راننده اتوبوس النصر در سفر به ایران از همسفر شدن با ستارههای این تیم شگفت زده است.
کلانشهر: کاروان تیم فوتبال النصر عربستان در حالی ظهر روز دوشنبه این هفته از طریق فرودگاه امام خمینی(ره) وارد تهران شد که دو دستگاه اتوبوس زرد رنگ با لوگوی این باشگاه برای انتقال کریستیانو رونالدو و همتیمیهایش به هتل محل اقامت در سعادت آباد تهران در نظر گرفته شده بود.
دو دستگاه اتوبوس زرد رنگ برای النصر و دو دستگاه اتوبوس قرمز برای پرسپولیس از شهر قم آمده بود که راننده و مالک اتوبوس حامل اعضای تیم سعودی از همسفر شدن با ستارهها را شگفت زده کرده است.
مجید یعقوبی، راننده اتوبوس بازیکنان تیم فوتبال النصر عربستان که تصاویرش به شدت در فضای مجازی انتشار یافت و حتی صفحات فیک با فالورهای چند صد هزارتایی برای او ساخته شد، بدون توجه به این مسائل از اتفاق شیرین برای حضور رونالدو در اتوبوساش صحبت میکند.
راننده کریستیانو رونالدو صحبتهای خود را اینطور شروع میکند: «بچه قم هستم؛ راننده پایه یک و محل زندگیام قم است.»
چهره این راننده و نحوه استقبال از رونالدو کاملا حس و حال او را نشان میدهد که در این باره میگوید: «باورتان میشود یک روز قبل (یکشنبه) از اینکه رونالدو سوار اتوبوسم شود تا دو روز بعد نخوابیدم و حتی پلک هم نزدم! یکشنبه صبح از زمانی که بیدار شدم، تا ساعت ۲ شب سهشنبه یکسره بیدار بودم.»
راننده اتوبوس بازیکنان النصر از رفتار جالب فوق ستاره پرتغالی با اطرافیان متعجب است و در این باره عنوان میکند: «انقدر برخوردش گرم بود که عشق کردم. واقعا حال کردم. با همه آدم خاکی بود. هر کسی دست تکان میداد، واکنش داشت. باورم نمیشد رونالدو انقدر خاکی باشد، خودش را نگیرد و برخوردش خوب باشد.»
رونالدو برخورد گرمی با کودکان در هتل و مسیرهای حرکتیاش در تهران داشت که این راننده قمی همین مسئله را اشاره دارد و میگوید: «با بچه ها خیلی بیشتر رفیق بود. در هر شرایطی و حتی اگر شلوغی بود، درخواست بچهها را هرچه بود، انجام میداد. عکس میگرفت و امضا میداد.»
آخرین تصاویر هواداران رونالدو در فرودگاه و زمان برگشت به ثبت رسید که این راننده درباره چنین اتفاقی یادآور شد: «بله، در لحظه آخر چند بچه عکس گرفتند و البته خودم هم همان موقع امضاء گرفتم.»
همسفر شدن و سوار کردن رونالدو واکنش مردم را هم نسبت به این راننده و اتوبوس زرد رنگش داشته که او در این خصوص میگوید: «یک روز بعد از بازی از قم به تهران میرفتیم که در اتوبان همه از ما فیلم میگیرفتند. دیگر ماشین را میشناسند و از خود ما هم فیلم میگیرند.»