کلانشهر: عباسعلی یزدانی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: چند سالی است که به واسطه کار با جمعیتهای مختلف، مشاهدات خیابانی و مطالعه رفتارها به موضوعی رسیدهام و فکر کردم که جایش به شدت خالی است. نام آن را گذاشتم «سندروم جای خالی». این روزها که فاصله گذاری در کوچه و خیابان به کرات دیده میشود، مشاهده رفتار برخی آدمها کاملاً بر واقعی بودن سندروم جای خالی صحه میگذارد.
وی گفت؛ معتقد نیستم کرونا خوش یمن است و نمیتواند دگرگونی عمیق و انقلابی دستکم در دنیای در حال توسعه ایجاد کند. همچنین معتقد نیستم ایجاد دگرگونیهای دفعتی، لزوماً به تفاوتهای ماندگار منجر میشود و اینکه همه تفاوتهای ماندگار، حتماً مبارک نیستند.
عضو هیأت مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران ادامه داد: البته به عنوان یک عامل فشار زای بیرونی میتواند مقداری فرصتی برای تمرین تغییر در رویهها و شاید رویکردها ایجاد کند که البته طبیعی است. در واقع، سندروم جای خالی یکی از همان مواردی است که میشود امیدوار بود کرونا بتواند تمرینی برای رفع آن ایجاد کند.
وی با اشاره به اینکه منظور از سندروم جای خالی این است که افراد با دیدن فضاهای خالی در موقعیتهای مختلف دچار علائم نگران کننده میشوند گفت: چیزی نزدیک به مفهوم آشیانه خالی که در والدین کهنسال اتفاق میافتد. سندروم آشیانه خالی، به پدیدهای اطلاق میشود که در زمانی که فرزندان با ازدواج یا دلایل دیگر، منزل را ترک میکنند و والدین سالمند خود را با یک خانه خالی مواجه میبینند و عوارض روانی فراوانی برایشان به بار میآورد.
به گفته یزدانی، منظور از سندروم جای خالی البته گستردهتر از آن است و در زندگی عادی فراوان دیده میشود. به راحتی میتوان استرسهای مشابهی را در زمان مشاهده فضای خالی در بین مردم دید. وقتی یک صندلی خالی در یک جمع میماند، وقتی بین دو خودرو در ترافیک خالی میماند، وقتی بین دو وعده غذایی فاصله میافتد، وقتی قطعه زمین خالی بین دو ساختمان میماند، و حتی وقتی یک پست سازمانی خالی میماند. در همه این موارد، کسانی هستند که استرس میگیرند و تحریک میشوند به هر نحوی آن را پر کنند.
وی افزود: همین استرس باعث میشود تا قبل از پخته شدن یک ایده یا یک پروژه، برای آنکه کسی زودتر جای آن را نگیرد آن را گزارش و اجرایی میکنند و آن را ناکارآمد میکنند. پر کردن سریع میزهای خالی با افراد بدون شایستگی به دلیل علائم این سندروم هم یکی دیگر از آن مصادیق است.
وی اظهار داشت: در مطلبی درباره واکنش رانندگان در قبال جای خالی در خیابانها طرح کردم که این پدیده به دو دلیل میتواند باشد. نگرانی از آینده و تربیت بدون مطالعه. پژوهشها نشان میدهند که دستکم برخی از ابعاد احساس امنیت اجتماعی ایرانیان در سالهای اخیر به صورت معناداری خدشه دار شده است. بر این اساس، جای خالی را باید تصرف کرد چون "گنجشک به دست است به از باز پریده". از کجا معلوم که چند ثانیه بعد همین مقدار جا هم گیر من بیچاره بماند. در هنگام رانندگی با وجود اینکه به قطع یقین میدانیم که کم کردن فاصله و به اصطلاح "سپر به سپر کردن" راه ما کوتاهتر نمیکند اما میچسبانیم. در صف نانوایی و … هم چسبیدن به نفر جلویی باعث نمیشود که زودتر نوبتمان برسد اما از کجا معلوم که چندثانیه بعد، کسی نخواهد با «زرنگی»، فاصله بین من و نفر جلویی را پر کند.
عضو هیأت مدیره انجمن مددکاران اجتماعی گفت: ضعف عملکردهای نظارتی و فسادهای سیستمی باعث شده هر جایی برای دلالان یا دلال منشان، با پول خالی بشود. حتی اگر آنجا، فاصله دو نفر در صف باشد. پس هر لحظه ممکن است جای خالی پر شود و حق نفر بعدی نابود شود. این یک واقعیت قابل مشاهده است و برایمان هم پیش آمده که یک روز، یک قدم یا یک نفر زودتر بودن توانسته ما را به سودی برساند یا از ضرری حفظ کند.
یزدانی با اشاره به اینکه مورد مهم دیگر در ایجاد رفتارهای سندروم جای خالی در تربیت دوران کودکی است گفت: تربیت البته سالهاست که از انحصار والدین و خانواده به درآمده و رسانه و آموزش و پرورش هم در آن دخیل هستند. تربیت یک نسل، صبر میخواهد و سواد و حوصله میخواهد چون ذهن کودک، ظرف مشخصی دارد و در قالب همان ظرف میتوان آموزش داد و باید دهها سالها وقت و انرژی صرف کرد تا یک نکته در ذهن فرد جایگذاری شود. سواد میخواهد که عواقب تنبیه و تشویقها و روشهای کم خطر آن را بدانیم.
به گفته وی، والدین امروزی اما وضعیت بهتری نسبت به گذشته دارند اما باید بپرسیم آیا در کودکی به فرزندی که بازی را میبازد میآموزیم که از شادی دیگران شاد باش و سعی کن دفعه بعد تو بهتر باشی؟ آیا میآموزیم که برنده شدن ما لزوماً به معنای بازنده شدن دیگری نیست؟ آیا خودمان باور کردهایم که اعضای یک جامعه هستیم؟
یزدانی افزود: کووید ۱۹ مجبورمان کرده که جای خالیها را (علیرغم وسوسه زیاد برای پر کردن) تحمل کنیم. مجبورمان کرده که به فرزندانمان هم یاد بدهیم تحمل کنند. این تحمل کردن اگر در آن تفکر هم باشد میتواند برایمان روشن کند که ترس از جاهای خالی ناشی از عادات ما به چارچوبهای مشخص هستند. همانگونه که سالمندان پس از تحمل آشیانه خالی میتوانند نظم جدید به زندگیشان بدهند، ما هم بعد از کرونا میتوانیم به جاهای خالی ها دیگرگونه بنگریم و بی دلیل برای پر کردن هر فضای خالی تلاش نکنیم.
نظر شما:
احساس تحقیر یک بازنشسته در نمایندگی بیمه تکمیلی رشت
میزان «افسردگی» در خانههای سالمندان، بیش از ۷۰ درصد است