khanekhodro

وقتی که پای سعدی هم به ادبیات سیاسی باز می شود؛

سگ تورم را باز کردند و سنگ دستمزد را بستند!


۱۳۹۸/۰۹/۰۸ - ۱۴:۲۵ | کد خبر: ۴۳۸۱ چاپ
سگ تورم را باز کردند و سنگ دستمزد را بستند!

اختصاصی کلانشهر: خبرگزاری ایلنا، موسوم به خبرگزاری کار ایران گزارشی از سخنرانی حسن صادقی، رئیس اداره پیشکسوتان جامعه کارگری و معاون دبیرکل خانه کارگر منتشر کرده است که بخشی از این گزارش قابل توجه است. 

در قسمتی از گزارش ایلنا، صادقی با انتقاد از عملکرد صداوسیما در رابطه با بحران بنزین عنوان کرده است: «صداوسیما باید برنامه می‌گذاشت؛ کارشناسان و دغدغه‌مندان را دعوت می‌کرد و به عمق موضوع ورود می‌کرد و جوانب کار را به بحث می‌گذاشت؛ تا مشخص شود چه چیزی باعث شده موضوعی که قبلاً پیامدهای منفی آن را دیده بودیم، مجدداً در دستور کار قرار بگیرد و درنهایت، یک فرمولی ارائه می‌دادند برای آینده تا دیگر این اتفاقات نیفتد؛ اینها درس عبرت است، نمی‌دانم چرا مسئولان از همین تاریخ بعد از انقلاب درس نمی‌گیرند؛ چرا قبول نمی‌کنند در هر مقطعی که حامل‌های انرژی دستکاری شده، مردم عکس‌العمل نشان داده‌اند؟ ساده است، اینها سگ تورم را رها کردند و سنگ دستمزد  و افزایش درآمد را چهارمیخه بستند؛ معلوم است که مردم دنبال این می‌افتند که زنجیرها را پاره کنند و سنگ دستمزد را مانند تورم رها کنند.»

آنچه جدای از بحث اصلی صادقی و انتقادات او به چشم می‌آید استفاده او از یکی از حکایت‌های کتاب گلستان سعدی است. با استناد به سایت گنجور  در باب چهارم گلستان سعدی (در فواید خاموشی) حکایت مورد اشاره صادقی به این شرح است؛

«یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت، و ثنایی برو بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند، و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی‌رفت، سگان در قفای وی افتادند خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. در زمین یخ گرفته بود عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمانند سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته. امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت ای حکیم از من چیزی بخواه. گفت جامه خود می‌خواهم اگر انعام فرمایی.

رضینا مِن نوالِکَ بالرَحیلِ.

امیدوار بود آدمى به خیر کسان / مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

سالار دزدان را برو رحمت آمد و جامه باز فرمود، و قبا پوستینی برو مزید کرد و درمی چند.»

حال فارغ از محتوی کلی سخنان صادقی، استفاده او از زبان سعدی در ادبیات سیاسی‌اش می‌تواند انتخابی هوشمندانه تلقی شود، تصمیم سران قوا در افزایش نرخ بنزین اگرچه به نظر تصمیمی منطقی می‌آید و بر اساس شواهد قرار است دستمزد حاصل از آن دوباره به شهروندان برسد، اما نمی‌توان از تورمی که افزایش نرخ بنزین در پی خواهد داشت چشم‌پوشی کرد. حال باید دید سیاست دولت در دونرخی کردن بنزین می‌تواند کارآمد باشد یا در نهایت مردم را با موج تورمی دیگر روبه‌رو خواهد کرد و مشمول این حکایت از گلستان سعدی می‌شود که: «ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان»