از او میپرسم که مسئولان در این سالها از او بابت این کار، تقدیر کردند یا نه که میگوید: «هیچ چیزی به من ندادند تا بتوانم کارم را گسترش بدهم یا مثلا وامهای ارزانقیمت یا ماشینهای کشاورزی برای انجام بهتر کارها در اختیارم بگذارند. شالی کاری فعالیتی سخت و هزینهبر است. به رغم آن که برنج بهدستآمده در شالیزار ما سفرههای زیادی را رنگین کرده و به کشاورزی ایران و کشاورزان زیادی کمک کرده اما ما زندگی راحتی نداشتهایم. مسئولان در این مسیر سخت، چند سال در میان، فقط چند لوح تقدیر به من دادند و بس
روزی که برنج هاشمی متولد شد!
از هاشمی زاده درباره اینکه چطور شد نامخانوادگی او روی این نوع از برنج نام گذاری و ماندگار شد هم میپرسم که میگوید: «من و دیگر کشاورزان گیلانی، معمولا برنج نمیفروشیم یا خیلی کم میفروشیم. ما بهصورت شلتوک میفروشیم. ما شالیکاران برای رسیدن به دانه برنج سفید که برای مصرف به دست شما میرسد، باید پوسته اولیه آن را که شلتوک نام دارد به وسیله آسیابهای سنگی یا یک سری دستگاههای خاص بکوبیم و جدا کنیم که این کار را کارخانهدارها انجام میدهند. آن زمان، من شلتوکهای خاصی که توضیحاتش را به شما گفتم برداشت کرده بودم و بردم به شالیکوبی روستای چاپارخانه چون مشتری و خریدار خوبی داشت. صاحب کارخانه آمد، نگاه کرد و گفت که مدل این برنج چیست؟ گفتم نمیدانم اسمش چیست، من اینها را از بین برنجهای بینام جدا کردم، چند سالی کاشتم و اضافهشان کردم. آن بنده خدا گفت، این برنج را دست کم نگیر و مطمئن باش روزی معروف خواهد شد. از آن طرف هم مگر این برنج مرغوب کار خودت نیست، پس بیا اسمش را بگذاریم برنج هاشمی! از همان جا، برنج هاشمی متولد شد و دیگر همین اسم هاشمی روی این برنج ماند و معروف شد».
از 10 سالگی، برنج میکارم
«یوسف هاشمیزاده»، متولد 1327 و ساکن روستای چاپارخانه از بخش خمام است. او که سواد خواندن و نوشتن ندارد، نه مرکز تحقیقات برنج داشته و نه از علوم آزمایشگاهی سردر میآورد، کاری کرده کارستان و نامش را در تاریخ کشاورزی کشورمان ماندگار کرده است. او درباره ورودش به حرفه کشاورزی می گوید: «من از بچگی مشغول به کشاورزی هستم. پدر و مادرم هم کشاورز بودند. از 10 سالگی به همراه برادرم مشغول این کار شدم. ما برنج کار هستیم و چیز دیگری نمیکاریم».
کاشت تا برداشت، 3 مرحله دارد
از او درباره سختیهای کاشت و برداشت برنج میپرسم. هاشمیزاده میگوید: «این روزها کشاورزهای منطقه ما مشغول شخمزدن زمینها هستند چون الان فصل نشا نیست. زمان نشا و کاشت برنج، فصل بهار است. بعد از شخمزدن، باید منتظر اردیبهشت باشیم که زمان نشا است. برنجکاران مازندرانی سالانه طی سه مرحله مزارع جلگهای خود را زیر کشت برنج میبرند. مرحله اول که از اواخر اسفند شروع میشود، آمادهسازی مزارع و خزانهگیری برنج است. بعد از آن نوبت به مرحله دوم یعنی کاشت بذر یا همان «نشا » در کل زمین میرسد، مرحله سوم هم برداشت محصول در ماه شهریور انجام میشود. این را هم بدانید که بعضیها با دست نشا میکنند و بعضیها هم به صورت مکانیزه و با دستگاه. نکته بعدی هم اینکه چون بارندگی در اینجا زیاد است، زمینهای کشاورزیمان در فصل پاییز و زمستان برای کار دیگری، قابل استفاده نیست».
سال 64 فقط 3 مشت برنج هاشمی داشتم!
از او درباره ماجرای کشف برنج هاشمی میپرسم که اینطور توضیح میدهد: «سال 1364 تقریبا 3 هکتار مزرعه داشتم. آن زمان من فقط برنج بینام میکاشتم. برنجهای دیگر هم بود ولی من بیشتر بینام میکاشتم. همان سال در زمان برداشت برنج بود که متوجه یک نوع خاصتر شدم که کمی بزرگتر و نازکتر بود. از ظاهرش خیلی خوشم آمد ولی شاید به اندازه سه مشت هم نمی شد. بی توجه از کنارش عبور نکردم و همان سه مشت را برداشتم. بعد هم آنها را مانند یک دارایی با ارزش در شیشه خالی مربا ریختم تا سال بعد، آنها را دوباره بکارم و نتیجه را ببینم. این کار را چندین سال تکرار کردم و هرسال محصول که میرسید روزها در هوای شرجی و گرمای غیرقابل وصف تابستان شمال، ساعتها در تمام شالیزار میگشتم تا از لابهلای هزاران شاخه برنج چند دانه شلتوکی را جمع کنم که از بقیه بلندتر و خوشفرمتر بود. اگر درست یادم باشد، 5 سال تلاش کردم و طول کشید که همه این برنجها، شد 50 کیلو. الان هم که در 70 یا 80 درصد زمینهای کشاورزی گیلان، برنج هاشمی کاشت و برداشت میشود و تقریبا رقم دیگری نمیکارند و همه دنبال نشای برنج هاشمی هستند».
خانم اسدی که از ابتدای کار کنار همسرش یوسف هاشمی زاده مشغول فعالیت بوده است
9 فرزند دارم که کمک دستم هستند
از آقای هاشمی میپرسم که آیا فرزندانش هم با او در همین حرفه برنجکاری مشغول هستند یا نه، که میگوید: «من 9 تا فرزند دارم، 6 تا پسر و 3 تا دختر. چندتا از پسرهایم با من کار میکنند و همهشان کمک دست من هستند. خانمم هم از 15 سالگی در شالیزارها بزرگشده و همانجا هم کار کرده است. او هم در حد توانش مخصوصا قدیمترها، خیلی به من کمک میکرد. این را هم بگویم که من دی ماه 95 بهخاطر یک تصادف شدید جادهای که مقصر هم نبودم، مدتها در بیمارستان بستری بودم و الان خدا را شکر، خیلی بهترم. بعد از آن اتفاق، کارهای فیزیکی را کمتر انجام میدهم چون فشار زیادی به من وارد میکند و این روزها، بهعنوان ناظر کیفی برند هاشمی در کنار پسرهایم، زمینهایمان را اداره میکنیم».
بدون منت هزینه سالها زحمتم را به کشاورزان دیگر دادم
از او میپرسم که آیا این نوع برنج به صورت قانونی بهنام شما ثبت شده یا نه که میگوید: «به من گفتند که برنج هاشمی را به نام من ثبت کردند ولی اینکه این کار را انجام دادند یا نه، حقیقتا خبر ندارم و دنبالش هم نبودم. هرچه که هست، نامخانوادگی من را روی این برنج گذاشتند و همین برای من بس است که در همه جای ایران، این برنج مرغوب با نام هاشمی شناخته میشود. آن زمانی هم که برنج را کشف کردم، اطلاعی از حقوق مالکیت تجاری و معنوی و روند ثبت آن نداشتم. نظارت جهاد کشاورزی هم آنقدر نبود تا بداند کشاورزان در هر روستا چه شلتوکی میکارند و چه چیزی برداشت میکنند. به همین دلیل من بدون منت یا پولی اضافهتر، نتیجه سالها زحمتم را در اختیار دیگر کشاورزان روستا گذاشتم و در اندک زمانی، خوشههای برنجی که حالا به اسم «هاشمی» مشهور شده، در شالیزارهای گیلان کشت شد و به بار نشست. برنجی که خیلی زود سر از شالیزارهای مازندران هم درآورد و حالا در بیشتر شهرهای شمالی، این رقم از برنج نشا میشود.»
عطر، طعم، نرمی و ... از ویژگیهای برنج خوب است
هاشمیزاده درباره دلایل محبوبیت برنج هاشمی در بازار از اوایل دهه هفتاد و ویژگیهای منحصر به فرد آن میگوید: «اصلیترین دلیل اینکه مردم مشتری این رقم از برنج شدند این است که تا ساعتها بعد از پخت، نرمی و طعم خوب خود را حفظ میکند. این 2 مورد، یکی از ویژگیهای یک برنج خوب است. کیفیت بالا بعد از پخت، عطر و طعم مطبوع، بلند و کشیده بودن دانههایش، قلمی بودن و ... باعث شد تا این رقم از برنج خیلی زود جای خودش را در بازار و البته سفره غذایی هموطنانم باز کند. یک مزیت کمتر شنیدهشده اش هم این است که بر خلاف دیگر مدلهای برنج در برابر آفت مقاوم است بنابراین کشاورزان ازسم کمتری برای دفع آفتهای آن استفاده میکنند که همین هم باعث افزایش کیفیت برنج هاشمی میشود».
از ما محصول را کیلویی 30 هزار تومان خریدند
کمتر فردی است که متوجه افزایش چندین برابری قیمت برنج ایرانی در چند ماه اخیر نشده باشد. از آقای هاشمیزاده در این باره میپرسم که او هم ظاهرا دل پُری دارد و میگوید: «قیمت برنج را شنیدم که به تازگی سر به فلک کشیده و خیلی گران شده است. همانطور که به شما گفتم، ما برنج را در اواخر تابستان برداشت میکنیم و همان موقع هم میفروشیم. آن زمان ما برنجهایی را که با زحمت فراوان کاشته بودیم و برداشت کردیم، خیلی ارزان فروختیم. اگر درست یادم باشد، آن زمان ما برنج را کیلویی 30 یا 35 هزار تومان فروختیم. الان میگویند که برنج ایرانی کیلویی 80، 90 یا حتی صد هزار تومان فروخته میشود اما چیزی از آن به کشاورز نمیرسد. الان که برنج گران شده، هیچکدام از کشاورزان برنج ندارند و همه را به کارخانهدارها فروختند. شما باید بدانید که ما برنج نمیفروشیم، شلتوک میفروشیم. برنجفروشی اینجا برای ما صرفه اقتصادی ندارد، بهعبارتی کارخانهدارها شرایطی ایجاد میکنند که ما اگر بخواهیم برنج را خودمان بفروشیم، ضرر کنیم. امسال هم که خودتان دیدید، برنج خیلی گران شد اما آن وقتی گران شد که ما برنجهایمان را خیلی ارزان فروخته بودیم.»
تشخیص برنج هاشمی کار هر کسی نیست
از آقای هاشمی که سالهاست در حوزه برنج مشغول بهکار است و تجربیات زیادی دارد، میپرسم که آیا برنج هاشمی را میتوان از روی ظاهر تشخیص داد که نمونه اصل و مرغوب آن باشد یا خیر؟ او میگوید: «برای تشخیص برنج هاشمی اصل، باید خیلی تجربه داشته باشید و به این راحتیها، نمیتوان شناخت. فرمول خاصی هم ندارد که من الان به شما بگویم و بتوانید با استفاده از آن، این نوع برنج را از بقیه متمایز کنید و تشخیص دهید. برنجهای دیگری هستند که از لحاظ ظاهر و حتی عطرشان شبیه هاشمی است اما اصل نیست و تشخیص تفاوتهایش هم کار هر کسی نیست. بنابراین به جز خرید از مراکز معتبر و آشناهای قابل اعتماد، راه دیگری ندارد».
به جز لوحتقدیر، به من چیز دیگری ندادند
هاشمیزاده، کشاورزی چاپارخانهای است که بدون کمکهای دولتی توانست یکیاز بهترین نمونه از برنجهای ایرانی را کشف و به رشد کشاورزی برنج ایرانی کمک شایانی کند. از او میپرسم که مسئولان در این سالها از او بابت این کار، تقدیر کردند یا نه که میگوید: «هیچ چیزی به من ندادند تا بتوانم کارم را گسترش بدهم یا مثلا وامهای ارزانقیمت یا ماشینهای کشاورزی برای انجام بهتر کارها در اختیارم بگذارند. شالی کاری فعالیتی سخت و هزینهبر است. به رغم آن که برنج بهدستآمده در شالیزار ما سفرههای زیادی را رنگین کرده و به کشاورزی ایران و کشاورزان زیادی کمک کرده اما ما زندگی راحتی نداشتهایم. مسئولان در این مسیر سخت، چند سال در میان، فقط چند لوح تقدیر به من دادند و بس.»
نمیدانم برنجهایخارجی چه طعمی دارد
از او میپرسم که خودتان فقط برنج هاشمی مصرف میکنید یا رقمهای دیگر برنج را هم امتحان کردید؟ به ویژه برنجهای خارجی که این روزها به دلیل قیمت پایین، فروششان بیشتر از قبل شده و راهشان را به سفرههای ایرانیها پیدا کردند. «هاشمیزاده» میگوید: «من و خانواده فقط و فقط برنج هاشمی میخوریم. برنجهای خارجی اصلا نمیدانم چه هستند، چه طعمی دارند و ... در این سالها، اصلا سمتشان هم نرفتم، چه برسد به این که دم کنیم و بخوریم. برنج هاشمی را هم میتوان آبکش کرد و هم به صورت دمی میل کرد اما ما بیشتر اوقات به خاطر خاصیت و طعم بهتر آن در حالت دمی، به این صورت آن را می پزیم و میخوریم».
تمام تلاشم این است که سفرههای مردم بدون برنج نشود
«راستش را بخواهید من این را نمیدانم که آیا ما با این همه کشاورز مستعد و توانمند میتوانیم در حوزه برنج خودکفا شویم یا نه، این یک مسئله کلان و تخصصی است اما اینکه میبینم الان از دیگر کشورهای جهان برنج آوردند و بازار داخلی را با آن پر کردند، اذیتم میکند». او با این مقدمه ادامه میدهد: «در کنار همه مشکلات و بیتوجهیها، من و فرزندانم و دیگر کشاورزهای کشور عاشقانه کار پررنج برنج را انجام میدهیم تا به سهم خود وظیفهمان را در قبال آینده ایران به درستی انجام دهیم. ما میدانیم بهجز تغییر کاربریهای زیاد زمینهای کشاورزی، در آیندهای نزدیک به دلیل افزایش جمعیت کشورهای اصلی تولیدکننده برنج، امکان خرید برنج از آنها بسیار دشوارتر میشود و این میتواند شرایط کشور را دشوار و سفرههای مردم را از برنج خالی کند و تمام تلاش من این است که سفرههای مردم کشور عزیزم بدون برنج نشود.»