ادامه هجوم «بی وطن ها»، دریاسَر را به بیابان سر تبدیل می کند

دریاسَر؛ اینجا عکس یادگاری را هم می بُرند


۱۴۰۲/۰۲/۱۹ - ۱۴:۱۲ | کد خبر: ۳۳۷۱۹ چاپ

صدای موسیقی، چک چک دوربین‌ها برای ثبت فضای بهشتی. اینجا بهشتی است که جهنمیان به آن راه یافته‌اند! می‌کَنَند، می‌بُرند، می‌بَرَند، اینجا دریاسر است

دریاسَر؛ اینجا عکس یادگاری را هم می بُرند
اختصاصی کلانشهر: نیما فریدمجتهدی پژوهشگر و دانش‌آموخته دکترای آب و هواشناسی با انتقاد از هجوم گردشگران به دشت دریاسر نوشت: 

دریاسَر، دشت میانکوهی در رشته‌کوه البرز در شهرستان  تنکابن است.
دشتی که به‌دلیل تاثیر شرایط و فرایندهای زمین‌شناختی یخچالی، آهکی (کارستی) و آبرفتی، ترکیب جغرافیایی منحصر‌به‌فردی را به وجود آورده ‌است. بدون شک دریاسَر یکی‌از شاخص‌ترین میراث‌های طبیعی ایران است. این مسئله هم الزاماً ربطی به زیبایی خیرکننده این دشت و چشم‌انداز پیرامونی‌اش ندارد. چشم‌اندازی که اتفاقاً ثبت ملی میراث طبیعی هم شده‌است! هدف این یادداشت هم معرفی این اثر با عنوان رنگارنگ بهشت گمشده‌، پتانسیل مغفول منطقه و تیترهای اینچنینی نیست. چشم‌اندازهای سحرگون این دشت در همراهی با گل‌های گوناگونی که در این دشت به‌ویژه آلاله‌های زردی که در آن می‌رویند سبب شده که جمعیت زیادی به‌ویژه در اردیبهشت فصل رویش این گل‌ها به آن رجوع کنند. این مسئله در یک دهه اخیر، با شیوع گسترده انواع پلتفرم‌های فضای مجازی و تصاویری با تیترهای بهشت‌های گمشده، انبوه جمعیت گردشگر و تورهای گردشگری را به سوی خود جلب کرده‌است. در نهایت سهولت دسترسی به این منطقه، آخرین حلقه از دلایل فراوانی ورود گردشگران به این منطقه است. در چند سال اخیر، کمپ‌های متعدد و حضور گسترده افراد آنچان بالا رفته است که مسیر دسترسی کوهپیمایی این دشت با ردیف‌های چندگانه و پُرترافیک، شکلی عجیب به خود گرفته‌است.

نباید حرف‌های تکراری زد، تکراری نوشت. نباید از ظرفیت بُرد منطقه، اخلاق زیست‌محیطی، نگذاشتن چیزی جز ردپا در طبیعت گفت. دنبال سازمان‌های مسئول هم نباشیم، که بدون شک کنترل چنین دشت محصوری هم کار سختی نیست و شکی نیست بی‌خبر نیستند. شاید هم نباید دنبال سازمان‌های مردم‌نهاد را گرفت که انواع فشار برایشان رمقی نگذاشته. دنبال مقصر نباشیم. خواننده هم بی‌رمق است! همه درست. اما آنچه دیده شد، آنچه لمس شد اما آن‌چنان عجیب و خطرناک بود، که در سابقه تخریب محیط‌زیست شاید کمتر دیده شده باشد. صدها تبر و داس به دستی که در میانه و کناره دشت دریاسر، چوبِ هیزمِ آتش خود را از منظر اصلی دشت، تهیه می‌کنند! صدها نفر کشان‌کشان تنه و شاخه درختان را به محفل آتشین خود می‌کشند. رویشگاه‌های گل دشت در رقابت برای گرفتن عکس های بهتر، لگدمال می‌شود. رقابتی سخت در میان است، چه کسی عکس بهتری با بخش‌های باقی مانده از گل‌ها بگیرد.


رمقی نمانده نه از نوشتن و طنزی هم درکار نیست. چنین صحنه‌ای را فقط می‌توان در روایت‌های تاریخی در حین تاراج اقوام بیابانگرد دید که باز بی‌احترامی به ایشان است که چون کمتر خوانده‌ایم در تاریخ که درخت از ریشه برکنند و جنگلی را برهوت کنند. تخریب مستقیم منابع طبیعی، میراث‌ طبیعی ثبت شده بدون شک جرم است. ولی بالاتر از جرم هم است. دریاسر در خطر است، در خطری بسیار نزدیک از نیستی. چنان نزدیک و چنان ملموس که باید اقدام کرد. اقدام عاجل، نه قانون کم است نه مجری اعمال قانون، فرصت هرچه هست برای دریاسر جز اقدامات نمادین! فرصتی نمانده، دریاسر به بیابان‌سر تبدیل خواهد شد! اما تا یادمان نرفته، باید گفت که این ماییم که اینگونه تخریب محیط زیست را انجام می‌دهیم.

از خط و خطوط کشیدن میان خود پرهیز کنیم. در انبوه این جمعیت رها در این عرصه، اندازه تقصیر را حساب کردن اشتباه است. اما چرا ما اینگونه ایم. شاید برای اینکه ما بی‌وطنیم، بی‌وطنی تنها واژه‌ای است که بر رفتار یاغی‌ و چپاول‌گراینه امروزین ما می‌توان نام نهاد. داس‌ها در حرکت‌، شاخه‌ها و تنه‌ها بر زمین می‌افتند. دود کباب، صدای موسیقی، چک چک دوربین‌ها، بهشت. اینجا بهشتی ایست که جهنمیان به آن راه یافته‌اند!!! می‌کنند، می‌بُرند، می‌بَرَند، اینجا دریاسر است. اینجا حتی عکس‌های یادگاری را می‌بُرَند!!! می‌بُرَند و می‌بَرَند، بدون ذره‌ای عذاب وجدان. حتما زمزمه می‌کنند، من که عکس یادگاریم را گرفته‌ام... اینجا دریاسر است، اینجا حتی هرآن چیزی را که با عکس می‌گیرند را می بُرَند.. حتی خاطره!!!