پسر نوجوان میگوید بعد از بیماری پدرش مجبور شد تحصیل را رها کند و مشغول به کار شود و مواد مخدری که از او پیدا شده برای مصرف پدرش بوده است.
سروش برای اعتمادآنلاین از زندگیاش میگوید:
*چند گرم مواد داشتی؟
11 گرم.
*چرا مواد حمل میکردی؟
مصرف پدرم بود. از دوستش گرفته بودم که پدرم مصرف کند.
*میدانستی که حمل مواد مخدر جرم است؟
بله میدانستم ولی نمیدانستم زندانی میشوم.
*پدرت از کی معتاد شده بود؟
پدر من بنا بود. یک بار از بالای ساختمانی به پایین پرت شد و بعد هم دیگر نتوانست کار کند. از آن به بعد مواد میکشید تا کمتر درد داشته باشد.
*هزینه زندگی شما را چه کسی تامین میکند؟
من و مادرم کار میکنیم. مادرم کارگر یک شرکت است من هم در یک مغازه کار میکنم.
*خواهر یا برادر داری؟
یک خواهر دارم که مدرسه میرود.
*درس هم میخوانی؟
از وقتی در کانون هستم درس هم میخوانم ولی قبل از آن درس نخواندم چون کار میکردم. شاگرد مغازه بودم و نمیشد درس بخوانم.
*میدانی ممکن است مدت طولانی زندانی شوی؟
مشاورم گفته تلاش میکند مرا آزاد کند. قاضی هم مرد مهربانی است، نمیدانم برایم چه تصمیمیبگیرند ولی خدا میداند من نمیدانستم کاری که میکنم زندان دارد. اگر پدرم مریض نبود من اصلاً چنین کاری نمیکردم. امیدوارم مرا ببخشند.
نظر شما: