کلانشهر _ مینوش مهرزاد: اینجا زندگی به وقت کرونا، به وقت همیشه است. هنوز همانقدر بی مهر، هنوز همانقدر بی اعتماد، هنوز همانقدر بی اعتبار، هنوز همانقدر بی اعتنا، هنوز همانقدر بی مسوولیت و هنوز همانقدر...
از این پس چه خواهد شد؟ پیش از این چه بود؟ از این پس چقدر آغوشها بوی اعتماد خواهد داد؟ پیش از این چقدر بوی اعتبار می داد؟
از این پس چقدر دستانمان در قبال یکدیگر اعتبار خواهند داشت؟ پیش از این چقدر مأمن یکدیگر بودیم؟! پس از این چقدر مسوول یکدیگر خواهیم بود؟! پیش از این چقدر پشت و پناه بودیم؟! کمی تأمل کن، چه بودیم که چه شویم؟
ما مردمان سرزمین یخها تنها یک نام جدید آموختیم که نقاب جدیدی بر چهرهها برنیم؛ کرونا.
این روزها ماسک بر چهره میزنیم، به یکدیگر دست نمیدهیم، روبوسی نمیکنیم، معاشرت نمیکنیم، دید و بازدید نمیرویم و چقدر خوب، تازه شدهایم خودمان، مثل آدمهای بی نقابی که چهره واقعیمان رو شدهایم.
آدمهایی که دیگر برای حفظ ویترین تظاهر این کارها را انجام نمیدهیم.
و اکنون که مجبور به نمایش معاشرتها نیستیم و خود واقعیمان هستیم لاقل زنگ تلفنهایمان از دل به صدا در میآیند.
آنقدرها هم بی حکمت نبود. جایی، حالی، وضعی باید پیش میآمد که نفسی تازه کنیم تا نمایش نفسگیر تظاهر را بتوانیم ادامه دهیم و گرنه منفجر میشدیم. چقدر موجودات عجیبی هستیم حالا که به رفتار واقعیمان نزدیک شدیم باز هم زور میزنیم، پست میگذاریم که چقدر دلمان برای دورهمیها تنگ شده است. همان دورهمیهایی که یک ساعت همنشینی ده ساعت پشت سرگویی داشت.
پست میگذاریم که چقدر دلمان برای دیدارها تنگ شده همان دیدارهایی که برای هم پشت چشم نازک میکردیم.
پست میگذاریم همه با هم کرونا را شکست میدهیم. اما حقیقت این است کع کرونا بهانه است، باید خود واقعیمان را بپذیریم.
باید سبک زندگی کروناییمان را تغییر دهیم، باید خودمان راتغییر دهیم. این نیز بگذرد و ما با همین سبک زندگی ادامه خواهیم داد.
انتشار یادداشت در کلانشهر به معنای تایید محتوی آن نیست و صرفا برای اطلاع مخاطبان منتشر میشود.