قلیانسراهای داییها به همه شکل و هرگونه مقیاس، تنها سازههایی هستند که قارچگونه بهعنوانِ امکانات رفاهی در این مناطق رشد میکنند. مسیر قلعهرودخان نمادی است از نقش قلیانسراها در گردشگری ایران
خامخوری محض، جامعه محلی که تنها بدون توجه به ارزشهای زایل شده مناظر و چشمانداز منطقه، تنها در رقابت برای زدن بنر برای اجاره ملک یا فروش آنها هستند. عنوانهای پُرطمتراق چون دریاچه عروس، بام سبز، بهشت پنهان. حجم زباله. بلبشوی کامل در حوزه گردشگری طبیعتمحور در کشور جاری است.
تنها شاید در برخیاز محدودهای جهانی یا محیطزیستی اندکی نظام و مدیریت به چشم میخورد. البته مثال نقض آن هم زیاد است. بهعنوانِمثال تنها پارک ملی آبی خشکی ایران، بوجاق را نگاه کنید. نمونه کامل خامخوری در عرصه گردشگری است. روزمرگی، بخور و بزن. هیچ تفکر پایداری در عرصه بهرهبردن از منابع و جاذبههای طبیعی ایران نیست. دشتهای گل، آبشارها، تالابها، سواحل، مناظر، چشم اندازهای طبیعی، یکی میبُرد، یکی میسازد یکی کرایه میدهد.
قلیانسراهای داییها به همه شکل و هرگونه مقیاس، تنها سازههایی هستند که قارچگونه بهعنوانِ امکانات رفاهی در این مناطق رشد میکنند. مسیر قلعهرودخان نمادی است از نقش قلیانسراها در گردشگری ایران. دریغ از وجود یک سرویس بهداشتی آبرومند، بهداشتی و اسلامی. انگار تمام آنچه بهعنوانِ امکانات گردشگری در بسیاری از مناظر و منابع طبیعی ایران است غیر از یک جاده و کافههای بومیان نیست. تصویر مربوط به دریاچه عروس. حجم زباله، کچلی چمنِ اطراف دریاچه، خدشههای عمیقی بر پیکره منظر است!! با حذف هرکدام از اجزای یک چشمانداز بهعنوانِ یک کل، کارکرد زیباییشناختی آن از بین میرود. منظره زشت پردهها را نگاه کنید اینجا دریاچه عروس است. انگار جامعه عروس را پینه بستهاند.
زشتی منظر، هرج و مرج، گردشگری این روزها ما، گردشگری اینستاگرامی است که همچون هجوم تودهای ملخ که به هر منطقهای زیبا تکههای بهشت را جستجو کرده و هرجا را به تباهی میکشاند. هجوم هجوم هجوم، خامخوری، و دیگر هیچ. گردشگری که قرار است ارزآور باشد، دردآور است...
*پژوهشگر و دانشآموخته دکترای آب و هواشناسی
نظر شما:
گیلانِ خیس، خُنک، خاکستری