شواهدی از تغییر اقلیم در ایران و اثرهای آن بر میراث فرهنگی؛

اقلیمِ تاریخ کُش


۱۴۰۱/۰۶/۰۷ - ۱۵:۱۷ | کد خبر: ۲۵۲۵۴ چاپ

گیلان مملو از بناهای تاریخی ازجمله خانه‌های تاریخی است که به دلایل زیادی از حفاظت بهینه برخوردار نیستند. عدم توجه به رسیدگی به این بناها به‌ویژه در آب‌وهوای خاص گیلان با رطوبت دائمی بالا و بارش‌های مداوم و سنگین، فرسودگی بناهای تاریخی را به دنبال داشته است.

اقلیمِ تاریخ کُش
کلانشهر: نیما فریدمجتهدی(آب‌وهواشناس)،میثم نوائیان(باستان‌شناس) و سمانه نگاه هواشناس در مقاله‌ای تحقیقی مشترک درباره رابطه میان آب‌ و هوا و تاریخ فلات ایران نوشته‌اند. در این مطلب آمده است: در گذشته صحبت از رابطه آب ‌و هوا و تاریخ منجر به مجموعه بحث‌هایی درباره جبر جغرافیایی می‌شد. مباحث تاریخی مهم که در زمینه رابطه میان محیط‌‌ طبیعی و شرایط پیدایش تمدن‌های باستانی و فراز و فرودشان بوده‌ است. ‌

شرایط محیطی چه از دیدگاه جبر جغرافیایی و چه از دیدگاه امکان‌گرایان معتقد به نقش مهم انسان بر غلبه بر محدودیت‌های طبیعی، همیشه مشخص‌کننده بسیاری از شرایط زیستی‌ انسان و به تبع آن خطوط عمده فرهنگی زندگی‌اش بوده‌ است.

تاریخ زندگی بشر پیرامون چنین شرایط تغییر آب ‌و هوا و وجود مخاطره‌های طبیعی، دربرگیرنده موقعیت‌های ممتازی بوده است. نگرش نوین و گستره مطالعات پالئوکلیمایی امروزه آشکارسازی‌های مهمی در زمینه زوال برخی تمدن‌ها و ناپیدایی بسیاری از سکونتگاه‌های انسانی بر اثر آن شده است.

فارغ از مباحث مرتبط با آ‌ب ‌و هوا و فرهنگ که دربرگیرنده شمولی مانند معماری، آیین و رسوم است، انسان در عصر حاضر به یُمن داشتن فناوری‌های نوین تا حد زیادی خود را رها از تأثیر شرایط آب‌وهوایی می‌بیند.

نمونه‌های شاخص آن را می‌توان در صحاری آبادشده جنوب خلیج‌ فارس دید. اما این تمام ماجرا نیست و تسلط شرایط آب ‌و هوا بر زندگی بشر حداقل در زمینه اَبَرچالشی چون تغییر آب‌ و هوا و مخاطره‌های طبیعی تحریک‌شده ناشی‌ از آن مشخص است. نمونه‌های هرروزه این چالش را حتی در کشورهای پیشرفته جهان می‌توان دید که هم از حیث منابع هشدار در سطح مطلوبی قرار دارند و هم از نظر مدیریت بحران و عملیات امدادونجات.

آنچه در این میان در رابطه میان آب‌ و هوا و تاریخ مورد توجه است و در این یادداشت به آن پرداخته‌ایم، نقش منفی و مؤثر شرایط تغییر آب‌ و هوا در فلات ایران و میراث فرهنگی است. امری که ضرورت انجام ارزیابی‌های آسیب‌پذیری، افزایش تاب‌آوری و پایداری‌شان را فراهم کرد. میراث‌های فرهنگی ایران نه‌تنها از جایگاه ویژه‌ معنوی برخوردارند بلکه عناصر اصلی صنعت گردشگری کشور را تشکیل می‌دهند، صنعتی که ‌ قرار است تأمین‌کننده بخش قابل توجهی از ارزآوری ایران باشد.

شواهدی از تغییر اقلیم در ایران و اثرهای آن بر میراث فرهنگی

امروزه شرایط دگرگونی‌ها و تغییر رفتار آب ‌و هوا و پدیده‌های ناشی از آن، آن‌چنان جغرافیای ایران را درنوردیده که حتی محافظه‌کارترین افراد نیز قادر به ندیدن اثرهای تغییر آب‌ و هوا در فلات ایران نیستند.
روند فزاینده افزایش دما، کاهش قابل توجه بارش، ناهنجاری‌های بارش، خشکسالی‌های شدید و مستمر‌ و به‌ویژه افزایش قابل توجه فراوانی و شدت مخاطره‌های جوی نمونه‌های آن هستند.
طبیعتا ابعاد این تغییرهای آب‌وهوایی و حتی مشخص‌کردن و تمایز و تفکیک میزان تأثیرپذیری مخاطره‌های طبیعی از شرایط گرمایش جهانی و تغییر آب ‌و هوا در ایران کار راحتی نبوده و و البته در ایران کمتر به آن پرداخته شده اما آنچه مسلم است تمامی گزارش‌های مستند ارگان‌های متولی و همچنین مراکز دانشگاهی به شکل منسجم و هم‌نظر به نقش تغییر آب ‌و هوا بر این مخاطره‌ها تأکید دارند.
به هر روی وقتی صحبت از تأثیر تغییر آب ‌و هوا بر میراث فرهنگی است، سوی توجه بیشتر به تأثیر مخاطره‌های طبیعی تحریک‌شده توسط این اَبَرچالش می‌رود تا مثلا نقش روند افزایشی دما، که شاید شکل تأثیر آن ناملموس‌تر باشد. از میان مخاطره‌های‌ طبیعی که منجر به تخریب میراث‌های طبیعی ایران می‌شوند می‌توان از نقش خشکسالی‌های مستمر اخیر نام برد که البته با سوءمدیریت و مصرف منابع آبی کشور منجر به کاهش قابل توجه منابع آب زیرزمینی دشت‌های ایران و افزایش نرخ فرونشست زمین در این میان شده است.
زمین
فرونشست زمین امروزه یکی از پُرچالش‌ترین مسائل در حال‌و‌هوای حفاظت از میراث فرهنگی کشور محسوب می‌شود.
چالشی که حتی در صورت دارابودن توان مهندسی، فناوری و منابع مالی به اندازه کافی برای مجموعه متولیان میراث فرهنگی، انرژی‌بر و فرسایشی خواهد بود. نمونه‌ها و گزارش‌هایی از اتفاقات نامیمونی که بافت تاریخی اصفهان با آن روبه‌رو شده است، به گوش می‌رسد و به تأکید می‌توان اذعان داشت علی‌رغم تمامی اتهاماتی که در زمینه مصرف بیش از اندازه از آب منابع زیرزمینی و عدم تأمین و بازتأمین آن به خود می‌زنیم نمی‌توان از نقش پررنگ ناهنجاری‌های بارش و خشکی به‌ویژه در دو دهه اخیر غافل بود. یکی دیگر از اثرهای تغییر آب‌ و هوا که اتفاقا با نوسانات بارشی و خشکی فعلی ایران همراه است، افزایش قابل توجه سیل‌های ناگهانی و سیلاب‌های فراگیر در ایران است که به‌شدت و به طور مستقیم میراث فرهنگی کشور را نشانه رفته است. پل‌های تاریخی به‌عنوان یکی از عناصر مشخص میراث تاریخی ایران که در بستر رودهای این فلات وجود دارند و به شکل مستقیم متأثر از این سیلاب‌ها هستند و همچنین نقشی که آب‌گرفتگی و ورود سیلاب به بناهای تاریخی به شکل تخریب مستقیم و غیرمستقیم یا فروریزی این بناها دارد.
این سیلاب‌ها‌ که گاه ناشی از بارش‌هایی با دوره‌های بازگشت بسیار بزرگ هستند، حتی مهندسی خردمندانه تاریخی ایرانی را به چالش می‌کشند. نمونه‌های اخیر این سیلاب‌ها و خسارتشان بسیار است. در سیلاب آذر ماه 1398، در زاگرس، در استانی مانند لرستان برخی آثار برجسته تاریخی ازجمله پل‌های کشکان، افرینه، کلهر و پلدختر و پل تاریخی گپ، دچار آسیب جدی شدند.

یکی از مهم‌ترین این آسیب‌ها، رانش تپه قلعه فلک‌الافلاک بود که بر اثر آن بخشی از ضلع غربی تپه‌ای که قلعه روی آن بنا شده، تخریب شد.
مدیرکل وقت میراث فرهنگی لرستان میزان خسارات واردشده به بناهای تاریخی لرستان را در آن بحران بیش از ۵۰ میلیارد تومان بیان کرد. نمونه دیگر و شاخص آن، همین توفان‌های مانسونی است که در مرداد ماه امسال (1401)، همراه با توفان و سیلاب‌ها، خسارت زیادی به بناهای تاریخی وارد آورده است.
نمونه شاخص آن را می‌توان خسارات عمده به بناهای تاریخی استان یزد دانست. در سیل اخیر، میزان خسارات ناشی از آن بالغ بر 2500 میلیارد تومان برآورد شده است. بنا به همان گزارش 735 مورد تخریب ابنیه، محوطه‌های تاریخی، تأسیسات گردشگری و صنایع دستی گزارش و ثبت شده است. هرچند باز گزارش‌های بعدی حکایت از در امان ماندن و خسارت کمتر به بافت تاریخی و جهانی ثبت‌شده یزد داشته است.

شاخص‌ترین و دردناک‌ترین این صحنه‌ها در شهرهای یزد و تفت رخ داد‌ و کیست که نداند فارغ از بحث خسارت‌های مادی، هر اثر میراث فرهنگی که تخریب می‌شود وقتی از خسارت بناهای تاریخی و میراث‌های فرهنگی کشور نام برده می‌شود، نباید از عنصر اصلی بناهای تاریخی ایران که خشت است و نقش تغییر رفتار و شدت بارش‌ها غافل بود. شدت بارش‌های رگباری که این روزها‌ هرازچند‌گاهی بخش‌هایی از این فلات را متأثر می‌کند نقش منفی در تخریب و فرسایش مستقیم بناهای تاریخی دارد.
نمونه‌هایی از این دست را می‌توان تخریب بخش‌هایی از دیوارهای قلعه دیشموک دوره ساسانی در کهگیلویه‌و‌بویراحمد، قلعه تاریخی دوره قاجاری بارده در چهارمحال‌و‌بختیاری، تخریب دیوار جنوبی قلعه تاریخی کنجانچم یکی از مهم‌ترین قلعه‌های استان ایلام و خسارات بارش‌های سنگین مرداد ماه امسال به بسیاری از قلعه‌های تاریخی سیستان‌و‌بلوچستان دانست؛ مانند قلعه‌های پیشین، فیروزآباد، برنجی، بریسک، هشدار، سرباز، سیب و... .
در مجموع آنچه نه می‌توان انکار کرد و نه می‌توان از نظر دور داشت، تغییر آب‌ و هوا در فلات ایران به شکل قابل توجهی در حال جولان است و اثرهای آن به شکل قابل توجهی منجر به افزایش فراوانی مخاطره‌های جوی شده‌ است. رخداد هرباره این مخاطره‌های طبیعی بلای جان میراث فرهنگی کشور شده‌ است. 

یکی دیگر از مخاطره‌های جوی تحریک‌شده که به شکلی دیگر میراث‌های فرهنگی را متأثر می‌کند، برف‌های سنگین است. به‌عنوان‌مثال، گیلان مملو از بناهای تاریخی ازجمله خانه‌های تاریخی است که به دلایل زیادی از حفاظت بهینه برخوردار نیستند. عدم توجه به رسیدگی به این بناها به‌ویژه در آب‌وهوای خاص گیلان با رطوبت دائمی بالا و بارش‌های مداوم و سنگین، فرسودگی بناهای تاریخی را به دنبال داشته است. یکی از عوامل مخرب آب‌وهوایی که در چند دهه اخیر خسارت زیادی به این بناها زده وقوع برف‌های سنگین است. در جلگه گیلان برف به‌ندرت می‌بارد. با ‌این‌ حال، برف‌های سنگین گیلان از لحاظ ویژگی‌هایی چون شدت، عمق و چگالی در ایران خاص و یکی از پدیده‌های آب‌وهوایی گیلان هستند.

فراوانی رخداد این پدیده در صد سال اخیر، به ‌طور میانگین دو بار در یک دهه بوده است. اما در دهه 90 این مقدار به شش بار رسید. بدون شک می‌توان به راحتی از نقش خطرناک این افزایش در صدمه به آثار تاریخی گیلان آگاه بود. فقط در رخداد برف سنگین بهمن 1398، 12 بنای تاریخی در شهرستان‌های لنگرود، رودسر، املش، شفت، رضوان‌شهر و سیاهکل به شدت آسیب دید. خسارت به بناهای تاریخی مانند منازل تاریخی فقط به بناهای واقع در بافت تاریخی شهری محدود نیست. در استان گیلان با داشتن موزه میراث روستایی با وجود ده‌ها بنا و سازه تاریخی که جزء مواریث معماری و تاریخی هستند، کانونی برای وقوع خسارت وجود دارد؛ همان‌طور‌ که در همان بهمن 98 تعدادی از منازل تاریخی این موزه نیز آسیب دید.

آنچه مسلم است و آنچه از شواهد برمی‌آید این است که روند گرمایش جهانی و تغییر آب‌ و هوا به مرحله برگشت‌ناپذیری وارد شده است. میزان تمرکز گاز گلخانه‌ای در ژوئن سال 2022 در ایستگاه ماونا لوا هاوایی به‌عنوان مرجع جهانی به رقم 420 (ppm) رسید. رقمی فراتر از انتظارات حداقل در سناریوهای خوش‌بینانه! بنابراین چاره‌جویی و فکر اقدام برای کاهش این روند با توجه به ابعاد جهانی آن و نیاز به اراده سیاره‌ای امری به نسبت دور از دسترس ‌به نظر می‌آید.
اما امری که نه مسئولان و نه کنشگران حوزه میراث فرهنگی نباید از آن غافل شوند، انجام اقدامات عملی در افزایش تاب‌آوری است. نیاز به تهیه نقشه آسیب‌پذیری میراث‌های فرهنگی کشور، ارزیابی میران آسیب‌پذیری و ارائه راهکارهای عملی در کاهش این آسیب‌پذیری و افزایش تاب‌آوری در برابر مشکل تغییر آب ‌و هوا تنها راه ممکن و عملی است.
بدون‌شک، با توجه به راهکار افزایش تاب‌آوری و کاهش اثرات و در نهایت سازگاری با ابرچالش تغییر آب ‌و هوا، تنها راه فعلی کشور در حوزه پایداری و حفظ میراث فرهنگی کشور، غیر‌از‌این نخواهد بود، با تأکید بر اینکه این میراث‌های فرهنگی به‌عنوان تأمین‌کننده بخشی از معیشت مردم این سرزمین در اقتصاد بدون نفت قرار است باشد. باشد که چنین باشد.