چگونه میتوانیم نظارهگر قدردانی مردم و مسئولین آذربایجان از شهریار، باشیم و ما کاری برای هوشنگ ابتهاج انجام ندهیم. هر استانی اگر شاعری مثل ابتهاج داشت که شعر او سرود ملی کشور میبود او را بسیار گرامی میداشتند و تا الان چندین بزرگداشت برای او برگزار کرده بودند. در سکوت مسئولین فرهنگی هنری و اداره میراث و گردشگری و شورای شهر و شهردار خانه ابتهاج در رشت تخریب شد که به راحتی میتوانست به موزه تبدیل شود ولی کسی قدمی در این شهر بر نداشت
این حضور آقای رضا ثقتی مرا به یاد مرحوم حاج مظفری - که از سال ۶۲ تا ۷۴ مدیر کل فرهنگ و ارشاد گیلان بود - انداخت. در آن سالها حاجی مظفری در کلیه برنامههای حوزه هنری حضور داشت. و ضمن صدور مجوز، از اجرای همه گونه برنامههای هنری حمایت میکرد. بعد ازایشان شهید انصاری به مدت ۹ سال مدیرکل فرهنگ و ارشاد گیلان بود که به علت تفاهم نامهایی که عطاالله مهاجرانی وزیر وقت وزارت فرهنگ و ارشاد و محمد علی زم رئیس وقت حوزه هنری کشور منعقد شده بود، حوزه هنری برای اجرای برنامه احتیاجی به اخذ مجوز از اداره فرهنگ و ارشاد نداشت.
بعد از آن دوران در کمتر برنامهای دیده شد که از سوی حوزه هنری برگزار شده باشد و مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن حضور داشته باشند و ارتباط دو سویه پررنگی بین دو اداره فرهنگی هنری دیده نمیشد.
حوزه هنری گیلان در سال ۱۳۶۹ به ریاست حاج آقای عابدی نژاد زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی گیلان افتتاح شد.
در آن سال حوزه هنری در زمینه تئاتر و ادبیات - شعروقصه - فعالیت میکرد. دکتر ذبیحالله حسنزاده مسئول واحد ادبیات و من مسول واحد تاتر بودم.
کلیه فعالیتها در ساختمانی در سبزه میدان روبروی مسجد الجواد، در سه اتاق انجام میشد. کم کم دامنه فعالیت از اجرای تاتر و برنامههای شعر وقصه به حوزه موسیقی و تجسمی نیز گسترش پیدا کرد.
اجرای کنسرت موسیقی آن زمان مثل الان در شهرستانها مرسوم نبود. به اتفاق حاجی عابدی نژاد نزد پسرخالهایشان یعنی مرحوم حاج مظفری رفتیم و گفتیم میخواهیم برای مهرداد کاظمی خواننده مطرح آن زمان کشور کنسرت موسیقی برگزار کنیم.
گفت بسیار عالی دیگر چه برنامههایی در زمینه موسیقی دارید، گفتیم در کنار دعوت از هنرمندان کشوری میخواهیم برای هنرمندان بومی نیز کنسرت بگذاریم. کنسرت بعدی توسط حمید بامدادی اجرا میشود و در کنارش یک گروه موسیقی راهاندازی کردیم با حضورپیشکسوتانی مثل فروزانفر، سیگارچی، گیگاسری، عشقی، حدادو جلالی به سرپرستی مرحوم فروزانفر.
پرسید خواننده گروه کیست، گفتم حمید اندرز چمنی تازه کار است. جناب سروان و از پرسنل نیروی انتظامی است. خندید و گفت فکر همه چیز را کردهاید، من تمام آمادگی خود را اعلام میکنم و هر سه شب در کنسرت حضور دارم، تعدادی کارت دعوت بیاورید تا به مسئولین استانی بدهم.
آن زمان مرحوم فریدون پوررضا خواننده قدیمی گیلان کارشناس موسیقی اداره کل فرهنگ و ارشاد بود. ولی خودش حق اجرای برنامه و برگزاری کنسرت نداشت! ایشان با وجود مخالفتهای زیاد فقط با پافشاری و پشتیبانی حاجی مظفری این سمت را به عهده داشت، چون مدیر کل اعتقاد داشت کهایشان کارشناس موسیقی است و هیچ کس در این استان به اندازه ایشان تخصص ندارد و باید از وجود ایشان استفاده شود.
کنسرت مهرداد کاظمی با استقبال زیاد مردم روبرو شد به طوری که هر سه شب بالکن سینما سپیدرود نیز پر از جمعیت شده بود. شب آخر در پایان کنسرت حاجی مظفری جهت تشکر از گروه موسیقی بالای صحنه رفت و از حاجی عابدی نژاد، حاج آقای ابراهیم پور رئیس وقت سازمان تبلیغات وچند مدیر دیگر دعوت کرد بالای صحنه بروند. ایشان ضمن تشکر از گروه موسیقی اعلام کرد که یک خبر خوب برای حاضرین در سالن دارد، ایشان از استاد پوررضا دعوت کردند تا بالای صحنه برود و یک ترانه اجرا کند. مردم حاضر در سالن که انتظار چنین چیزی را نداشتند شوکه شدند، یک لحظه احساس کردم سالن از شادی تماشاگران منفجر شده است.
مرحوم پوررضا بالای صحنه رفت و ترانهای اجرا کرد و ما در پایین صحنه نگران برخوردهای بعدی با این اتفاق بودیم! بعد از پایان مراسم پیش حاجی مظفری رفتم و گفتم میدانید حاجی عابدی نژاد چه کمپوتی دوست دارد؟! آخر حاجی این چه کاری بود کردید؟ خندید و گفت اشکال ندارد کم کم درست میشود. گفتم پسر خالهتان هیچی جواب خالهتان را چطوری میخواهید بدهید؟! خندید و گفت این هیجانها برای آشیخ جعفر عابدی نژاد خوب است کمی این ور و آن ور برود و جوابگو باشد آب دیده میشود، تا دم در زندان هم برود اشکال ندارد میارزد ولی نگران نباش نمیگذارم داخل زندان برود، و کار به کمپوت برسد! خندید و رفت. من تا دو روز در وقت اداری حاجی عابدی نژاد را نمیدیدم. او از این اداره به اون اداره میرفت جهت دادن پارهای از توضیحات و تعهدات لازم.
همه مدیران بالای صحنه اعلام برائت کرده بودند و عکس دسته جمعی بالای صحنه در کنار گروه موسیقی و استاد پوررضا را اصلاح کرده بودند. و خودشان را از آن عکس حذف کرده بودند!
خلاصه مسأله با ایستادگی حاجی مظفری و پا در میانی مسئولین سیاسی و امنیتی ختم به خیر شد و کم کم اجرای کنسرتهای موسیقی در رشت شروع شد و مرحوم پوررضا نیز بعد از چند سال دیگر توانست مجوز اجرا بگیرد.
اگرایستادگی و پشتیبانی حاجی مظفری از برگزاری چنین برنامهای در آن سالها اتفاق نمیافتاد معلوم نبود اجرای برنامههای هنری تا چند سال دیگر در این استان به تعویق میافتاد.
آقای ثقتی
مرحوم مظفری خودش را مجتهد فرهنگی هنری می دانست و به این امر باور داشت. مرحوم احسان بخش امام جمعه وقت رشت به او گفته بود فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما به کارگردانی محسن مخملباف را از پرده سینما پایین بیاورد، حاجی مظفری پرسید چرا باید این کار را انجام دهد. گفت چون این فیلم خوبی نیست. از او پرسید مگر فیلم را دیدهاید؟ گفت نه من ندیدم ولی محافظ من شهرام دیده است و گفته است فیلم خوبی نیست. حاجی مظفری گفت مگر شهرام کارشناس است، من به عنوان متخصص میگویم این فیلم خیلی هم فیلم خوبی است و اجازه نداد فیلم مثل خیلی از شهرهای دیگر کشور از پرده پایین بیاید.
آقای ثقتی
شما این برخورد ایشان را مقایسه کنید با مدیر کلی ارشادی که در قبال دستور تلفنی مسئول دفتر یکی از مسولین وقت، معاون ادارهکل فرهنگ وارشاد را که تازه خودش یک هفته منصوب کرده بود مجبور به استعفا کرد.
شما که از اواخر دوره مدیریت شهید انصاری در این اداره حضور دارید ببینید جایگاه و منصب مدیرکلی در این سالها از کجا به کجا کشیده شده است؟
همه ما میدانیم که قدرت نفوذ و کاریزمای مرحوم احسان بخش با امام جمعههای دیگر این استان چقدر فاصله دارد، و مرحوم حاجی مظفری چنان برخوردی باایشان انجام میداد.
آقای ثقتی
جایگاه مجتهدی فرهنگی و هنری را کسی به مر حوم مظفری اعطا نکرد خودش با صلابت و اعتماد به نفس وایستادگی این جایگاه را ایجاد کرد، شما این جایگاه و منصب را بازسازی کنید. شما میبایست مثلایشان مجتهد فرهنگی و هنری این استان شوید و بایستی حرف آخر را در این زمینه شما بگویید.
شما سکاندار برنامههایی از جنس شکرانه حضور باشید و در کنار حوزه هنری گیلان دست در دست یکدیگر از بزرگان فرهنگ و هنر این استان در زمان حیاتشان تجلیل کنید. شخصیتهایی ملی واستانی که هنوز در قید حیات هستند.
تجلیل از آنان بزرگ کردن آنها نیست آنهاها خود به غایت بزرگ هستند، شما با برگزاری این بزرگداشت بزرگ میشوید و در اذهان باقی میمانید.
آقای ثقتی
حوزه هنری گیلان برای اکبر رادی که در قله نمایشنامهنویسی کشور قرار دارد در سال ۱۳۷۶ باایستادگی در مقابل همه هجمهها بزرگداشت برگزار کرد.
تا اون موقع اجرای نمایشهای رادی در رشت ممنوع بود! ولی در شهرهای دیگر اجرا میشد. این تجلیل باعث رفع سوءتفاهمها شد و بعد از آن مجله سوره حوزه هنری کشور یک ویژه نامه تخصصی برایایشان منتشر کرد.
ما شخصیتهای بزرگی دراین کشور در رشتههای مختلف فرهنگی و هنری داریم همچون اکبر رادی که قله نمایشنامهنویسی کشور است.
یک نفر را به عنوان نمونه اسم میبرم بقیه را خود ازبین هنرمندان موسیقی، تاتر، سینما، ادبیات و تجسمی انتخاب کنید.
آری همان طور که رادی یکی از قلههای نمایشنامهنویسی کشور و همشهری ماست، هوشنگ ابتهاج نیز یکی از قلههای شعر کشور و چون اوهمشهری ماست.
چگونه میتوانیم نظارهگر قدردانی مردم و مسئولین آذربایجان از شهریار، باشیم و ما کاری برای ابتهاج انجام ندهیم. هر استانی اگر شاعری مثل ابتهاج داشت که شعر او سرود ملی کشور میبود او را بسیار گرامی میداشتند و تا الان چندین بزرگداشت برای او برگزار کرده بودند.
در سکوت مسئولین فرهنگی هنری و اداره میراث و گردشگری و شورای شهر و شهردار خانه ابتهاج در این شهر تخریب شد که به راحتی میتوانست به موزه تبدیل شود ولی کسی قدمی در این شهر بر نداشت. هم چنان که خانه اکبر رادی در بیستون رشت هنوز پابرجاست وقدمی برای آن برداشته نمیشود تا به زودی خبر تخریب او را نیز بشنویم.
آقای مصباح معاون هنری شما در برنامه افتتاح تماشاخانه اکبر رادی در پل بوسار حضور داشت که همسر اکبر رادی در آن برنامه اعلام کرد - حوزه هنری ۲۵ سال پیش برای آقای رادی بزرگداشت گرفت و امروز شهرداری رشت یک سالن تاتر را به نام رادی در رشت افتتاح میکند ولی هنوز متولی اصلی یعنی اداره فرهنگ و ارشاد هیچ کاری برای رادی انجام نداده است و ما هنوز منتظریم وامید داریم اداره ارشاد حرکتی در این زمینه انجام دهد -
آقای ثقتی
آمدن شما به عنوان فردی دلسوز و با انگیزه و کاربلد به عنوان مدیر کل ارشاد را به فال نیک گرفتیم و خوشحالی خود را همان موقع اعلام کردیم که یک نفر از بدنه اداره ارشاد برای اولین بار مدیرکل ارشاد شده است. کسی که سابقه ریاست او در اداره ارشاد رشت خاطرات خوبی برای هنرمندان این شهر را به همراه داشته است. (اینجا بخوانید)
ولی علاوه بر مدیر کلی جایگاه و منصب مجتهد فرهنگی و هنری را باید خودتان برای خودتان مهیا کنید. باصلابت، اعتمادبهنفس و ثابت قدمی در عملکردتان این منصب را به مقام مدیر کلی ارشاد مثل مرحوم مظفری پیوندی دوباره بزنید. - در فرصتی دیگر باز از مرحوم مظفری برایتان خواهم نوشت -
میدانم هم شما و هم آقای منفرد رئیس جدید حوزه هنری گیلان انگیزه کافی برای انجام کار دارید ولی این کافی و وافی نیست باید گاهی کت در بیاورید و در صحنه حضور داشته باشید.
آقای ثقتی
باور داشته باشیم گفته هوشنگ ابتهاج را که میفرماید
زمانه قرعهی نو میزند به نام شما
خوشا شما که جهان میرود به کام شما
تنور سینهی سوزان ما به یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما
فروغ گوهری از گنج خانهی دل ماست
چراغ صبح که برمیدمد ز بام شما
آقای ثقتی
در استانی زندگی میکنیم که همه خود را دارای صلاحیت فتوی دادن در مورد مسائل فرهنگی وهنری میدانند. کم نبودند تئاترها، فیلمها، نمایشگاهاً ونمایشنامههایی که در شهرهای دیگر مجوز اجرا دارند ولی در این استان با کوچکترین اعتراضی از سوی هر کسی تعطیل میشوند.
نمونه آخری برنامه اختتامیه نمایشگاه آقایان محصص ومحمدی در موزه رشت بود که تعطیل شد.
آقای ثقتی
راستش ما هنرمندان در این چهل سال به اندازه کافی ارشاد شدهایم! وقتتان را بگذارید و مسئولین سیاسی را ارشاد کنید تا آنها یاد بگیرند در حوزه تخصصی فرهنگ و هنر دخالت نکنند چرا که شما باید در این زمینه حرف اول و آخر را بزنید. باقی بقایتان
*کارگردان تاتر
نظر شما:
عکس/نصب سردیس نمایشنامه نویس مشهور رشتی در محوطه قدیمی ترین تماشاخانه پایتخت
حسین توشه بازیگر گیلانی سریال خاطره انگیز «پس از باران» در گذشت/فیلم