این روزها در فضای مجازی تصاویر زیادی از عروسی های رویایی، سفرهای روی آب، بازارهای شلوغ و دکوراسیون های لوکس و جذاب را می بینیم و ترانه های بلندپروازانه و عاشقانه زیادی به گوش مان می خورد اما در عین حال وکلای طلاق پر مشغله ای هم هستند که بازار کارشان به لطف همین زندگی های اسلایسی و کادوپیچ شده رونق گرفته است.
این یک داستان واقعی است!مشغول قدم زدن در خیابان هستم، گوشه پیاده رو مردی با صدای بلند از حراج اکس های «ولنتاین» خبر می دهد، کمی جلوتر پسر جوانی در حال باد کردن بادکنک های سلفونی قلبی است و جلوی پایش شیشه هایی استوانه ای با گل های رز پلاستیکی خودنمایی می کند.
دختر و پسر جوانی که با ارفاق به 20 سال می رسند دست در دست هم از کنارم رد می شوند و کمی جلوتر از من شروع به صحبت می کنند، پسر به بادکنک های قرمز اشاره می کند و ناگهان صدای فریاد دختر بلند می شود: «واقعاً لیاقت من این آشغال های کنار خیابونه؟ همه دوستام این روزا ساعت و عطر و گوشی هدیه می گیرن اونوقت تو حد من رو اینقدر پایین میاری؟» بعد هم دستش را از دست پسر قصه جدا می کند و به آن طرف خیابان می رود.
سکانس دوم:
صفحه اینستاگرام را باز میکنم و سری به قسمت پابلیک می زنم، تبلیغ باکس های گل و شکلات بیشتر شده و اکثر فروشگاه های مجازی تبلیغات خودشان را متناسب با روز «ولتناین» به این سمت سوق داده اند، در قسمت ویدئوها کلیپ هایی را می بینم که ظاهراً از چند روز قبل برای این روز تدارک دیده شده و محتوای آن سورپرایزهای مختلف است، از دختری که با چشمان بسته از ماشین پیاده می شود و از طرف عشقش با یک بی ام و غافلگیر شده تا پسری که آیفون 14 هدیه گرفته است.
یاد صحبت یکی از روان شناسانی می افتم که قبل تر پیرامون موضوعی با او مصاحبه کرده بودم و در حین صحبت هایش بر زندگی های اسلایسی در اینستاگرام تأکید کرده بود، جایی که شما با انواع و اقسام عکسها و تبلیغاتی مواجه میشوید که مسیر لاکچری شدن را حتی از بدو تولد نشان میدهد.
یکی از عکس هایی که تبلیغ باکس ولنتاین را کرده باز می کنم و توضیحات آن را می خوانم: باکس مردانه شیک، جذاب و اقتصادی شامل باکس و پوشال، کیف پول و جاکارتی میلانو، کمربند چرمی سگک گرد، ساعت آرمانی پرطرفدار، ست کارتیر دوبل رنگ ثابت، اسپری و ادکلن 15 میل، گل صابونی، کراوات ۱ میلیون و ۷۸۰ هزار تومان.
کنجکاوی برای اطلاع از قیمتها مغزم را قلقلک میدهد، بلافاصله به صاحب صفحه پیام میدهم و در مورد قیمت و شرایط خرید سوال میکنم.
چند دقیقه بعد فردی که خودش را صاحب اصلی و وارد کننده محصولات معرفی می کند در پاسخ میگوید: «یک سری از باکس ها ویژه است و قیمت آن ها از ۲ میلیون به بالاست اما باکس اقتصادی هم داریم که از ۴۵۰ هزار تومان شروع می شود.»
اگر ساعت و گوشی و یا هدایای دیگری داشته باشید باید زودتر بفرستید که برایتان تزیین کنیم.
سکانس سوم:
یکی از دوستانم در تلگرام تصویری از خرس های آگهی شده در دیوار را برایم ارسال می کند، به همراه تعداد زیادی ایموجیخنده!
صفحه را باز می کنم، پر از تبلیغ خرس های قرمز ولنتاینی است که با عنوان نو و در حد نو با قیمت های مختلفی از ۲۵۰ هزار تومان تا ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و بالاتر برای فروش گذاشته شده، ظاهراً اینها بقایای یک عشق قدیمی و از دست رفته است که در روزهای پر تب و تاب ولنتاین نمادی از علاقه بوده، هرچه خرس قرمز بزرگ تر ظاهراً علاقه هم بیشتر!
بنای هر رابطه ای شور و شعور توامان است
و من به این فکر می کنم که بنای هر رابطه ای شور و شعور توامان است، این روزها در فضای مجازی تصاویر زیادی از عروسی های رویایی، سفرهای روی آب، بازارهای شلوغ و دکوراسیون های لوکس و جذاب را می بینیم و ترانه های بلندپروازانه و عاشقانه زیادی به گوش مان می خورد اما در عین حال وکلای طلاق پر مشغله ای هم هستند که بازار کارشان به لطف همین زندگی های اسلایسی و کادوپیچ شده رونق گرفته است.
کاش بدانیم روز عشق تنها مختص به یک رویداد وارداتی نیست، هر روز می تواند روز عشق باشد و با یک حرف یا حرکت زیبا رنگین تر شود، بیست و چهل و پنجاه سالگی هم ندارد، گاهی می توانید با یک «مراقب خودت باش!»، با یک «تنها نیستی من کنارتم»، با یک « با هم حلش می کنیم» و هزاران جمله دیگر بذر عشق را طوری در دل هم بکارید که هیچ خرس، شکلات قلبی و رز قرمزی نتواند با آن رقابت کند.