در حالی که 11 روز از درگذشت امیرهوشنگ ابتهاج غزل سرای معاصر گذشته است هنوز پیکر او به خاک سپرده نشده است. شب گذشته مشخص شده که یکی از دختران «سایه» به نام «آسیا» مخالف خاکسپاری پدرش در ایران است و به همین دلیل موضوع را به محاکم قضایی آلمان کشانده و می خواهد پدرش که متولد شهر رشت است را در کلن آلمان به خاک بسپارد.
یلدا ابتهاج که طی سالهای گذشته پیگیر امورات مختلف پدرش بوده و برای دوستداران ادبیات نامی آشنا است طی روزهای گذشته هم وظیفه اطلاع رسانی درباره خاکسپاری پدرش را از طریق صفحه اینستاگرام برعهده داشته است. او نوشته است: تا به امروز، تحسین و اشاعه زیبایی و نیکی، هم تلاش من بوده، هم انگیزه ام. همانطور که «زیبائی» را نمی شود به بند کشید که «پری رو تاب مستوری ندارد» ، زشتی هم سر انجام بر ملا می شود. به روح ما پنجه می کشد، می آزارد و ناامید می کند. پس بگذار آینهٔ زیباییها باشیم نه زشتی ها.
به یاد جملهٔ عمیق احسان یارشاطر می افتم: « امیدوارم که نیکی همیشه به چشم تو زیبا بیاید». نیکی را زیبا دیدن، آدمیزادگی است.
و این روزها که ما و شما مردم ایران و جهان زبان پارسی، در غم از دست دادن پدر، شاعر بزرگ ایران که یک قرن در ستایش زیبایی، عدالت و درستی سرود، در سوگ نشسته ایم، متاسفانه شاهد خامی هائی بودیم که بازگشت پیکر او را به وطن تا به امروز به تاخیر انداخته. بی حرمتی به ساحت او و پیکر او که در هر آیین و مرامی ناپسند است بخشودنی نیست، از جانب هر کسی، حتی نزدیکان او، بی حرمتی به مردم ایران است. با اقداماتی که اینجا در آلمان من و برادرانم ( کیوان و کاوه ) انجام داده ایم امید داریم تا در روزهای آینده بتوانیم او را در آخرین سفرش در بازگشت به زادگاهش بین مردمی که دوست شان داشت و برای آنان سرود همراهی کنیم.
با قسمتی از سروده ای از او که سال ۱۳۹۹ در کلن سروده به این انتظار می نشینیم:
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغِ دل من
من همان عاشقِ دیرینه جانافشانم
به هوایِ تو جهان گردِ سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایه سرگردانم