کلانشهر/ بهرنگ تاجبخش
یک: چاپلوسی یا به زبان خودمانی پاچه خاری، آنقدری در زیستِ اجتماعی ما همگانی شده که گویی رذالتش را از دست داده و به امری کاملا روزمره تبدیل شده است. برای اثبات این ادعا لازم نیست خیلی کنکاش کنیم، فضای مجازی - که جهانِ حقیقیمان را آشکار میکند- در دسترس است و آدمکها و دنیای کوچکشان مقابل "فِیس"مان: صفحات رنگارنگ گالیورهای اکتیویست، خبر از انتصاب مقامِ تازه میدهند و رقابتِ تملق و ثنا، سرگرمی حقیرِ این روزهای سیاست بازان "مدبر" گیلانی شده است. اگرچه انتصابِ مدیران جدید و به تبع آن سیلابِ پیامهای تبریک، پدیده تازه ای در نوع خود نیست اما نکات قابل توجهی در این امر مستتر است که بررسی آنها به "کُنشگری سیاسی" در گیلان کمک خواهد کرد.
دو: هدف از تملق، جلب رضایت است و متملق به دنبالِ خودنمایی است. در آشفته بازار این روزها که بیشتر از نانوا و قصاب و کارمند، فعال سیاسی و هنرمند و خبرنگار داریم، هرکس تلاش میکند بیشتر جلوی چشم باشد و فاصلهاش را با سیاهی لشگرها زیاد کند. بنابراین کوتاه ترین راه را برمیگزیند و "مجیز" میگوید؛ به امیدِ التفاتِ ارباب و کندن از جمع کثیری که پیاده نظام باقی مانده اند! این رفتارِ فردی که در ذاتِ خودش "فردیت"را هضم میکند، ضعف تخصص و دانشِ شخص را جبران کرده و نوعی "نوکر صفتی" را جایگزین آن خواهد کرد. شاید به همین سبب اکثریت جامعه فعالین سیاسی استان، سالهاست که اخته و بی هویت هستند و در بزنگاههای حساس اجتماعی آبی از آنها گرم نمیشود.
سه: اصلاح طلبان گیلان بارها ثابت کرده اند که نگاه درستی به مقوله "منفعت" ندارند و رستگاری در کار سیاسی را در فردگرایی و تکروی میبینند. تا جایی که پس از انتصابِ فلان مدیر و بهمان مسوول، رقابتِ "من زودتر گفتم" و "من لابی کردم" و "هماهنگ بود" خیلی زود استارت میخورَد و بوی عقب ماندگی مدعیان این جریان مشام همه را پر میکند. درچنین فضایی که هرکس ادعای مرافقت بیشتری با صاحب منصب نوظهور دارد، "فرومایگی" دست به کار میشود و جلب منفعت فردی، اخلاق را ذبح میکند. هرکس منابع بیشتری داشته باشد، گرانتر چاپلوسی میکند و این بازی از صدر تا دامان همه را در کامِ خود فرو میبَرَد.
چهار: صرف جلوس بر صندلی مدیریت، فضیلتی نیست که "شادباش" داشته باشد. آن چه که قابل تبریک یا تعزیت است، "کارنامه" مقام مسوول است که به شرط دوام و کارامدی، سزاوارِ بررسی و تقدیرخواهد بود. به عبارت دیگر درج پیام تبریک برای انتخاب یک مدیر، نه تنها بیهوده و بی پایه است بلکه در سیستم فربه اداری تولید فساد میکند. هیچکس حاضر نیست تملق بگوید و در انتها هم بهره ای از آن نبرد. به همین سبب هرچه شمار پیامهای تبریک (همان چاپلوسی) بیشتر باشد، ریسکِ ایجادِ میانبُرهای غیرمشروع برای رسیدن به فرصتهای رانتی بیشتر خواهد شد. برای راستی آزمایی این ادعا کافی است نگاهی به بنرهای تبریک و تهنیت (همان انتخاب بجا و شایسته) سالهای گذشته داشته باشیم و سراغ از جایگاه فعلی آن "مدیر" و "متملق" بگیریم.
پنج: بیشترفعالین سیاسی اصلاح طلب گیلان - یا دستکم آنهایی که خود را فعال سیاسی مینامند- دانش حداقلی سیاسی ندارند و همین موضوع احزاب اصلاح طلب را به تشکیلاتی نمایشی بدل کرده است. یک خروار مدعی که مصرفی جز صندلی پر کردن و هورا کشیدن برای بزرگترها ندارند و شمعهای کیکِ تبریکِ مدیران را فوت میکنند. برای این دسته از کنشگران، چاپلوسی به عنوان یک شاخص در نظر گرفته میشود و این رذیلت را با واژه هایی چون همدلی و هماهنگی با "گعده" توجیه میکنند. در حقیقت، چرب زبانی اصل پذیرفته شده در ساختار سیاسی استان است که پس از گذشت سالها به یک امر عادی و روزمره تبدیل شده است. به عبارت بهتر، در سیاستورزی این روزها که منابع و ثروت در قهوه خانهها و قلیانسراها توزیع میشوند، اخلاق و مدارا جایگاهی جز انزوای فردی نصیب کسی نخواهد کرد.
انتشار یادداشت در کلانشهر به معنای تایید محتوای آن نیست و جهت اطلاع رسانی به مخاطبان منتشر میشود.
نظر شما: