khanekhodro

همسر پویا رحمت طلب شهید صومعه سرایی مرزبانی از تجربه زندگی مشترک کوتاه مدت شان می گوید

تروریست هایی که جشن اولین سالگرد ازدواج را به سوگواری تبدیل کردند/عکس


۱۴۰۳/۰۸/۱۲ - ۱۸:۲۲ | کد خبر: ۴۸۹۰۹ چاپ

پنج روز بعد از درگیری نیروهای مرزبانی با تروریست های گروهک جیش العدل در سیستان و بلوچستان که موجب شهادت 10نفر از مرزبانان شد، همسر شهید پویا رحمت طلب ضیابری، یکی از شهدا، ناگفته هایی از همسر شهیدش را بازگو کرد. مدت کوتاهی از زندگی مشترک این زوج می گذشت که تروریستها رویاهایشان را نقش برآب کردند

تروریست هایی که جشن اولین سالگرد ازدواج را به سوگواری تبدیل کردند/عکس
کلانشهر: حمله تروریستی گروهک جیش العدل پیش از ظهر شنبه 5 آبان در منطقه گوهرکوه شهرستان تفتان واقع در استان سیستان و بلوچستان اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که ساعتی قبل نیروهای پلیس به دنبال تماس مردمی راهی این منطقه شدند، اما در مسیر برگشت ناگهان تروریست های مسلح، شروع به تیراندازی به سوی خودروی پلیس کردند. در این شرایط بود که درگیری سختی بین مأموران و تروریست ها اتفاق افتاد که در این حادثه ۱۰ نفر از مرزبانان غیور کشورمان به شهادت رسیدند.


گروهبان یکم پویا رحمت طلب ضیابری - متولد سال 74- که حدود یک سال در این منطقه مرزی مشغول دفاع از وطن بود نیز یکی از این شهداست.

فاطمه احمدپور، همسر این شهید که اصالتی صومعه سرایی دارد می‎ گوید: حدود یک سال و نیم قبل ازدواج کردیم. پویا که در یگان امداد نیروی انتظامی مشغول بود، سال گذشته از صومعه سرا به شهرستان تفتان در استان سیستان و بلوچستان منتقل شد.


این جدایی برای ما که تازه ازدواج کرده و بسیار به هم وابسته بودیم خیلی سخت بود، اما چاره ای جز تحمل این شرایط نداشتیم، چون قرار بود 3سال را به این شکل بگذرانیم. من همیشه در اضطراب و نگرانی بودم چون پویا و همکارانش در منطقه مرزی و در شرایط سخت و حداقل امکانات کار می کردند.

زندگی از راه دور
همسر شهید رحمت طلب فاطمه احمدپور0


فاطمه تازه عروس که با دلهره روزهای بدون همسرش را می شمرد تا او به خانه بازگردد، روزهای سخت جدایی را تحمل می کرد، اما هیچ وقت فکر نمی کرد که با شهید شدن همسرش خیلی زود او را از دست بدهد.

او می گوید: پویا یک ماه در تفتان بود و 15روز به خانه باز می گشت. زندگی برای ما سخت بود، چون او در منطقه خطرناکی خدمت می کرد. او من را با خود نبرد و من در شهر خودمان هر لحظه با خیال دیدن دوباره همسرم لحظات را سپری می کردم.

همسر شهید رحمت طلب می گوید: حتی لحظاتی که او تا صبح شیفت داشت من نیز بیدار بودم و لحظه ای دلهره رهایم نمی کرد، چراکه همسرم در منطقه ای خطرناک در حال دفاع از خاک میهنش بود و من نمی توانستم با خیال راحت بخوابم و فرسنگ ها دورتر من نیز پا به پای او تا صبح بیدار می ماندم.

قرار زیارت داشتیم

این زوج جوان در آستانه سالگرد نامزدی خود قرار داشتند.
قرار بود آنها 15آبان برای زیارت به مشهد بروند. فاطمه نیز منتظر بود تا پنجشنبه 10آبان همسرش را ببیند. قرار بود او بیاید و غبار دلتنگی را پاک کند. فاطمه هم خیال دیدن همسرش را می بافت و انتظارش را می کشید.
به گفته فاطمه آنها قرار بود جمعه برای سالگرد نامزدیشان جشن دو نفره ای بگیرند و برای چند روز دیگر که عازم مشهد هستند، برنامه ‎ریزی کنند، اما این حادثه هولناک اجازه نداد.

لحظات دلهره آور روز حادثه

صبح روز حادثه پویا به فاطمه پیامک داد و از حال و روزش او را باخبر کرد. ساعت 11به او زنگ زد و گفت که قرار است به ماموریت برود. ساعت یک فاطمه به پویا زنگ زد تا جویای حالش شود، اما دیگر پویا جوابش را نمی داد.

فاطمه می گوید: وقتی پویا جوابم را نداد، بلافاصله اخبار را چک کردم. متوجه شدم که به مرزبانان تفتان حمله شده است. مطمئن شدم اتفاقی افتاده است. به دوستانش زنگ زدم. یکی از آنها گفت که پویا به عملیات رفته است و خیلی زود تلفن را قطع کرد.

او ادامه می دهد: با دوستان دیگرش تماس گرفتم و یکی از آنها که کنار پیکر پویا بود، به من گفت که او شهید شده است. دیگر من چیزی نفهمیدم. فقط می دانم که گریه امانم نمی داد.
تشییع شهید رحمت طلب (9)

فاطمه می گوید: شب قبل از حادثه پویا غمگین و دلتنگ بود. البته به آرزویش رسید و زودتر از پنجشنبه پرواز کرد و پیش ما آمد. پویاکه فرزند اول خانواده بود، یک خواهر و یک برادر دیگر دارد.
مادر و پدر شهید پویا رحمت طلب (15)

خانواده اش لحظه ‎ای آرام و قرار ندارند، یک ماه بود او را ندیده بودند. هیچ کس باورش نمی شود که پویا رفته و دیگر بازنمی گردد.

پدر شهید  رحمت طلب (4)



نویسنده: فتانه احدی