کلانشهر _ سوگند حسینپور: شکی نیست که در شرایط ملتهب کنونی، مهاجرت ورزشکاران ضربهای دیگر به باور عمومی و امید جامعه زده است.
مدالآورانی که در حیطههای مختلف با شرایط سخت و امکانات محدود موفق به کسب درجات بالای ورزشی شدند، پس از پیروزی و رسیدن به شهرت خود را لایق ماندن در ایران ندانستند و با انزجار شرایط حاکم در کشور را توصیف کردند. در این میان جنجالیترین آنها مهاجرت کیمیا علیزاده است؛
بیانیهای که او در فضای مجازی در شرایط نابسامان داخلی منتشر کرد موج دیگری بر اعتراضات مردمی افزود.
این درحالی بود که سیدمحمد پولادگر، رییس فدراسیون تکواندو معتقد است حداقل کیمیا علیزاده شرایط مطلوبی در ایران داشته و علاوه بر جوایزی که دریافت کرده از حمایتهای مردمی و مسئولان نیز برخوردار بوده است.
به گفته پولادگر، بیانیه کیمیا علیزاده مغرضانه بوده واز جانب علیزاده نیست و صرفا برای ایجاد چالشهای جدید در شرایط ملتهب داخلی و به اجبار برای دریافت پناهندگی گفته شدهاست.
مضمون اصلی مهاجرت بانوان حجابیست که خود را اسیر آن دانسته و سبب شده که موفقیت آنها نه به عنوان یک انسان بلکه به عنوان یک بانوی محجبه شناخته شود و در واقع خود را وسیلهای برای تبلیغ حجاب دانستهاند.
باور آنها بر این است که قانونی که در ابتدای تشکیل نظام هدف اصلی نبوده، در حال حاضر به موضوعی خطیر و اساسی تبدیل شدهست که نقض آن تمام ارزشهای انسانی یک زن را تحت تاثیر قرار میدهد. نمونههایی همچون سارا خادم الشریعه از محرومیت بانوان در المپیک ملی گواه این ادعا است.
احترام به قوانین ملی هرچند به مذاق بعضیها خوش نیاید، ضروریست. همانطور که در تمام کشورهای دیگر نیز نقض قوانین ملی تادیب شدن را به دنبال دارد.
اعتراض به سیاست حجاب اجباری که از اصلیترین مطالبات زنان و علیالخصوص زنان ورزشکار ایرانی بوده، رنگ و بوی دیگری به خود گرفته و میتوان تاثیر آن را در قشرهای مختلف جامعه به سهولت مشاهده کرد. این درحالی است که بانوان معترض ورزشکار با نقض این سیاست زندگی حرفهای ورزشی خود را تحت تاثیر قرار دادند تا تنها عدم رضایت خود را نسبت به پوشش اجباری نشان دهند. نمونهای از این ورزشکاران سارا حجازیپور است که با کنارهگیری از تیم ملی شطرنج ایران به گفتهی خود «از بازی ما عاشق حجاب هستیم و با آن مشکلی نداریم» بیرون آمده و رشتهای از اعتراضات علیه حجاب اجباری را بهدست گرفته است.
این درحالیست که مهاجرت تنها به دلیل مسئله حجاب نیست و نمیتواند توجیهکننده مهاجرتهایی چون سعید مولایی باشد. مهاجرت ورزشکاران تبیین کننده وجود مشکلات عمقیتر در بطن جامعهی ورزشی کشور است. گویی مهاجرت هر ورزشکار دلیل خاص خودش را دارد که تمام آنها سرآخر به شرایط نامطلوب ورزشی کشور ختم میشود.
اما این مهاجرتها وجه دیگری هم دارد؛ واکنش مردم به این موضوع بیانگر اختلاف عمیق فکری میان آنها است. گروهی از مردم این کار را جز وطنفروشی نمیدانند و معتقدند که این مدالآوران با جوایزی که در ایران بهدست آوردند هویت ملی خود را به قصد زندگی بهتر زیر پا گذاشتند. آنها از موقعیت خود برای گرفتن تابعیت کشورهای خارجی استفاده کردهاند. اما گروهی دیگر که شرایط ایران را نابسامان میدانند و معتقدند در شرایط امروز به هر قیمتی باید برای به دست آوردن موفقیت مهاجرت کرد و ملیت را تنها قراردادی قابل تغییر میدانند.
اختلاف عقیدهها در این موضوع حتی در میان مسئولین نیز دیده میشود. برخی از مسئولین اعتقاد به تغییر یک سری قوانین و منعطف شدن دیدگاه نسبت به چهارچوبهای حاضر در ورزش بانوان و حمایت بیشتر از مدالآوران دارند و برخی دیگر نیز معتقداند که با شرایط و قوانین موجود کسانی بودهاند که در عرصهی جهانی افتخار آفریدند و در کشور ماندند و نباید قوانین به سبب قهر تعدادی تغییر کنند زیرا همین بستر تا کنون موفق بوده است.
مضمون این مهاجرت هرچیزی که باشد القاکنندهی وطنفروشی و دور شدن از هویت ملی ست. هویتی که برای رسیدن به مطالبات خود نیاز به ماندن و تلاش دارد.
این مهاجرتها شروعی دوباره از ورزشکاران میطلبد که پس از موفقیت در گرفتن تابعیت کشور مورد نظر، حال موفقیت آنها در گرو برد در مسابقات داخلی ست تا جایگاه خود را در آن کشور تثبیت کنند و سپس به المپیک راه یابند.
تاریخ نشان میهد که تمام این مهاجرتها با موفقیت همراه نبوده به طوری که کنارهگیری وحید سرلک را از دنیای قهرمانی شاهد بودهایم.
شاید این مهاجرتها را بتوان توصیفی از جملهی معروف و حاشیه ساز: «هر کسی مشکلی داره میتونه از ایران بره» دانست که پیش از این شدت آن را در جامعه علمی و اکنون جامعه ورزشی کشور شاهد هستیم.
موضوعی که در این میان اهمیت دارد بررسی سیاستهاییست که درجامعهی ورزشی کشور اتخاذ میشود. سیاستهایی که سبب شده ورزشکاران خود را از این شرایط دور و به کشور خود پشت کنند.
با وجود ایجاد شرایط بازگشت به ایران برای ورزشکاران، وزارت ورزش و جوانان باید تمهیدات لازم را برای بازگشت آنها صورت دهد. فراهم کردن بستر و امکانات مناسب و حذف قوانین مذبوحانه را میتوان راهی برای جلوگیری از هدررفت این سرمایههای ملی دانست و این موضوع بیش از پیش توجه مسئولان را میطلبد.
انتشار یادداشت در کلانشهر به معنای تایید محتوای آن نیست و جهت اطلاع رسانی به مخاطبان منتشر میشود.
نظر شما: