رهبران فتح و حماس در ریاض و برنامۀ سعودی‌ها


۱۴۰۲/۰۱/۲۹ - ۱۰:۰۷ | کد خبر: ۳۳۲۸۶ چاپ
رهبران فتح و حماس در ریاض و برنامۀ سعودی‌ها

کلانشهر- احمد زیادآبادی در هم‌میهن نوشت: عربستان‌سعودی از رهبران بلندپایۀ دولت خودگردان فلسطین و گروه اسلامگرای حماس برای سفر به ریاض دعوت به عمل آورده است.

به گزارش رسانه‌ها، محمود عباس، رهبر دولت خودگردان به همراه حسین الشیخ، دبیرکل کمیتۀ اجرایی ساف و ماجد فرج، رئیس دستگاه اطلاعات فلسطین هم‌اکنون در عربستان به سر می‌برند و قرار است خالد مشعل و اسماعیل هانیه از رهبران حماس در داخل و خارج فلسطین نیز به‌زودی راهی آن کشور شوند. حضور همزمان دو هیئت بلندپایه از دو جناح فلسطینی رقیب در ریاض، ظاهراً از تلاش دولت عربستان برای ایجاد آشتی بین آنها از طریق توافق‌شان بر سر یک برنامۀ مشترک سیاسی حکایت دارد.
هنوز از احتمال برگزاری نشستی سه‌جانبه بین سعودی‌ها با هیئت‌های دولت خودگران و حماس، خبری منتشر نشده است. اما اگر چنین نشستی هم برگزار نشود، دعوت از سران دو جناح فلسطینی برای حضور در ریاض نمی‌تواند بی‌ارتباط به برنامۀ خاص سعودی‌ها در مورد مسئلۀ فلسطین باشد.
سعودی‌ها در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، برای عادی‌سازی روابط‌شان با اسرائیل تحت فشار شدیدی قرار گرفتند اما آنها عادی‌سازی رابطه با تل‌آویو را به حل مسئلۀ فلسطین و یا حداقل توافق بر سر یک راه‌حل برای این بحران مزمن و تاریخی مشروط کردند.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بر این تصور بود که می‌توان با دامن زدن به «تهدید هسته‌ای ایران»، سعودی‌ها را به عادی‌سازی روابط‌شان با اسرائیل متقاعد کند، بی‌آنکه نیازی به حل مسئلۀ فلسطین پیش آید. سعودی‌ها اما به خطرات برنامۀ نتانیاهو واقف شدند و با روی خوش نشان دادن به میانجی‌گری چین برای تجدید رابطه با ایران، عملاً در جهت خنثی‌سازی طرح نتانیاهو حرکت کردند. با این همه، سعودی‌ها که کاهش تشنج و استقرار ثبات در منطقۀ خاورمیانه را پیش‌شرط برنامۀ توسعۀ بلندپراوازنۀ خود می‌دانند، نزدیکی به ایران را به بهای خصومت با اسرائیل دنبال نمی‌کنند.
عربستان همچنان به عادی‌سازی مشروط روابط خود با اسرائیل پایبند است، اما ظاهراً ائتلاف افراطی تحت رهبری نتانیاهو را طرف مناسبی برای تحقق شرایط خود در این جهت ارزیابی نمی‌کند.
دولت نتانیاهو از نقطه‌نظرِ حمایت افکار عمومی اما در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و نظرسنجی‌های متعدد نشان می‌دهد که در صورت برگزاری انتخاباتِ زودهنگام، تعداد کرسی‌های حزب لیکود و احزاب متحدش در پارلمان آینده، از 64 کرسی کنونی به 52 کرسی کاهش خواهد یافت و در مقابل، بنی گانتز، رهبر حزب اتحاد ملی به‌راحتی موفق به تشکیل دولتی باثبات خواهد شد. به‌نظر می‌رسد سعودی‌ها به دوران پس از نتانیاهو چشم دوخته‌اند؛ دورانی که با تشکیل یک دولت میانه‌رو در اسرائیل و آغاز مذاکره‌اش با فلسطینی‌ها، عربستان برای عادی‌سازی روابطش با تل‌آویو مورد فشار متحدان غربی قرار خواهد گرفت.
سعودی‌ها که می‌کوشند نقش تازه و فعالی در نظم‌آفرینی در خاورمیانه برای خود تعریف کنند، به‌خوبی می‌دانند که حتی به فرضِ به قدرت رسیدن دولتی متمایل به مذاکره و صلح با فلسطینی‌ها، شانسِ حل بحرانِ خاورمیانه به‌خودی‌خود افزایش نخواهد یافت مگر آنکه دو جناح فتح و حماس بر سر برنامۀ کاری مشترکی با یکدیگر به توافق برسند. با این چشم‌انداز، سعودی‌ها قدم پیش گذاشته‌اند تا زمینۀ توافقی را بین دولت خودگردان و حماس فراهم کنند تا پیشاپیش خود را برای تحولات پس از نتانیاهو آماده کنند. طبعاً ایران به‌عنوان طرفِ مخالف هرگونه سازش با اسرائیل و هر سطح از شناسایی رسمی آن، به چنین رویکردی روی خوش نشان نخواهد داد، اما مسئلۀ اصلی این است که عربستان در ابتکار خود مستظهر به حمایت چینی‌هاست.
طرح چین برای استقرار ثبات در منطقۀ خاورمیانه از یک طرف بر لزوم عادی‌سازی رابطۀ کشورهای عرب با ایران و از سوی دیگر بر حل مسئلۀ فلسطین بر مبنای قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل استوار است. در واقع سعودی‌ها احتمالاً به اشاره و تشویق پکن، در هر دو جبهه پیش‌قدم شده‌اند تا به اجرایی شدن طرح چینی‌ها کمک کنند. قاعدتاً وقتی پای حمایت قاطع چین از یک برنامه در میان باشد، کارشکنی در مسیر آن برای جمهوری اسلامی اگر غیرممکن هم نباشد، بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود. این هم مؤلفۀ دیگری است که سعودی‌ها در دعوت از سران فتح و حماس برای دیدار از ریاض در نظر گرفته‌اند.
با این وضع، تحولات دراماتیکی در انتظار خاورمیانه است؛ تحولاتی که برخلاف برنامۀ نتانیاهو از طریق جنگ رقم نمی‌خورد، بلکه یک دیپلماسی پیچیده و چند لایه با بازیگران خوددار و خاموش، آن را پیش می‌برد. با این همه هرگاه پای خاورمیانه به میان می‌آید باید حتماً تأکید کرد که در این منطقه هیچ روندی قابل تضمین نیست!