ما آب می رویم، کوه ها نه

اژدهای کم آبی از قله دماوند تا برج های لاکچری تهران و ویلاهای دیلمان


۱۴۰۲/۰۷/۰۵ - ۱۶:۴۸ | کد خبر: ۳۶۸۶۵ چاپ

بارگذاری بیش‌ازاندازه و بدون مدیریت و توجه به بُرد محیطی  باعث شده که ویلاهای چند میلیاردی دیلمان گیلان در تامین آب خود مشکل داشته و در تابستان که اوج گردشگری این منطقه کوهستانی است در اکثر روزها تنها چند ساعت از شبانه روز، آب وصل است و بیش از 20 ساعت در شبانه روز آب قطع می باشد. مقامات محلی، تصمیم به حفر چندین چاه عمیق در منطقه گرفته اند که در صورت تحقق این تصمیم، همین مساله مصیبتی بزرگتر برای آینده است چرا که این کار، یعنی دستبرد به ذخایر زیرزمینی آب، تخریب چرخه آب و اکوسیستم و فرونشست زمین.

اژدهای کم آبی از قله دماوند تا برج های لاکچری تهران و ویلاهای دیلمان
اختصاصی کلانشهر:سمانه نگاه دکتری هواشناسی، نیما فریدمجتهدی دکتری آب‌وهواشناسی- ابتدای تیرماه تصویری از شکل‌گیری پهنه آبی کوچکی بر روی کلاهک برفی روی قله دماوند توجه برخی از کوهنوردان را جلب کرد.

 بنا به گفته همان کوهنوردان و شواهد موجود،برای اولین‌بار بود که در چنین زمانی فرایند ذوب، منجر به تشکیل این پهنه آبی کوچک بر روی قله دماوند شده‌ است. بعد از آب شدن آبشار یخی دماوند، این اتفاق دومین نشانه محیطی از تغییرات آب‌وهوایی است که در مرتفع‌ترین کوه ایران یا به بیان بهتر مرتفع‌ترین عارضه جغرافیایی فلات ایران روی داده است.

 نشانه‌هایی که از شدت قابلِ توجه روند گرمایش جهانی در این بخش از کره زمین حکایت دارد.

هشدارهای سازمان هواشناسی نیز با توجه به داده‌های مشاهداتی ثبت شده در ایستگاه‌های کشور، نشان از تفاوت میزان شدت گرمایش ایران نسبت به میانگین جهانی دارد. ایران به طور میانگین 2 درجه گرم‌تر شده که جزء رتبه‌های قابل توجه در جهان است.
دماوند گرمایش هوا

برف برای ما عنصری کلیدی در حیات است. برای مردمان ساکن فلات ایران. چندین برابر مردمان سوئیس. برف برای ما حیات است و گرمایش جهانی حیات ما را نشانه رفته است. هم‌زمان با توجه به کاهش برف و آب شدن زود هنگام منابع برفی در کوهستان، که نمونه شاخص آن آب شدن آبشار یخی معروفِ کوه دماوند است، تصاویری از برج‌سازی‌ها در کوهپایه‌های تهران و در دل مناطق کوهستانی به وجودآورنده این پرسش است، که آب مصرفی این برج‌ها چه در غالب برج‌های مدرن و لاکچری چه در قالب طرح‌های چون مسکن مهر، از کجا خواهد بود؟ آیا تهران، متوجه اژدهای کم آبی که مدت‌ها است بیدار شده و آماده بلعیدن تهران است شده؟ ظاهراً مسئولین مرتبط و سرمایه گذاران انبوه ساز، آینده‌نگری لازم برای مواجه شدن با این معضل را نداشته اند.
لازم به ذکر است اگر هرکدام از خوانندگان ازجمله برنامه‌ریزان اقتصادی یا سرمایه‌گذاران شکی بر مطالب عنوان شده در این یادداشت دارند، خیلی راحت می‌توانند به یکی از معروف‌ترین مناطق گردشگری کوهستانی ایران یعنی دیلمان گیلان سفر کنند تا بارگذاری بیش‌ازاندازه و بدون مدیریت و توجه به بُرد محیطی را در آن منطقه تجربه کنند جایی‌که ویلاهای چندین میلیاردی در تامین آب خود مشکل داشته و در تابستان که اوج گردشگری  این منطقه کوهستانی است در اکثر روزها تنها چند ساعت از شبانه روز، آب وصل است و بیش از 20 ساعت در شبانه روز آب قطع می باشد. به ناچار با ذخیره‌سازی در منبع‌های پلی اتیلن می‌توانند خود را در کوران مسافرت‌های تابستانه تا حدی از فاجعه کم‌آبی نجات دهند. منطقه گردشگری معروفی که در تابستان سال 1402، قیمت یک نیسان آب برای مصرف خانگی و حداقل آب موردِ نیاز برای پاکیزگی روزانه تا یک میلیون می‌رسد. (بیشتر بخوانید)
معضل کمبود آب و عدم توانایی برای تامین آن، موجب شده مقامات محلی برای سنوات آتی، تصمیم به حفر چندین چاه عمیق در منطقه بگیرند که در صورت تحقق این تصمیم، همین مساله مصیبتی بزرگتر برای آینده است چرا که این کار، یعنی دستبرد به ذخایر زیرزمینی آب، تخریب چرخه آب و اکوسیستم و فرونشست زمین.

 

 امید است که برنامه‌ریزی‌های گردشگری برای مناطق کوهستانی ایران به‌سمتِ سرمایه‌گذاری‌های عمومی همچون ساخت هتل ها، متل‌ها، اقامتگاه‌های بومی و  البته با کیفیت استاندارد و قیمت های منطقی پیش برود نه مجوز ساخت لجام گسیخته انواع ویلا در هر نقطه کوهستانی .

 ما امروز در دل سناریوهایی زندگی می‌کنیم که سالها پیش، کم وبیش برای ما تبیین شده بود. تنها فرقش این است که همین سناریوهای نیم‌بند هم از فضای پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشجویی و مقالات، آن هم نه کاربردی خارج نشد. در موردشان صحبت نشد. اگر شد هم در هیاهوهای موجود در مورد مشکلات رایج جامعه گم شد، چه به سهو چه به عمد، تنها به این اکتفا شد که بگوییم هوا گرم شده است، اما هنوز پرسش‌های زیادی باقی مانده، در پس این گرمی هوایِ زمین چه کنیم. ما شهروندان ساده این را می خواهیم بدانیم چگونه باید زیست کنیم؟

برف‌ها می‌روند، زود آب می‌شوند، ولی کوه‌ها می‌مانند، این ما هستیم که تاوان این تبخیرها و تصعیدهای بیش از حد را می‌دهیم. دیگر فعل خواهیم داد، از حیض انتفاع خارج شده است. نبود برف؛ کمبود برف، کاهش برف، کمبود آب، درست است که حیات اکوسیستم‌های کوهستانی را نابود خواهد کرد، اما در این میان، دماوند خواهد ماند. این برف‌ها که آب می‌شوند و می‌روند، خود نمادی از آب رفتن ماست. اگر برف در کوه نباشد، اگر آب نباشد، ما  نخواهیم بود و این طاعون گریبان‌گیر، ما را خواهد برد، دیگر کیست که همچون فریدون جنیدی نگران مادر سالخورده خود دماوند باشد، ما خواهیم رفت، بی‌دماوند، بی مادرمان... و دماوند خواهد ماند مویه کُنان بر فرزندان رفته‌اش.