کلانشهر _ امین میرزایینیا: بسیار شنیده ایم که انرژی جوانی موتور محرک و پیشبرنده بسیاری از امور و حلال کارهاست. بر همین اساس در گذشتههای دور کسانی که به کار کشاورزی و یا باغداری اشتغال داشتهاند با کمک فرزندان خود رنج کار را به حداقل رسانیده و از این طریق امرار معاش را بر خود سهل میکردند.
جوانان در اکثر موارد پاسخ بهجا و مناسبی به اعتمادی که به آنها شده است دادهاند. از دیرباز و زمان صدر اسلام از اعتماد پیامبر عظیمالشان اسلام (ص) به جوان ۲۰ سالهای به نام «اسامه بن زی» در سپردن فرماندهی سپاه به وی گرفته تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام عزیز (ره) با پشتیبانی همه گروههای مردمی علی الخصوص جوانان پرشور و همچنین دوران جنگ تحمیلی و بسیاری از عرصه های مختلف توجهات ویژهای به جوانان در ابعاد گسترده صورت گرفته است.
در دوران هشت ساله دفاع مقدس میانگین سنی شهدای عزیزمان ۲۲ سال بود، درحالی که ۴۴ درصد از شهدای ما میانگین سنی ۱۶ تا ۲۰ سال، ۳۰ درصد دارای میانگین سنی ۲۱ تا ۲۵ سال، ۸ درصد در بازه میانگین سنی ۲۶ تا ۳۰ سال و مابقی در سایر گروههای سنی قرار داشتهاند.
البته جالب است بدانیم بیشترین فراوانی سنی شهدای گرانقدرمان ۲۰ سال بوده است. اگر نگاهی به فرماندهان همیشه قهرمان آن دوران بیاندازیم پی به اعتماد به نیروی فکری، توان و انرژی جوانان خواهیم برد.
جوانگرایی همواره مورد نظر مقام معظم رهبری نیز بوده است و تأکید ایشان بر استفاده از ظرفیتهای جوانان با رعایت اصول شایستهگزینی خصوصاً در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی توسط ایشان بهعنوان چراغ راهی برای همه مسئولان و کارگزاران و علیالخصوص جوانان و همه دلبستگان به ایران اسلامی صادر گردید گواهی محکم بر عمق نگاه و امید ایشان به آیندهسازان و جوان این مرز و بوم است.
اما نگاه مدیران و سیاستگذاران در این جابجایی و گردش مدیریتی متفاوت بوده و در این باب میلی به این چرخش ندارند. شاید اگر در بیانگیزگی جوانان و ناامیدی آنها در امور مدیریتی کنکاش کنیم، دلیل این بی انگیزگی را در تصور عدم اعتماد از سوی مدیران با سابقه و پیشکسوتان نسبت به خودشان خواهیم یافت.
البته در کنار این کشمکشها نباید از تجربه بزرگان و ریشسفیدان غافل شد و همواره باید از تفکر و تجربیات کسانی که عمری را در جهت رشد و شکوفایی حوزه فعالیتی خود تلاش و کوشش نمودهاند بهره جست و از آنها نظرخواهی کرد.
به نظر می رسد «اعتماد» حلقه گم شده در نسلهای مختلف و در تمامی سطوح مدیریتی اعم از ارشد، میانی، عملیاتی و پایه باشد.
در مرداد سال ۹۸ خبری بر اساس یکی از مصوبات شورای عالی اداری منتشر شد که حکایت از کاهش سن مدیران داشت. در این مصوبه آمده بود: «شورای عالی اداری در یکصد و هشتاد و سومین جلسه مورخ ۱۷ تیر ۱۳۹۸ به پیشنهاد سازمان اداری و استخدامی کشور و به منظور ایجاد زمینه مناسب برای استقرار دانشگرایی و شایستهسالاری مبتنی بر اخلاق اسلامی در نصب و ارتقاء مدیران، به استناد بند ۱۱ ماده ۱۱۵ قانون مدیریت خدمات کشوری، ضمن اصلاح مصوبه «برنامه آموزش و تربیت مدیران آینده دستگاههای اجرایی» با کاهش میزان سن لازم برای تصدی سطوح مدیریتی موافقت کرد. براین اساس داشتن حداکثر ۴۵ سال برای تصدی سطوح مدیریت عملیاتی و مدیریت پایه، حداکثر ۴۷ سال سن برای سطوح مدیریت میانی و حداکثر ۵۰ سال سن برای سطوح مدیریت ارشد به تصویب رسید.»
و یا دستورالعملی که در مهر سال ۹۶ در راستای بهرهگیری بیش از پیش از ظرفیت جوانان و بانوان در سطوح مختلف مدیریتی و تربیت مدیران آینده تحت عنوان طرح «بکارگیری جوانان و بانوان در مناصب مدیریتی» توسط استاندار وقت گیلان برای اجرا در سطح استان و شهرستانها به مدیران کل و فرمانداران ابلاغ گردید.
همه این قوانین و دستورالعملها برای دمیدن روح تازه ای بر کالبد پیر مدیریتی کشور بود، کالبدی که در طول عمر دولتها همواره میانگین سنی مدیرانش رو به افزایش بوده است، تا جایی که در دولت دوازدهم میانگین سنی اعضای کابینه به ۵۸ سال رسید تا لقب پیرترین دولت را به خود اختصاص دهد.
اما اینکه چه تفکر و یا تحلیلی تمامی این قوانین و مقررات را بدون اقدام مؤثر بایگانی و بلااثر میکند جای بسی تأمل است.
مقصود از بیان این مطالب تأکید بر آمادگی جوانان این مرز و بوم جهت ارائه دانش، تخصص و توان مدیریتی خود بود که در این راستا منتظر اعتماد از سوی مدیران و سیاستگذاران منابع انسانی کشور هستند. البته اعتمادی که عملیاتی بوده، نه اینکه در حد شعار و دستورالعملهای بایگانی شده باقی بماند. یقیناً با این نوع اعتماد تجربه مدیریتی جوانان در بحبوحه انقلاب و پس از آن و خلال جنگ تحمیلی و سازندگی پس از جنگ در کشور به شکل تکامل یافتهای تکرار خواهد شد.
به امید آن روز.
انتشار یادداشت در کلانشهر به معنای تایید محتوی آن نیست و جهت آگاهی مخاطبان منتشر میشود.