کلانشهر _ گلناز ابراهیمی / هومن خجستهپور: کرونا در چین، برای اولین بار در شهر ووهان استان هوبئی چین رویت شد. بیماری عجیب و غریبی با علایم سینه پهلو، که درمانهای رایج بر آن موثر نبود. با شدت گرفتن آمار مرگ و میر ناشی از آن، ووهان در 23 ژانویه قرنطینهی اجباری شد و تمام حملونقل های عمومی به داخل و خارج از آن به حالت تعلیق در آمد.
کرونا شبیه فیلمهای تخیلی با موضوعی آخرالزمانی یک شهر و بعد کشوری را در سکوت و وحشت عمیقی فرو برد. چین، وضعیت اضطراری اعلام کرد و به دلیل ترس از انتقال بیماری، جشن سال نو چین در کل کشور لغو شد. با قربانی شدن بیش از 1000 نفر سازمان جهانی برای این بیماری نامی رسمی انتخاب کرد؛ کووید 19، که ترکیبی از کرونا (corona)، ویروس (virus) و بیماری (disease) و سال 2019 است.
ما در ایران، شاید هیچگاه با شنیدن اخبار تصور نمیکردیم ابعاد بیماری اینگونه جهانی را درگیر کند. اما در تاریخ 29 بهمن اولین موارد رسمی در ایران توسط وزارت بهداشت تایید شد. موجی از وحشت و نگرانی سراسر ایران را فرا گرفت. سوالات بیشماری در ذهن اکثریت ما شکل گرفت که پاسخی روشنی برای آنها نمییافتیم. ترس، همنشین روزهایمان شد. ترس از مردن و از دست دادن عزیزانمان، رعشه به جان هر کسی می انداخت. سردرگمی از وضعیت پیش رو، جدایی اجباری از اجتماع، تنها گوشهای از اتفاقاتی است که در اسفندماه سال گذشته تجربه کردیم.
اکثریت ما دچار سوگواری پیش از اتفاق شدیم. سوگ، یک فرایند طبیعی در از دست دادن عزیزان است. سوگ باعث میشود که شخص سوگوار به شرایط عادی برگردد و با برونریزی عاطفی در کنار دوستان و خانوادهاش آرام آرام تخلیه روانی شود. ولی ما در مرحله انکار و عدم باور برای اتفاقی که نیفتاده است، باقی ماندیم.
«در اندوه، جهان سنگین می شود و زمان کند می گذرد اما در نهایت گذر می کند.» این جمله روایتی از کتابی به نام «تکههایی از یک کل منسجم» نوشته پونه مقیمی است. این کتاب 9 فصل دارد که هر کدام به بخشهای کوچکتری تقسیم شدهاند. در مقدمه ی کتاب آمده است: «متن های کوتاه این کتاب در طول سه سال نوشته شده است که در دل هر متن، نکتهای وجود دارد که ممکن است بتواند بینشی جدید را برای مخاطب به ارمغان آورد. هر متن همچون قطعه ای کوتاه است که وقتی در کنار هم قرار میگیرند، موسیقی کتاب را واضح و شفافتر میکنند.»
مرگ، یکی از رخدادهای قطعی در نظام آفرنیش است. چنان که براساس آیه ای از قرآن «هر نفس طعم مرگ را می چشد» ولی مسئله اصلی این است که ما پدیده ی مرگ را هیچگاه به این میزان نزدیک به خود و عزیزانمان، احساس نکرده بودیم. در بخشی از کتاب پونه مقیمی میخوانیم: «قطعا همهی ما به نوعی ترس را خصوصا در شرایطی که نمیتوانیم موقعیت را پیش بینی کنیم تجربه کردهایم. اما همیشه یادتان باشد که ما برای همین زندگی طراحی شده ایم.»
به قول نویسنده ما هیچگونه کنترلی به جهان بیرون از خودمان نداریم. ما باید بیاموزیم که سکوت کنیم و تسلیم باشیم. اجازه دهیم او به راه خود برود و بینیم این گذر در نهایت به ما چه خواهد آموخت و در درون ما چه چیزی را تغییر خواهد داد؟ پدیدهی همهگیری به نام کرونا، ما را با حقیقت زندگی آشنا میکند «هر رویارویی با حقیقت با تمام تلخیاش، مفید است و ما را با بخشهایی از زندگیمان مواجه میکند که احتیاج به تغییر و بازنگری دارد.» در واقع ما، هیچگونه کنترلی در جهان پیرامونمان نداریم اما جهان درونیمان در اختیار ماست، تنها آن را گم کردهایم. باید آن را به جهت هدفی مشخص بیابیم. هدف تنها یک چیز است، زندگی کردن!»
بیاید پبذیرم که جهانمان دستخوش تغییرات عظیمی شده است. شاید زندگی، پیدا کردن بخشهایی از خودمان در تکهتکه هایی از یک کل منسجم است. بیاید به زندگی برگردیم ولی با قواعد جدید. بیاید قواعد جدید در اجتماع را تمرین کنیم، چون این مهمان ناخوانده حالا حالاها با ماست و ما در مقابل یکدیگر مسئولیم. باید تمرین کنیم که در ابتدا قوی باشیم و آگاه، چراکه «در برابر حقایق زندگی تسلیم باید بود اما بی تفاوت نه.» پس از آنکه بر ترسمان فائق آمدیم حال نوبت محافظت از خودمان و اطرافیمان است با روشهایی جدیدی که آموختهایم.
نظر شما:
دستگیری یک مأمور قلابی در مسکن مهر رشت
یک هکتار از مناطق جنگلی لاکان رشت بر اثر بی توجهی مسافران آتش گرفت
دستگیری سارقان غیربومی ۲۰ و ۶۳ ساله خودرو در رشت
قیمت طلا و سکه در بازار رشت سه شنبه ۲۷ شهریور
معارفهی فرمانده جدید انتظامی رشت
قیمت طلا و سکه در بازار رشت پنج شنبه ۱۵ شهریور