پادرمیانی زن بازیگر برای نجات یک محکوم به قصاص

بخشش مردی که ۴بار پای چوبه دار رفت


۱۴۰۲/۰۲/۲۷ - ۱۳:۰۶ | کد خبر: ۳۳۹۱۵ چاپ

مردی که 9سال قبل بر سر حمایت از فرزندش مرتکب قتل و به قصاص محکوم شده بود، وقتی برای چهارمین بار پای چوبه دار رفت با تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی و پادرمیانی بازیگر معروف در آخرین لحظات بخشیده شد.

 بخشش مردی که ۴بار پای چوبه دار رفت
کلانشهر: با بخشش مرد محکوم به قصاص از سوی خانواده مقتول، خیران وارد ماجرا شدند تا با تهیه مبلغ دیه مقدمات آزادی او را پس از تحمل 9سال زندان فراهم کنند.

شروع ماجرا
پرونده این مرد 29شهریور93 به جریان افتاد. در آن زمان پیکر سوخته مردی حدودا 37ساله در بیابان‌های منطقه قلعه گبری واقع در شهر ری پیدا شد. با حضور تیم جنایی در محل مشخص شد که مقتول در محل دیگری به قتل رسیده و عامل جنایت پس از انتقال جسد به بیابانی، آن را به آتش کشیده است. در ادامه بررسی، هویت مقتول شناسایی و مشخص شد که او ساکن شهر ری است. تحقیقات نشان می‌داد که مقتول آخرین بار با یکی از آشنایانش قرار ملاقات داشته است. مرد آشنا صاحب یک سوپرمارکت در شهر ری بود و آن طور که شاهدان می‌گفتند مقتول آخرین بار پا در مغازه وی گذاشته و از آن پس دیگر ناپدید شده بود. با این سرنخ، مرد آشنا دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد. وی که در آن زمان 44ساله بود درباره انگیزه‌اش از این جنایت هولناک گفت: مقتول، دخترم را اذیت کرده و کتکش زده بود. وقتی از زبان او ماجرا را شنیدم به‌شدت عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.

تبرئه از قتل

این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات به صدور کیفرخواست منجر شد و متهم پیش روی قضات شعبه113 دادگاه کیفری ایستاد تا از خودش دفاع کند. او گفت که مقتول را به تصور اینکه مهدورالدم بوده، کشته، اما با وجود این خیلی پشیمان است. قضات دادگاه در دور اول محاکمه، ادعای متهم را پذیرفتند و او از قصاص گریخت. وی در نخستین حکم قضات به پرداخت دیه و زندان محکوم شد که صدور این رأی، اعتراض اولیای دم را در پی داشت. در این شرایط پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات دیوان، حکم را نقض کردند تا متهم این بار در شعبه‌ای هم عرض محاکمه شود.

قصاص
در دور دوم محاکمه، وقتی متهم در جایگاه دفاع ایستاد، گفت: یک روز که از سرکار به خانه برگشتم دختر 6 ساله‌ام روی پایم نشست و شروع به گریه کرد. او می‌گفت مقتول با او شوخی بدی کرده و بعد یک سیلی در گوشش زده است. از شنیدن این حرف شوکه شدم و تصمیم گرفتم از مقتول انتقام بگیرم. وی ادامه داد: روز حادثه به او زنگ زدم و به بهانه اینکه تولد دخترم است، درخواست کردم تعدادی بادکنک بخرد و به مغازه‌ام بیاورد. وقتی مقتول رسید از او خواستم کمکم کند تا وسایل را به انباری ببریم. وقتی مقتول پشت سرم به انباری آمد، ناگهان به سمتش حمله کردم و با مشت و لگد چند ضربه به او زدم. سپس دست و پایش را با طناب بستم و او را در انباری زندانی کردم. مقتول علت این کار را پرسید و وقتی از او سؤال کردم که چرا دخترم را اذیت کرده به‌جای عذرخواهی حرف‌های نامربوطی زد و به من بی‌احترامی کرد. آنجا بود که تصمیم گرفتم وی را به قتل برسانم. داخل لیوان آب، چند قرص خواب‌آور حل کردم و به او خوراندم. وقتی بی‌حال شد با دستانم او را خفه کردم. سپس دور جنازه‌اش یک ملحفه پیچیدم و داخل ماشینم قرار دادم. بعد حرکت کردم به سمت بیابان‌های قلعه گبری شهر ری و در آنجا با ریختن بنزین جسد را به آتش کشیدم.
در پایان دومین جلسه محاکمه، قضات حکم بر قصاص قاتل دادند و هرچند با اعتراض وی پرونده بار دیگر به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما قضات حکم مرگ را تأیید کردند و قابل اجرا دانستند. به این ترتیب پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و عامل جنایت در یک قدمی مرگ قرار گرفت.

بخشش
برای اجرای حکم مرد محکوم به قصاص همه‌‌چیز مهیا بود، اما قرار نبود بمیرد چون او نه‌تنها بار اول بلکه پس از 3مرتبه رفتن پای چوبه دار موفق شد در آخرین لحظات از اولیای دم مهلت بگیرد و به زندان برگردد. با وجود این نامش در فهرست اعدامی‌ها قرار داشت و باید برای چهارمین بار پای چوبه دار می‌رفت و حکم قصاصش اجرا می‌شد. در این بین، تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت از اولیای دم و بخشش مرد اعدامی شروع شد. در این میان یک بازیگر سینما و تلویزیون نیز وارد پرونده شد تا برای گرفتن رضایت از اولیای دم تلاش کند. سرانجام روز اجرا رسید و مرد محکوم به قصاص برای چهارمین مرتبه پای چوبه دار رفت و در یک قدمی مرگ قرار گرفت. این لحظات دلهره‌آور هر بار برای مرد اعدامی سخت‌تر از قبل بود و تکرار آن عذاب‌آور. آن روز با روزهای قبلی تفاوت زیادی داشت چون نه‌تنها حکم قصاص اجرا نشد بلکه اتفاق شیرینی رخ داد؛ اولیای دم حاضر شدند به شرط دریافت دیه و به ‌خاطر رفتارهای مناسب قاتل در زندان و دختر او که چشم انتظار نجات و آزادی پدرش بود، وی را ببخشند تا با این اتفاق خداپسندانه کابوس‌های مرد زندانی پایان یابد. به این ترتیب بخشی از دیه توسط خانواده مرد زندانی و بخش دیگر توسط خیرین و تلاش بازیگر زن تهیه شد تا به‌زودی مرد نجات یافته بعد از 9سال از زندان آزاد شود.