از سپیدرود خروشان، با ماهیهایی که برایش سر به باد میدادند، نهری نحیف باقی مانده و انبوه مردمانی که انگار، به خاطرهبازیهایشان قانع شدهاند.
کلانشهر _ علیرضا مویدیفر: اتفاق مهمی رخ داد که به هیچ روی، غیرمنتظره نبود. سپیدرود سقوط کرد و به فراموشخانه دسته دوم سلام گفت. بیتردید از امشب، بسیاری در فراق سپیدرود و در باب ریشه و اصالت و داشتهها و نداشتههایش، مویه خواهند کرد. اما مگر انتظاری جز این بود؟
گوشهای بسته و مغزهای پوسیده، در تمام سه سالی که گذشت، روی از هرچه تحلیل و توجیه و منطق و راهکار برای رهانیدن سپیدرود از چنین سرنوشت محتومی، برگرداندند و در وادی روزمرگیها و ای بسا منفعت طلبیهایشان روزگار گذراندند و لابلای جملات بسیار و مفاهیم اندکشان، هر لحظه، جاده صافکن واقعهای شدند که امروز و از پی رخ دادن، چندان غریب نمینماید.
سپیدرود سالهاست که سقوط میکند. پیش چشم هوادان مقصرش، همانها که در نقطه اوج، و در خمار مستی لیگ برتری، چشم بر آنچه در زیر پوست تیم رخ میداد بستند و با مطالبهگری سطحی و نه حضور تاثیرگذار و معنادار، شاهد نزول پیاپی تیمشان بودند. پیش چشم پیشکسوتانی که بخش مهمی از هویت اجتماعیشان را مرهون همین تیم بودند، اما در هنگامه مالک سازی و مدیر بازی، جز اندکی، زبان به اعتراض علیه جریان ویرانگر سپیدرود نگشودند.
از امثال نوین و بیات و کریمی و تنزاده که انتظاری نیست. بارها و بارها گفتیم و نوشتیم که نمایشهای کمدی تراژیک ایشان، در بازی کثیف مالکیت، هر روز گرهی کورتر بر ریسمان سرنوشت سپیدرود زد.
مدیریت سپیدرود حالا کجاست؟ همه آنهایی که در سالیان گذشته، با علم کردن امثال عزیزی و میناوند و پاشازاده و دستنشان و نظرمحمدی، بی هیچ دورنما و هدف مشخصی، تنها به گذران روز و آویزان شدن به صدقات فلان سرمایهدار و بهمان شورانشین، برای مختصری بودجه، آمدند و رفتند تا همین امروز، باید پاسخگوی رخدادی باشند که پیش چشمانشان درحال وقوع بود و دست بر دست گذاشتند.
حکایت صعود سپیدرود به لیگ برتر، اگر همچون داستانی از قصههای هزار و یک شب، تهمزهای از معجزه و فانتزی به همراه داشت، روایت سقوطش اما، بسیار واقعی، بیرحمانه و قابل پیشبینی بود. ولی آنهایی که باید در هنگامه چنین افتادنی دستی برای کمک و یاری تیم برای پیشگیری از سقوطش دراز میکردند، ترجیح دادند تا از آن دست برای سلفی گرفتن با سپیدرود رو به احتضار بهره بگیرند.
در هرحال، فردا روز دیگری است. اگر بناست تا با افتادن سپیدرود در این ورطه، تصمیمسازان و صاحبان امر، سرانجام برای حل پیچیدگیهای تیم، حرکتی بکنند، فردا اولین روز از اجرای پروژه بازگشت سپیدرود خواهد بود. اما اگر بناست که در همچنان بر پاشنه همین افراد و همین افکار بچرخد، سقوطها و سلفیهای بعدی در راهند.
از سپیدرود خروشان، با ماهیهایی که برایش سر به باد میدادند، نهری نحیف باقی مانده و انبوه مردمانی که انگار، به خاطرهبازیهایشان قانع شدهاند و مردهپرستانی که از امشب، صدای نفیر روانکاهشان به گوش خواهد رسید. اما تیم فوتبال سپیدرود رشت تنها خاطره نخواهد ماند، ققنوسی خواهد شد و از خاکستر امشب برخواهد خاست. اگر آنها که باید کار بکنند، دست بجنبانند.
گهی خوشدل شوی از من، که میرم
چرا مرده پرست و خصم جانیم؟
مولانا
کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) ورزشگاه یادگار امام تبریز را تایید کرد
تحولات رشت مدیران شهری را غافلگیر کرد
مهدی عبدی به ملوان بندرانزلی پیوست
جشن گل سپیدرود برابر میهمان یزدی در رشت
بازگشت علی نظر محمدی به داماش
هفتاد و چهارمین اجلاس مجمع مشورتی روسای شوراهای اسلامی و شهرداران شهرهای مرکز استان آغاز شد