میزان بیسوادی و خودشیرینسازی و بلکه شیرینعقلی بعضی کسان تا کجا باید باشد، که پخت نان بربری در صبح رمضان در شهرستان ماکو را نماد منکر بدانند و از باب مبارزه با این منکر، دستور توقف صبحگاهیاش را بدهند
از زمانی که در ادبیات سیاسی و اجتماعی برخی بزرگان کشور به پدیدهی نفوذ اشاره شد، این حقیر آن را به فال نیک انگاشت و خوشبینانه بدان پروا در نشست، که به جدّ بر این امر نگریسته شود و چارهاندیشانه رصد ومراقبت گردد.
متاسفانه این هشدار نیز به مانند بسیاری تحذیرهای دیگر، یا دستخوش روزمرّگی و فراموشی شد، یا توسط فرصتجویانِ حرفهای به سطوحی نازل فروکاسته شد؛ و به جای آنکه این بیمِ درست، درست در جای خود نشیند، در حد مراقبت از چند سلبریتی یا افرادی که اصولا وزنی از اعتبار (به قول علما، قسطی از ثمن!) نداشتند خلاصه گردید.
دیگر با چه قماش طنزهایی باید بر دین و اعتقاد و شریعت مردمان هجوم کرد، تا باورمان شود، نفوذ و نفوذی همیشه پنهان و آشکارا در سایت نطنز و فردو سایهی شومش را نمیگسترَد؟ و محتمل، بلکه حتمیاست، که در قامت صیانت از روزهداری مردم- حتی کسانی که دارای عذر هستند- نیز این سایه درانداخته شود.
«نان بربری» این بار سوژهای شدهاست برای گردش شلختهوار در فضای مجازی و دست به دست شدن توسط رندان تمسخرگر؛ نه تمسخر بانیان، بل استهزای راویان درست دین.
برای کسانی که همچو من بسیار دیرباور و خوشبیناند، تصور دست نفوذ در مراکزی که چنین مقررههایی را میسازند و میپردازند، البته بسیار دور از ذهن است. زین روی از باب همدردی با این گروه و خودم(!) عرض میکنم: میزان بیسوادی و خودشیرینسازی و بلکه شیرینعقلی بعضی کسان تا کجا باید باشد، که پخت نان بربری در صبح رمضان در شهرستان ماکو را نماد منکر بدانند و از باب مبارزه با این منکر، دستور توقف صبحگاهیاش را بدهند!؟… و اگر در جاهای دیگر انواع نانهای دیگر نماد صبحانه باشند، باید آیا منتظر توقف صبحگاهی آن خمیرهای زبان بسته هم باشیم!؟جلّالخالق!
… و البته ناگفته نماناد، که خودمختاری و یکّهتازی و شبهقانونسازی، چیزی نیست که اگر از یک شهر سر برکشد، از دیگر بلاد سر برنیاورَد؛ و به قول سعدیِ جان:
سرِ چشمه باید گرفتن به بیل
چو پر شد، نشاید گذشتن به پیل!