اهل تعارف و تمجید و تملق نبود. به ویژه در تاتر اگر کار بد و یا غلط و ضعیف میدید حتماً با صراحت میگفت و آب یخ می ریخت روی سر آن شخص یا گروه و اگر کار خوب میدید با داشتن مسئولیتهایی چون کارشناسی و داوری خودداری نمیکرد و هیجانزده میشد.
علی حاج علی عسگری هنرمند پیشکسوت تاترو کارشناس رسمی تاتر گیلان یکی از همین چهرهها بود، کسی که تلاشهای زیادی کرد تا چراغ تاتر خاموش نشود، کسی که بیشترین تندی و سختگیری را به جوانان میکرد که مبادا با هیجاناتشان کاری کنند که فشار بر تاتر بیشتر شود. کسی که گاه تذکراتش پدرانه و همراه با تعصب بود، اما در پس همهی این سختگیریها حکمتی نهفته بود و آن این که تاتر حرمت دارد و همه باید حافظ آن باشیم.
این هنرمند در شرایطی تلاش برای روشن ماندن چراغ تاتر میکرد که عدهای تندرو نسبت به بازیگری آقایان و خانمها به شدت ممانعت میکردند وایشان مجبور میشد که استنباط بیاورد و خودش پشتیبان باشد.
در دههی شصت سختگیریها در بخش هنر به ویژه تاتر و موسیقی بسیار زیاد بود،اگر امروز جوانان میتوانند تاتر خیابانی، موسیقی خیابانی در پیاده راه فرهنگی رشت کار کنند دلیلش حضور این اشخاص بود که کوتاه نیامدند وایستادند و از هر دو سو مورد نقد قرار گرفتند.
نسلی که در دهه بیست خورشیدی به دنیا آمدند اساساً سخت کوش، اثرگذار و خستگی ناپذیر بودند این نسل توانست جامعه مدنی نوپا در ایران را برای مدتها حفاظت کند و سرپا نگه دارد.
یادش جاودانه همین اواخر تلفنی با هم حرف زدیم همچنان پر انرژی، شوخ طبع و بذله گو، و میگفت زندگی همینه و ما زندگی کردیم خوب یا بد اما ما کارمون رو کردیم و خوشحال و خرسند بود از داشتن خانواده و موفقیتهای فردی و ماحصل تلاشهایش را در جوانان میدید.
جناب عسگری اهل تعارف و تمجید و تملق نبود. به ویژه در تاتر اگر کار بد و یا غلط و ضعیف میدید حتماً با صراحت میگفت و آب یخ می ریخت روی سر آن شخص یا گروه و اگر کار خوب میدید با داشتن مسئولیتهایی چون کارشناسی و داوری خودداری نمیکرد و هیجانزده میشد.
یادم هست روزی از بازی یک دختر نوجوان چنان به هیجان آمده بود که پایان نمایش رفت و پشت صحنه به اعضای گروه خسته نباشید گفت و سر آن نوجوان را از روی روسری به رسم تشویق و تقدیر بوسید و گفت دخترم توامشب با این بازی مو بر تنم سیخ کردی.
علی حاج علی عسگری را کمتر کسی هست که در فضای فرهنگی گیلان و به ویژه رشت نشناسد چون برای هنر وقت میگذاشت و میگفت من کاری غیر از این بلد نیستم و حتی دوست ندارم که انجام بدهم.
من از دوران جوانی که هنرجوی تاتر بودم تا زمانی که باایشان همکار شدم و تا به امروز که این سالها فاصلهی تهران تا رشت باعث میشد که کمتر دیداری داشته باشم، میتوانم بگویم که همواره با دانش و توانایی خودش و شناختی که از تاتر و جامعه داشت تمام قد حاضر میشد.
یادمان نرود که ایشان اولین کتاب تاریخ نمایش در گیلان را نوشت و اتفاقاً پایاننامه لیسانس دوران دانشکده هنرهای دراماتیک بود جایی که روزگاری دانشجوی دکتر مهدی فروغ، دکتر رکن الدین خسروی، استاد اسماعیل شنگله، و... بود و به آنان افتخار میکرد.
یادش جاودان و راهش پایدار.
نظر شما: