پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛

مداخله دیگران در زندگی عامل ۴۰ درصد طلاق ها است


۱۴۰۰/۱۱/۱۳ - ۱۸:۳۲ | کد خبر: ۱۸۵۹۷ چاپ

 وفاداری، اهمیت و اولویت دادن اعضای درون خانواده نسبت به اعضای بیرون خانواده مسئله نیست، بلکه مسئله کیفیت رابطه و انعطاف است.

مداخله دیگران در زندگی عامل ۴۰ درصد طلاق ها است
کلانشهر- یک استاد دانشگاه گفت: پژوهش‌های زیادی در خصوص تحدید مرزها در جهان صورت گرفته و حتی سازمان بهداشت جهانی مداخله دیگران در زندگی را عامل ۴۰ درصد طلاق‌ها معرفی کرده است.

مسعود جان‌بزرگی،عضو هیات‌علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاها در چهارمین پیش نشست اولین کنفرانس بین‌المللی خانواده و تربیت معنوی که با موضوع «مداخله عملی مدیریت مرز ارتباطی خانواده، الگوی انعطاف ـ نفوذناپذیری» برگزار شد؛ به تشریح الگوی انعطاف ـ نفوذناپذیری پرداخت و عنوان کرد: طرح ما با نظریه‌های روانشناسی در خصوص وجود مرزهای خانواده و مدیریت این مرزها اشتراک دارد.

وی ادامه داد: پژوهش‌های زیادی در خصوص تحدید مرزها در جهان صورت گرفته و حتی سازمان بهداشت جهانی مداخله دیگران در زندگی را عامل ۴۰ درصد طلاق‌ها معرفی کرده است.

وی تشریح کرد: بحث ما این نیست که مرزهای خانواده باید بسته یا باز شود. در روانشناسی بحث می‌شود که وفاداری و اهمیت دادن اعضای خانواده به همدیگر نسبت به سایر افراد باید بیشتر باشد؛ اما ما معتقدیم وفاداری، اهمیت و اولویت دادن اعضای درون خانواده نسبت به اعضای بیرون خانواده مسئله نیست، بلکه مسئله کیفیت رابطه و انعطاف است.

این عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، گفت: به لحاظ فرهنگی نمی‌توانیم به یک خانم بگوییم که بین شوهر و مادرت به شوهرت اولویت بده؛ اما می‌توانیم بگوییم کیفیت رابطه با مادر و شوهرت را تغییر بده و وقتی پای همسرت وسط است و با مادرت در خصوص همسرت صحبت می‌کنی باید کیفیت رابطه منعطف به سمت همسرت باشد.

وی در خصوص الگوی عملی مداخله با الگوی انعطاف ـ نفوذناپذیری، اظهار کرد: این الگو بومی است و بافرهنگ خودمان ساخته‌شده است. مدل ما با عنوان خانواده درمانگری سیستمی معنوی شناخته می‌شود. چهارچوب این الگو سیستمی است و بر اساس آیات و روایت‌ها نزدیک‌ترین الگوی نظری به این مدل، مدل سیستمی است.

وی گفت: اجرای این الگو هشت گام دارد که گام اول تا پنجم در همه الگوها مشترک است و سه‌گام بعدی برای هر خانواده متفاوت اجرا می‌شود. زمانی که به گام پنجم می‌رسیم چهار الگو داریم که کانون مسئله را معلوم می‌کند.

جان‌بزرگی ادامه داد: از سال ۹۰ در مرکز مشاوره آستان قدس رضوی سرگرم آموزش مشاوران مذهبی بودیم. بیشترین مسائلی که مشاوران با آن درگیر هستند خانواده است و الگوهای موجود تا حدی جوابگوی مشکلان خانواده‌هاست به همین دلیل فراخوانی اعلام کردیم تا الگوی مداخله خانواده بومی از سوی کارشناسان ارائه شود؛ اما الگوهای قابل قبولی ارائه نشد به همین دلیل خودمان دست به طراحی الگو زدیم و این طرح را در محافل مختلفی مطرح و اجرا کرده‌ایم.

وی تشریح کرد: گام اول اجرای الگو ارزیابی اولیه و پذیرش خانواده است. گام دوم تشخیص چند بعدی الگویی خانواده است. در گام سوم الگویی تحت عنوان اکتشاف‌های مثلث‌ پنداری داریم که در آن تصور اعضای خانواده در مورد همسر، خانواده، مرد و زن و ... را بررسی و اشکالات و کارکردهای مفاهیم ذهنی را استخراج می‌کنیم. در این مرحله خانواده‌ها متوجه می‌شوند تعریف آن‌ها در مورد خانواده و تک‌تک اعضا چه اشکال‌هایی دارد.

جان‌بزرگی ادامه داد: اگر زندگی ما خدامحور باشد پس خدا معلوم حقیقی عالم است و همه مجهول‌ها باید با آن شناخته شوند. پس اگر مرد و زن هر کدام نگاه یا نگرشی دارند، دیدگاه الهی را مطرح و بر اساس آن همسویی در اعضا ایجاد می‌کنیم.

وی افزود: در مرحله چهارم نیز الگوی سیستمی را به زبان خودمان برای خانواده مطرح می‌کنیم، وقتی گفته می‌شود خانواده یک سیستم است هر جز باید کار خود را انجام دهند. در این مرحله اعضا یاد می‌گیرند چه نقشی در سیستم خانواده دارند.

وی ادامه داد: در گام پنجم مشکل کانونی خانواده را پیدا می‌کنیم. اگر ورودی، تعامل، مرزها و ... مشکل داشت آن را مشخص و بر اساس نوع مشکل طرح درمان ارائه می‌کنیم و در گام ششم فرمول‌بندی را بر اساس الگوی انعطاف ـ نفوذناپذیری ارائه می‌کنیم.

وی بیان کرد: گام هفتم نیز برنامه‌ریزی برای تغییرات است و فنونی که انعطاف فرد را بالا می‌برد را به وی یاد می‌دهیم. در گام هشتم نیز پایان‌دهی به درمان، نتیجه‌گیری، پیگیری و پیشگیری از عود را داریم.

این عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: در مراحل اولیه درمان با فعال‌سازی عقل خدا سو خانواده را به سمتی می‌بریم که بدانند چه رفتارهای درست است و آنچه را نمی‌دانند را هم از طریق منابع دینی به آن‌ها یاد می‌دهیم.