مادری که برای بهارِ در راه صبر نکرد و رفت

آلما مایکیال همسر «سایه» شاعر بزرگ رشتی درگذشت/روایت عشق 68 ساله


۱۴۰۰/۱۲/۱۹ - ۰۰:۲۴ | کد خبر: ۱۹۵۱۹ چاپ

هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) غزل‌سرای شناخته‌شده متولد رشت در سال ۱۳۳۷ با آلما مایکیال که اصالتی ارمنی دارد ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام‌های یلدا، کیوان، آسیا و کاوه است.

آلما مایکیال همسر «سایه» شاعر بزرگ رشتی درگذشت/روایت عشق 68 ساله
کلانشهر- یلدا ابتهاج، دختر هوشنگ ابتهاج از درگذشت مادرش، الما مایکیال خبر داد.

الما مایکیال، شاعر ارمنی‌تبار و همسر هوشنگ ابتهاج، شاعر شهیر معاصر درگذشت.
یلدا ابتهاج،دختر هوشنگ ابتهاج و زنده‌یاد الما مایکیال،با انتشار عکسی از مادرش در صفحه اینستاگرامِ خود نوشت:«مادرم برای بهارِ در راه صبر نکرد و رفت...»
هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) غزل‌سرای شناخته‌شده در سال ۱۳۳۷ با آلما مایکیال که اصالتی ارمنی دارد ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام‌های یلدا، کیوان، آسیا و کاوه است.
امیر هوشنگ ابتهاج غزل سرای بزرگ معاصر متولد رشت است. پدرش «آقاخان ابتهاج» از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
این شاعر سال‌هاست که در آلمان زندگی می‌کند و به ایران هم رفت و آمد دارد. درباره رفتنش به آلمان گفته: "رفتن من اجباری بود. اول یکی از بچه‌هایم رفت آلمان،بعد زنم رفت که بچه‌ام تنها نباشد. بعد بچه‌های دیگرم رفتند. یک مدتی هم من ممنوع‌الخروج بودم. بالاخره من هم رفتم. البته مهاجرت نکردم، در سال خوشبختانه چندین ماه ایران هستم."

ماجرای ازدواج سایه و مایکیال

من و آلما از سال ۱۳۳۲ با هم زندگی می‌کردیم. پدر و مادر آلما با ازدواج ما موافق نبودند. بعد از پنج سال رسما با هم ازدواج کردیم، منتهی چون من نمی‌خواستم آلما مذهبش رو تغییر بده،در نتیجه عقد انقطاعی کردیم؛ یعنی صیغه ۹۹ ساله.

بچه‌هایمان دیگر بزرگ شده‌ بودند، دوستم احمد لنکرانی به من گفت: سایه اینطوری درست نیست، یک فکری بکن.
گفتم: چه فرقی‌ می‌کنه؟ مهم اینه که آلما زنمه، البته می‌دونستم که توی مسائل ارث ممکنه اشکالاتی پیش بیاد.
خلاصه چون اینها می‌دونستن مشکل ما چیه، با یک محضردار صحبت کردن، من رفتم طبقه‌ی بالای محضر و محضرددار صیغه را باطل کرد. من از پله‌ها که می‌اومدم پایین همش نگران بودم و دلهره داشتم که آلما نگه خب من که دیگه زنت نیستم، پس خداحافظ! بعد اومدم پایین و دوباره عقد کردیم.
گل از گل سایه شکفت…

«با یک حساب سرانگشتی معلوم می‌شود که از سال ۱۳۲۵ یا ۱۳۲۶ -که سایه در دبیرستان تمدن درس ‌می‌خوانده- با خانم آلما آشنا شده‌است…»

سایه بدون مقدمه -و تو گویی صرفا برای ثبت در تاریخ- می‌گوید:

می‌دونید من چطوری زن گرفتم؟

روز نهم مهر ۱۳۳۷ در میدان فوزیه، اون خیابونی که سمت جنوب میره، تو بالاخونه یه محضر قراضه‌ای که وقتی داشتیم از پله‌ها بالا می‌رفتیم می‌ترسیدم که پله‌ها خراب بشه. ۲۷۰ تومن خرج عروسی ما شد؛ یعنی من پولو به محضریه دادم و بعد شوهر خواهرم که به عنوان شاهد همراه ما بود، دید که خیلی خشک ‌و خالی شده، رفت یه جعبه شیرینی خرید و به محضری‌ها داد. بعد من دست آلما رو گرفتم و رفتیم خونه…