دختر جوان میگوید آگهی اشتغال باعث شد به خانه پسری جوان برود و از سوی او مورد آزار و اذیت قرار بگیرد.
با این حال دختر جوان از روزهای سخت زندگی بعد از این اتفاق میگوید
*چطور با متهم آشنا شدی؟
آگهی کار داده بود من هم سوابق کاریام را فرستادم. مدتی بعد زنگ زد و من را برای مصاحبه دعوت کرد.
*تعرض چطور اتفاق افتاد؟
وقتی وارد خانه شدم هیچکس آنجا نبود و مرد جوان به من تعرض کرد.
*چرا آنقدر دیر شکایت کردی؟
فکر میکردم آبرویم میرود. نمیدانستم باید دقیقاً چه کنم. زمان برد تا دوباره حالم خوب شود.
*خانوادهات از اتفاقی که برایت افتاده خبر دارند؟
نه آنها خبر ندارند. من میترسیدم به خانوادهام بگویم دقیقاً چه اتفاقی برایم افتاده است.
*حالا میخواهی چه کنی؟
گذشت نمیکنم. او مردی متجاوز است. همین حالا به من دهانکجی میکند. او باید تاوان کارش را پس بدهد.
*مدارکی که به دادگاه ارائه دادهای قوی نیست، فکر میکنی او محکوم شود؟
من اشتباه کردم که همان زمان شکایت نکردم. ترسیده بودم. خیلی حال بدی داشتم. مدتهاست دارم داروی آرامبخش میخورم تا بتوانم بخوابم. کابوس میبینم و کسی از این وضعیت خبر ندارد. مادرم نمیداند چرا اینطور شدهام. به همین خاطر هم میخواهم متهم مجازات شود. من واقعیت را به قاضی گفتم و از این به بعد تصمیم با اوست و امیدوارم که مرد جوان را محکوم کند.
ادعای تعرض به دختر جوان فقط برای اخاذی است
ادعای تعرض در پرونده قتل همکار ثابت نشد
کلیسای کاتولیک پرتغال از قربانیان آزار جنسی کشیش ها تقاضای بخشش کرد