زنی جوان می‌گوید رابطه پنهانی با دوست شوهرش باعث شد زندگی‌اش ویران شود.

به شوهرم خیانت کردم، او هم مجبورم کرد دزدی کنم
کلانشهر: ۱۲ سال از روزی که سعید و ستاره با هم ازدواج کردند گذشته است. آنها دو دختر دارند. این زوج سارق زمانی عاشق بودند اما حالا هر دو در زندان هستند. ستاره می‌گوید خیانت زندگی او را نابود کرد. گفت‌وگوی سایت جنایی با این متهم را بخوانید.

*چرا دزدی می‌کنید؟

شوهرم مجبورم کرد. خودش چون دزدی سود زیادی دارد دست به این کار می‌زند.

*چطور شوهرت توانست تو را مجبور به دزدی کند؟

۵ سال از ازدواجمان گذشته بود، شوهرم خانه را کرده بود پاتوق خلافکاران. یک روز دوستش به من تعرض کرد و شوهرم موضوع را فهمید از آن به بعد دیگر به من زور می‌گفت.

*تعرض کرد یا رابطه داشتید؟

البته رابطه هم داشتیم. رابطه تلفنی بود و به هم پیام می‌دادیم. وقتی آن مرد سمت من آمد و شوهرم دید که می‌خواهد به من دست بزند غیرتی شد.

*وقتی با آن مرد رابطه داشتی فکرش را نکردی که شوهرت ممکن است عصبانی شود و کار خطرناکی بکند؟

مدت‌ها بود که من و شوهرم با هم اختلاف داشتیم. من خیلی احساس تنهایی می‌کردم.

*چرا طلاق نگرفتی؟

طلاق گرفتن که همینطوری نیست. من هیچ پولی نداشتم. یک زن با دو بچه آواره خیابان می‌شدم.

*شوهرت وقتی شما را دید چه کرد؟

دوستش را از خانه بیرون کرد و من را هم حسابی کتک زد. بعد گفت باید خانه را ترک کنم. التماسش کردم و گفتم هرکاری بخواهد می‌کنم اما طلاقم ندهد. او هم گفت اگر در دزدی کمکش کنم طلاقم نمی‌دهد.

*چه کار می‌کردی؟

وارد مغازه می‌شدم سر فروشنده را گرم می‌کردم و شوهرم و دوستانش دزدی می‌کردند.

*چند فقره سرقت انجام دادی ؟

۴ فقره بود. البته شوهرم سرقت زیاد می‌کرد ولی من در همین ۴ فقره حضور داشتم.

*خانواده‌ات می‌دانند که چه کار کرده‌ای؟

آنها فکر می‌کنند سرقت‌ها کار شوهرم بوده و من خبر نداشتم و اشتباهی گرفتار شدم. پدرم اگر بفهمد چه کاری کرده‌ام ارتباطش را با من قطع می‌کند.

*فکر نمی‌کنی اگر موضوع را می‌گفتی و طلاق می‌گرفتی بهتر بود؟

اگر پدرم می‌فهمید رابطه نامشروع داشتم خودش من را می‌کشت. او آدم خیلی متعصبی است.

*بچه‌هایت کجا هستند؟

فعلا پیش مادرم زندگی می‌کنند تا تکلیف من مشخص شود. امیدوارم مادرم از آنها نگهداری کند. چون خانواده‌ام فقیر هستند و نگهداری از بچه‌های من برایشان مشکل است.

*می‌خواهی از این به بعد هم اینطور زندگی کنی؟

شنیده‌ام اگر توبه کنم و رضایت شکات را بگیرم می‌توانم آزاد شوم. فقط به این امیدوارم. بعدش از زندان که بیرون آمدم سرکار می‌روم و بچه‌هایم را بزرگ می‌کنم.