایجان ما به ازای روش تهدید با تبر در طبیعت را پیدا کردند، که مورد پسند فرهنگ و آداب و رسوم ما گیلانیها نیست. سیلی زدن به استاندار آذربایجان از سوی یک همرزم زمان جنگ به استاندار انتصاب شده در مراسم معارفه سر و صدای زیادی در کشور ایجاد کرد و اتفاق خاصی نیفتاد.
ما در استان خودمان استاندار شهید داشتهایم - شهید انصاری - استاندار محبوب داشتهایم - مرحوم قهرمانی - این باور را قبول ندارم که استاندار خوب استاندار مُرده است. خیر، استاندار و فرماندار فعلی و آینده نیز میتوانند خوب باشند، محبوب باشند، کارآمد باشند، مردمی باشند، متخصص باشند، با برنامه باشند، اهل تقوا و اخلاص باشند، اهل زد و بند پشت پرده نباشند، با سفارش دوستان پستها را تقسیم نکنند، به مردم توجه داشته باشند، در یک کلمه مثمر ثمر باشند. ولی نمیدانم ابزار این کار کدام است.
آقای استاندار، آقای فرماندار، شما میدانید ما چگونه میتوانیم به شما کمک کنیم که مثمرثمر باشید؟
شما ما به ازای تهدید تبر و زدن میخ به دار برای تولید میوه را به ما بگویید تا ما با کمک همدیگر این استان را به باغی مثمر تبدیل کنیم؛ باغی آباد با میوههای فراوان با درختانی که در قرآن چندین بار به آن سوگند خورده شده است.
در فرهنگ ما «آقادار» احترام ویژهای دارد. چطور این احترام را به مقامات استانی تسری دهیم؟