روایت احمدی نژاد از پشت پرده انتخابات ۸۸ / به من می گفتند تمام شده، تو دیگر باخته ای، بیا و حرف نزن!

کلانشهر: محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق در هفتمین قسمت از مجموعه ویدیویی گزارش جمهور با عنوان "حوادث88، کودتای اشرافیت علیه ملت" در مصاحبه با علی اکبرجوانفکر و عبدالرضا داوری، ابعاد انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ و حوادث پس از آن را تشریح کرد و طی آن از نقش یک گروه فعال امنیتی در قتل های زنجیره ای برای پشتیبانی از طبقه اشراف و ممتازه و مقابله با اعمال اراده و خواست مردم در تعیین سرنوشت خود از طریق طراحی توطئه تقلب و برپایی اغتشاش و آشوب در کشور پرده برداشت.

احمدی نژاد به اهتمام دولت‌های نهم و دهم برای بازگرداندن انقلاب به ریل اصلی و احیای آرمان های انقلاب اشاره کرد و افزود: ما بر این باور بوده و هستیم که همه شئون کشور باید به مردم برگردد و اراده مردم در تمام امور حاکم باشد. ثروت کشور متعلق به مردم است و دولت و بقیه جز خدمت گزاری و نمایندگی مردم شانی ندارند، حلقه بسته مدیران باید در هم شکسته شود و راه برای جاری شدن اراده توده‌های مردم در اداره کشور باز گردد اما در مقابل، ادبیات حاکم بر سیاستمداران کشور، مبتنی بر کسب قدرت و تقسیم غنائم و رقابت بر سر تصاحب مناصب یا حفظ صندلی بود. خودشان بارها گفتند که ما همه باهم بودیم و کشور را با یک مدل اداره می‌کردیم اما احمدی نژاد آمد و همه چیز را به هم زد. آنها به صراحت می‌گفتند که تو داری مردم را پررو می کنی و دیگر نمی شود مردم را اداره کرد.

رئیس جمهور سابق با بیان اینکه قدرتمندان به دنبال کسب منابع قدرت به غیر از مردم هستند، گفت: یکی از این منابع قدرت و اقتدار، گروه‌های متشکل امنیتی است. مسئولیت و ماموریت اصلی نهاد امنیتی تضمین منافع ملی، حفظ حقوق مردم، استقلال کشور، باز کردن راه برای اراده ملت در حاکمیت و تعیین سرنوشت است، اما این گروه کوچک امنیتی، مأموریت خود را به قدرت رساندن یا تثبیت قدرت اشراف سیاسی و اقتصادی می داند و اصلاً در سایه وجود اشراف سیاسی و اقتصادی، زنده هستند و عمل می کنند. ارعاب مردم و بویژه نخبگان،پرونده سازی برای منتقدان و معترضان و در نهایت حذف فیزیکی آنها از جمله کارهایی است که این گروه، برای آن طراحی و برنامه‌ریزی می کند.

احمدی نژاد پیش تر در گفت و گو با خبر فوری در این باره گفته بود:هیچ گاه راضی به زندانی شدن یک فرد به خاطر مسائل سیاسی نبودم

متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:

علی اکبر جوانفکر: بسم الله الرحمن الرحیم. آقای دکتر احمدی‌نژاد همانطور که مستحضر هستید دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ برگزار شد. این انتخابات تاثیرات ویژه ای در عرصه سیاست داخلی و همین طور روابط خارجی ایران داشت. من هم تاکنون ندیده ام که شما در این رابطه صحبتی کرده باشید. باید تشکر کنیم که این فرصت را دادید تا در این باره صحبت کنیم. می‌خواستیم نظر شما را درباره مسائل انتخابات ۸۸ جویا شویم و در ابتدا بپرسیم چرا فضای انتخابات اینقدر تند شد؟
دکتر احمدی نژاد: بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه

اول سلام دارم خدمت جنابعالی و آقای دکتر داوری و همه کسانی که این برنامه را می‌بینند. امیدوارم که این گفتگو در جهت شفافیت فضای سیاسی کشور موثر باشد.

 برای تحلیل درست انتخابات ۸۸ باید یک نقبی به گذشته بزنیم و ببینیم که انقلاب برای چه بود؟ چون تمام حوادث ۴۰ ساله را باید در نسبت با انقلاب تحلیل کنیم. سال ۵۷ ملت ایران بزرگترین خیزش و انقلاب تاریخی خودش را محقق کرد. در آن حرکت بزرگ، ملت دنبال این بود که آزادی ، عدالت، کرامت ، برادری ، رفاه ، پیشرفت و صداقت باشد، اراده مردم حاکم باشد، استقلال ملت و کشور تامین بشود، دیگر طبقه ممتازه و طبقه اشراف نداشته باشیم، همه مردم در برابر قانون، در برابر ثروت طبیعی و سرنوشت کشور، مساوی باشند. این آرمان خیلی بزرگی است و ملت ایران صدها سال دنبال آن بوده است. فداکاری های فراوانی شد و یک جهش بزرگی اتفاق افتاد. اما متاسفانه، به مرور یک جریانی شکل گرفت و منسجم شد که در ابتدا از حرکت اصیل مردم زاویه خیلی کوچکی داشت اما بعداً به طور نسبتا کامل در نقطه مقابل حرکت مردم قرار گرفت. عملاً یک طبقه ممتازه درست شد. طبقه اشراف شکل گرفت، قدرت سیاسی و ثروت کشور به انحصار درآمد. عده ای پیدا شدند که رسماً خودشان را بالاتر از مردم و مالک کشور می دانستند و معتقد بودند که همه امور باید در اختیار آنها قرار بگیرد و آنها باید راجع به سرنوشت ملت تصمیم بگیرند. در سال ۸۴ مهمترین حزب سیاسی جبهه اصلاحات اطلاعیه رسمی داد و گفت اینها (بنده) متعلق به طبقه فرودست هستند و جوری حرف زدند که گویی اینها(مردم) اصلا حق ندارند برای حضور در مناصب اصلی کشور بیاندیشند و این جایگاه ها متعلق به یک عده خاص است، اینها اصلا چه کسی هستند که بخواهند حضور یابند! همین حرف را در سال ۹۲ هم دیدیم که یک عده ای می‌گفتند اینها سرباز هستند و ما ژنرال هستیم. یعنی معرف یک نگاه طبقاتی به مردم بودند. آنها یک جریان کاملا شکل گرفته بودند. جریانی که در سه دولت قبل از ما حضور داشتند و کشور را اداره کردند. ما گفتیم دولت متعلق به ملت است و باید به ملت برگردد. آرمان های انقلاب باید احیا شود و انقلاب به ریل خودش برگردد. صاحب همه چیز مردم اند، همه شئون کشور باید به مردم برگردد و اراده مردم باید در تمام امور حاکم باشد. ثروت کشور متعلق به مردم است، دولت و بقیه جز خدمت گزاری و نمایندگی مردم شانی ندارند و من به صراحت گفتم که حلقه بسته مدیران باید در هم شکسته شود و راه برای جاری شدن اراده توده‌های مردم در اداره کشور باز باشد. ما دیدیم که قبل از آن مردم کلاً فراموش شده بودند. اصلاً ادبیات حاکم بر سیاستمداران کشور، ادبیات کسب قدرت و تقسیم غنائم و رقابت بر سر تصاحب مناصب یا حفظ صندلی بود در حالی که انقلاب شد تا اینها نباشد، اگر هم رقابتی می شود برای خدمت بالاتر و بهتر به مردم باشد. خودشان بارها گفتند که ما همه باهم بودیم، یک جریان را شکل دادیم و کشور را با یک مدل اداره می‌کردیم اما احمدی نژاد آمد همه چیز را به هم زد و از مسیری که قبلاً ادامه داشت، منحرف کرد و منحرف شد.

بعدا دیدیم که این طیف در صحنه سیاسی هم واقعا با هم بودند. سال ۸۴ آقای خاتمی و آقای موسوی از آقای هاشمی حمایت کردند. تمام این ۱۸ یا ۲۰ حزب اصلاحات، تمام شخصیت های سیاسی که به نوعی از رانت حکومت، در زندگی و اقتصاد و سیاست استفاده می کردند، همه همچون قطاری پشت سر آقای هاشمی قرار گرفتند. اعضای دولت آقای خاتمی و دولت های قبل از آقای خاتمی، همه آمدند و از آقای هاشمی حمایت کردند. وزرا برای تبلیغات به استان ها رفتند حتی وزیر کشور آقای خاتمی که برگزار کننده انتخابات بود، خودش را نگه نداشت و رسماً علیه من و به نفع آقای هاشمی صحبت کرد. تقریبا همه شخصیت‌های سیاسی شناخته شده که در این حلقه ها بودند از آقای هاشمی حمایت کردند و این اولین بار بود که در کشور اتفاق می افتاد. آن زاویه دیگر خیلی باز شده بود و دقیقاً یک طبقه ممتازه در کشور شکل گرفته بود. یک نفر از متن مردم آمده، در مقابل این طیف ایستاده است. البته سال ۸۳ و ۸۴ خیلی تلاش کردند تا من را منصرف کنند و از صحنه کنار بروم که به لطف خدا و هوشمندی مردم موفق نشدند زیرا فکر نمی‌کردند که رای مردم به این شکل علیه آنها خودش را نشان بدهد و به نفع خود ملت و انقلاب به صحنه بیاید.

عبدالرضا داوری: آقای دکتر این توضیحی که شما دادید معنایش این است که طیفی که سال ۸۴ مقابل شما صف آرایی کردند، سال ۸۸ هم از همین جنس بودند. من گفتارهای شما را که در انتخابات ۸۸ مرور می‌کنم، همین اشاره نسبت به این طیف وجود دارد. اما چرا رفتارهای این دو طیف در دو دوره انتخابات ۸۴ و ۸۸ در تقابل و تضاد و مواجهه ای که با حضرتعالی داشتند تفاوت دارد؟

احمدی نژاد: بله یک مقدار متفاوت شد. در سال ۸۴ یک مقدار از دست شان در رفت اما برای سال ۸۸ طراحی و برنامه ریزی کردند. تحلیل هایشان این بود که اگر یک بار دیگر احمدی نژاد بیاید و با همان مشی یعنی برگرداندن همه امور به مردم عمل کند، دیگر جایی برای آنها در کشور باقی نمی ماند. آنها به صراحت می‌گفتند که تو داری مردم را پررو می کنی و دیگر نمی شود مردم را اداره کرد. می‌گفتیم خب نشود مگر حتماً باید شما باشید؟ این یک ملت بزرگ است خودش افرادی را انتخاب می‌کند و بر سر کار می آورد. اگر یادتان باشد در فاصله مرحله اول تا دوم انتخابات ۸۴ هم فضا را خیلی تند کردند، خیلی اتهام زدند که من نمی‌خواهم به ۸۴ برگردم چون مسائل ۸۴ مفصل است و باید جداگانه بحث شود. اقتدار یک کشور به قدرتمند بودن مردم است، اگر مردم قوی و قدرتمند باشند، کشور قدرتمند است اما توجه داشته باشید یک جریانی در مراکز اصلی قدرت آمده است که رابطه اش با مردم قطع است و تکیه اش به اقتدار مردم نیست. یک طیفی آمده و اصلاً نیازی نمی بیند که با مردم باشد، اصلا رابطه اش با مردم قطع است اما نیاز به اقتدار دارد و برای حفظ این اقتدار باید به یک نقطه ای تکیه کند که برایش امنیت خاطر بیاورد. در چنین شرایطی معمولاً تکیه این قدرتمندان به سمت منابعی غیر از منابع مردمی می‌رود. یعنی به جای اینکه به سمت مردم بروند، منابع قدرتی غیر از مردم را جست و جو و پیدا می کنند. یکی از این منابع قدرت و اقتدار، گروه‌های متشکل امنیتی است. گروه‌های کوچکی که برخلاف مسئولیت و ماموریت اصلی نهاد امنیتی یعنی به تضمین منافع ملی، حفظ حقوق مردم و استقلال کشور، باز کردن راه برای اراده ملت در حاکمیت و تعیین سرنوشت، مأموریت خودشان را به قدرت رساندن یا تثبیت قدرت اشراف سیاسی و اقتصادی می دانند و اصلاً در سایه وجود اشراف سیاسی و اقتصادی، این ها زنده هستند و عمل می کنند. کار این گروه، طراحی و برنامه‌ریزی برای اولاً ارعاب مردم و به ویژه نخبگان است.

شما ببینید یک جریان ارعاب مردم و نخبگان، در متن تمام رفتارهای سیاسی این طبقه جدید، خودش را نشان می دهد. خیلی وقت ها ممکن است مردم را از رقیب بترسانند مانند آنچه در انتخابات قبل اتفاق افتاد. ترس از رقیب، یک کار جنگ روانی است که این گروه انجام می دهد. دیگر چه کار می کنند؟ آنها علیه منتقدان، معترضان و کسانی که مخالف این طبقه اشراف هستند نیز پرونده سازی کنند. در برخی موارد، برخورد زورمدارانه را تا حذف فیزیکی افراد مخالف دنبال می کنند! مثل همان چیزی که در قتل های زنجیره ای، در دولت آقای خاتمی اتفاق افتاد که همین گروه بودند. می ترسانند، وحشت بوجود می آورند، پرونده سازی می کنند، برخوردهای تند انجام می دهند و اگر هم لازم شد حذف فیزیکی می کنند. این گروه، به صورتی بسیار آشکار، صحنه‌ی تبلیغات جنگ روانی آن طبقه، علیه دولت نهم را در انتخابات ۸۸ به عهده گرفت. قبل از انتخابات شروع کرد، حین انتخابات و بعد از انتخابات همان کسانی که در قتل‌های زنجیره‌ای حضور داشتند و بخشی از وزارت اطلاعات بودند، برنامه جنگ روانی را به انجام رساندند.

علی اکبر جوانفکر: آقای دکتر خیلی جالب شد.  شما الان اشاره کردید به بحث قتل های زنجیره ای و نقشی که عناصر امنیتی در این قتل ها داشتند و سپس همان ها در انتخابات دست به انجام اقداماتی علیه اراده ملت زدند. اگر ممکن است در این مورد بیشتر توضیح بدهید. مردم باید بیشتر با این ماجرا آشنا شوند.

احمدی نژاد: مأموریت اصلی دستگاه‌های امنیتی ایجاد امنیت برای مردم است تا بتوانند از آزادی، عزت و کرامت خود و حقوق اساسی شان بهره ببرند. برخلاف این مأموریت، اینها برای طبقه اشراف، قدرتمداران، جریانات سیاسی بریده از مردم، عناصر فرصت طلب فاسد و برای غصب مناصب و غارت اموال مردم، اینها حاشیه امن درست می کنند و اشراف سیاسی را به طور سازمان یافته مورد حمایت قرار می دهند. به همین دلیل است که هر چند وقت یکبار، ما با یک فساد چند هزار میلیارد تومانی مواجه می شویم که دیگر آن قدر بزرگ بوده که امکان پنهان کردنش وجود نداشته وبیرون می زند. آن حاشیه امن را چه کسی برای آنها درست کرده است؟ همان جریان امنیتی! البته در کشف این فساد ها، بچه های امنیتی - انتظامی مومن، صالح، دلسوز و مردمی خیلی نقش داشتند اما آنها می خواستند کتمان کنند. مگر می شود در کشور بدون پشتیبانی حلقه های قدرت و جریانات امنیتی، این فسادهای بزرگ را مرتکب شد؟ از برنامه‌های دیگر این ها و طرح های معمول این باندهایی که به سیستم های امنیتی در بسیاری از کشورهای دنیا رخنه کرده اند، سازماندهی اراذل و اوباش است. آنها را سازماندهی و حتی مسلح می کنند و زمانی که مردم یک اعتراض معقول و اعتراض به حقی علیه طبقه اشراف دارند، این ها می آیند آتش می زنند، درگیری درست می کنند، بلوا درست می کنند و زمینه های برخورد خشن با مردم معترض را فراهم می آورند. مانند همان چیزی که اخیرا در آمریکا دیدیم. مردم در آمریکا به نژاد پرستی یعنی قتل یک سیاه پوست اعتراض داشتند. دیدیم که گروه های سازمان یافته و لباس شخصی امنیتی و ناشناخته، می ریختند و آتش می‌زدند و درگیری بوجود می آوردند و تیراندازی می کردند تا زمینه های برخورد خشن با متن مردمی که حقوق خودشان را مطالبه می کنند، فراهم شود.

ما در انتخابات ۸۸ به طور جدی و آشکار با نقش و اقدام سازمان یافته این باند امنیتی مواجه بودیم. من شخصا تا آنجا که امکان داشت عملکرد آنها را رصد می‌کردم. اصلاً در یک سناریوی جنگ روانی حتی به من هم فشار می‌آوردند. افراد گوناگون را می‌فرستادند تا با ارائه اطلاعات نادرست، من را از حضور در انتخابات منصرف کنند. به من می گفتند آقا تمام شده است، دیگر باخته ای، کوتاه بیا و حرف نزن! برای آینده خودت یک جایی را پیش بینی کن! آنها حتی سراغ مقامات صالح و مسئول می رفتند و اطلاعات غلط، برآوردهای ساختگی و نظرسنجی های کاذب به آنها می دادند تا آنها را گمراه کنند. اینهایی که می‌گویم مستنداتش موجود است. دیگر چه کارهایی انجام می دهند و چه کار کردند؟ اینها با کمک به عناصر قدرت‌طلب، آنها را به برهم زدن جریان قانونی انتخابات ترغیب کردند. به سردمداران جریان قدرتمدار وعده دروغ دادند و گفتند ما اسناد تقلب در انتخابات را به شما می دهیم. شما بروید جلو و نگران نباشید. آنها با ادعای تقلب وارد صحنه شدند، وقتی از این طرف به طور جدی برخورد شد و رسیدگی های قانونی به انجام رسید، طبق معمول، اینها پنهان شدند و غیب شان زد. دیگر معلوم نشد که کجاها هستند. آنها از سردمداران قدرتمدار برای رفتن به سمت ابطال انتخابات پشتیبانی کردند. با شعار تقلب دنبال ابطال انتخابات بودند. این توطئه وقتی خنثی گردید که از آنها خواسته شد تا اسناد مربوط به ادعایشان را بدهند.

عبدالرضا داوری: شما نقش آشوب‌ها و شرایطی که این جریان در برگزاری آن موثر بودند، در فضای کشور و شرایط جهانی در آن مقطع را چگونه ارزیابی می کنید؟

 احمدی نژاد: اجازه بدهید مقداری فضای انتخابات را بگویم تا روشن تر شود. سه دولت آقای هاشمی، آقای موسوی و آقای خاتمی متحد بودند. تمام احزاب وابسته به آنها، با تکیه بر این گروه جنگ روانی و تخریبی، همه متحد بودند. آنها از مدتها قبل، خودشان را پیروز انتخابات معرفی کردند. می‌گفتند پیروزی احمدی‌نژاد غیرقابل قبول است و اگر پیروز شود حتما تقلب شده است. اصلا هیچ منطقی پشت آن نبود ولی از قبل این حرف را قاطع می زدند. البته در طول چهار سال قبل از آن، به ویژه یک سال آخر قبل از انتخابات ۸۸ تلاش کردند که یک چهره غیرواقعی از من معرفی کنند که البته به لطف خدا شکست خوردند. تمام مواضع، اندیشه ها و رفتارهای ما را سانسور، تخریب یا تحریف می کردند. دروغ های بزرگ با تکرار بالا و گستره ای وسیع منتشر می‌شد تا در جامعه رسوب کند. سعی می کردند یک چهره خشن و بی منطق از احمدی‌نژاد معرفی کنند، این خط ثابت آنها بود که در انتخابات نتیجه آن را بگیرند. من تنها رئیس جمهور عضو هیئت علمی دانشگاه بودم. از دانشگاه آمدم و خادم مردم شدم. آنها می گفتند احمدی نژاد اصلاً منطق و برنامه ندارد و اهل فکر و مشورت نیست، حرف گوش نمی دهد! درحالی که ما برای هر تصمیمی صدها ساعت وقت می‌گذاشتیم. من به همه هنرمندان و دانشگاهیان و همه اقشار و اقوام مردم، از کشاورز، کارگر، کارمند، زنان، جوانان، دختران، پسران به همه اقشار جامعه واقعا ارادت داشتم، همه را عاشق ایران و ایران را متعلق به همه آنها و همه آنها را سرمایه های ایران می دانستم و بر این باور بودم که همه آنها پایبند به آرمان‌های ملت، آزادی، عدالت، کرامت، پیشرفت، استقلال، همبستگی و برادری هستند و واقعاً همه را اینگونه می‌دیدم ولی آنها تصویری خلاف آن را از من معرفی می کردند. در انتخابات هم اینگونه نبود که چهار نفر با همدیگر رقابت کنند، آنها که با هم مناظره می کردند کل ۹۰ دقیقه را علیه بنده بودند. نکته جالب مناظره ها اینجا بود که به آنها می گفتند شما در مناظره ها وارد مقایسه عملکرد دولتها نشوید! بعدا هم همین را می گفتند و الان هم می گویند. به من هم که گزارش عملکردها را به صورت مقایسه ای ارائه می دادم می گفتند تو داری دیگران را زیر سوال می‌بری! در حالی که بدون مقایسه، معنا ندارد بالاخره باید معلوم شود هر دولتی چه کرده است. آنها می گفتند نه! تو داری تخریب می کنی! به آنها گفته بودند فقط به حاشیه بروید! حاشیه بسازید و حمله کنید و الا اگر وارد گزارش عملکرد با احمدی نژاد بشوید، بازنده خواهید بود. همین خط تا همین الان هم ادامه دارد. بعد همین ها ساعت ۴ بعد از ظهر که هنوز انتخابات به نیمه نرسیده و صندوقی هم باز نشده و رای ها هم مخفی است، از مجلس تماس می‌گیرند و تبریک می گویند این در حالی بود که زمان انتخابات تا ساعت ۱۲ شب تمدید شده بود و هنوز انتخابات ادامه داشت اما آقای موسوی کنفرانس خبری می گذارد و خود را برنده قطعی می داند و تهدید می کند که اگر پیروز انتخابات اعلام نشود، فردا چه اتفاقی خواهد افتاد! همه این اقدامات برای این بود که پس از پایان انتخابات و معلوم شدن پیروزی بنده، آشوب و بلوا برپا کنند و رای مردم را نپذیرند، آنها می‌خواستند زمینه اش را از قبل فراهم کرده باشند تا بتوانند استفاده کنند و همین طور هم شد. جالب است مذاکرات ما در موضوع هسته ای با غربی ها شروع شده بود و داشت به نتیجه می‌رسید. وقتی تبلیغات انتخابات ۸۸ را شروع کردند، آنها گفتند صبر کنید تا ما ببینیم انتخابات چه می شود. معلوم شد که برنامه داشتند و سال ۸۸ دیدیم که چه شد! این گروه امنیتی با این سردمداران سیاست زده و قدرت طلب، همکاری بسیار موثری برای جلب همیاری برخی از عناصر فعال سیاسی و رسانه‌ای داشتند. به سراغ آنها می رفتند، اخبار دروغ را جعل می کردند وبرای انتشار به آنها می دادند. قبل از ۲۲ خرداد ۸۸ و بعد از آن، حجم عظیمی از اخبار ساختگی را در فضای افکار عمومی منتشر کردند. آدم ها قطار شدند به طوری که گویی مهره های شطرنج دارند نقشه خود را بازی می کنند. برای چه این کار را می‌کردند؟ برای جوسازی و ایجاد انحراف در اذهان عمومی و غالب کردن آن حرف خلاف خودشان. آنها می خواستند هیجانات کاذب درست کنند. آنها به خوبی با نظرسنجی و رصدهای محلی، می‌دانستند که احمدی نژاد برنده انتخابات است. آنها همه اطلاعات را داشتند و پیش‌بینی کرده بودند، به همین خاطر از قبل تمهیدات لازم را برای برهم زدن انتخابات و جریان قانونی انتخابات تدارک کردند تا به هر شکل ممکن، از شکست مجدد اشراف سیاسی و اقتصادی، جلوگیری کنند.

رئیس جامعه دانشگاهی در شورای انقلاب فرهنگی، انسان شریفی است و ما سال ها با هم دوست بودیم و همچنان هم با هم دوست هستیم ولی رای و نظر سیاسی او به طرف مقابل بود که این هم آزاد است و هر کس می‌تواند هر نظر سیاسی را داشته باشد. او مطلبی را به جلسه گزارش کرد و گفت ما قوی ترین سازمان نظرسنجی را در کشور داریم. ما دائماً نظرسنجی می کردیم. تا هفته آخر دو به یک بود دو احمدی نژاد و یک آقای موسوی. او می گفت من اینها را برای ستاد آقای موسوی می فرستادم. هفته آخر شد دیدم که موضع گیریهای آنها غیرعادی است و دارند از تقلب حرف می زنند! من فکر می کردم که ایشان این نظرسنجی ها را نمی بیند. گفت من آخرین نظرسنجی را برداشتم، زنگ زدم و رفتم آنجا. با اصرار با ایشان ملاقات کردم و برای او توضیح دادم. ایشان سوالاتی داشت و مقاومت می کرد ولی بالاخره پذیرفت. گفتیم آقا اینگونه نیست، نظر مردم دو به یک به نفع احمدی نژاد است. چرا می گویید اگر فلانی ببرد تقلب است! این حرف ها غیرواقعی است. ولی بعد دیدیم که باز هم توجهی نکردند.

آنها نمی توانستند در روند اجرای انتخابات خللی ایجاد کنند زیرا بالاخره نهادهای گوناگون، مردم و معتمدین مردم، در هر صندوقی ۱۸ تا ۲۰ نفر در کل کشور شاید نزدیک به ۹۰۰ هزار تا یک میلیون نفر کار می کردند که همه طیف ها در آنجا نماینده دارند. در این روند نمیشد اخلالی ایجاد کرد چون به ضرر آنها بود. آنها آمدند و گفتند بعد از انتخابات می‌گوییم تقلب شده است. شعار تقلب را میگیریم و سعی می کنیم نتیجه انتخابات را برگردانیم. جالب است آنها می گفتند انتخابات بدون حضور احمدی نژاد تجدید شود! که این دیگر اوج فضاحت و اقرار به این است که آنها رای نداشتند. آنها حداکثر تحریک را برای آوردن مردم به خیابان انجام دادند. مواضع سران جبهه مشترک اینها یعنی آقای هاشمی، آقای خاتمی، احزاب وابسته و اشخاص مشهورشان کاملاً آشکار است. همه در این سناریو بازی کردند، هیچکدام خارج از آن بازی نکردند. همه در این سناریو نقش بازی کردند.

علی اکبر جوانفکر: سران این جبهه مشترک، در اغتشاشات و آشوب های بعد از انتخابات که بیشتر هم در تهران متمرکز بود، چه نقش و تاثیری داشتند؟

احمدی نژاد: آنها در واقع این گروه را استخدام کرده بودند، اینها بودند که می خواستند کشور را دوباره در دست بگیرند، آنها هم در خدمت اینها بودند. همه حوادث به عهده این هاست. چون مردم آن گروه پشت صحنه را که نمی شناسند. اگر آنها هم حرفی داشته باشند باید از زبان این ها بزنند تا انتشار پیدا بکند و این ها هم این کار را می‌کردند. دقیقا میدانستند که دارند چکار می کنند. شما ببینید تمام مواردی را که من گفتم، بروید و در کلمات و جملات این اشخاصی که من نام بردم و در رفتارشان کاملا مشاهده می شود. همه آنها در این سناریو بازی کردند.

علی اکبر جوانفکر: یعنی نمیشود پذیرفت که مثلاً فریب این گروه امنیتی را خوردند یا بر ذهن آنها تاثیر سوء گذاشتند؟

احمدی نژاد: ممکن است بعضی ها فریب خورده باشند، ولی بعید می دانم کسانی که در آن سطح بالا می ایستند و ادعای اداره کشور و بهترین و عالی بودن را دارند فریب خورده باشند. اگر بپذیریم که اینها فریب خورده اند، ممکن است در بعضی مواضع هم فریب خورده باشند، یعنی آنها اطلاعات غلط داده باشند اما در تصمیم گیری، خودشان تصمیم گرفتند. آنها اراده کرده بودند دولت مردمی را زمین بزنند، آن گروه امنیتی هم پشتیبانی کردند.

عبدالرضا داوری: آقای احمدی نژاد یکی از مسائلی که در آن دوره، بازتاب خیلی زیادی داشت استفاده از واژه خس و خاشاک در سخنرانی ۲۴ خرداد ۸۸ بود. من فکر می کنم این یکی از موضوعاتی است که خوب است در این مصاحبه به آن بپردازیم و نظر شما را راجع به فضایی که ایجاد شد در آن مقطع درباره این موضوع بدانیم.

احمدی نژاد: همانطور که قبلا اشاره کردم این گروه ها چگونه عمل می کنند، اینها سرانجام رسیدند به اینکه اراذل و اوباش را به کار بگیرند. اراذل و اوباش سازمان یافته توسط همان گروه امنیتی. آنها را وارد صحنه بکنند و شروع کنند به آشوب، چرا؟ علت چه بود؟ آنها پیش بینی کرده بودند که حقیقت، خیلی زود برای مردم روشن می شود. وقتی توضیحات داده شود، این جمعیت معترض فوری قانع می شوند، وقتی از قضایا مطلع شوند و پاسخ سوالاتشان را دریافت کنند، صحنه را ترک می کنند و اینها تنها می مانند، آسیب پذیری شان بالا می رود و توطئه شان خنثی می شود و پایان می پذیرد. برای اینکه وضعیت را پیچیده و بغرنج کنند و اجازه ندهند مسئله حل بشود، شروع به آشوب کردند. وقتی شیشه شکسته می شود و عده ای کشته می شوند، اصلاً موضوع عوض می شود و حل شدنش دیگر به این آسانی ممکن نیست. آنها به دنبال این بودند که با تبلیغات سوء داخلی و بین المللی، پرشکوه ترین انتخابات بعد از انقلاب را زیر سوال ببرند. یعنی می گفتند اگر احمدی نژاد بیاید انرژی ملت دوباره آزاد می شود، اگر هم آزاد شد اتفاقات مثبتی می افتد، خیلی از مفاسد از بین میرود، خیلی از جایگاه ها جا به جا می شود. آنها گفتند آتش می زنیم، درگیری درست می کنیم، تیراندازی می‌کنیم و اصلاً موضوع عوض شد. با اینکه فقط یک گوشه از تهران بود ولی همین رسانه ها و رسانه های بین المللی، جوری جلوه دادند که انگار کل ایران در التهاب است. آنها می‌خواستند میوه خود را بچینند، اینها هم نتایج خود را بگیرند. خیلی روشن است. من گفتم این گروه امنیتی و آن آشوبگران، خس و خاشاک هستند. اشاره کردم که مخلص ۴۰ میلیون هستیم. ما در بین مردم نیروی شکست خورده نداریم. رای آزاد است و مردم آمدند یک حماسه عظیم را خلق کردند. این را به صراحت گفتم منتهی آنها طبق معمول شروع به تبلیغات و تحریف صحبت های من کردند. من گفتم که همه ملت ایران در اظهارنظر و رای دادن آزاد هستند. ما کجا رای دادن را ملاک قرار دادیم؟ مردم در همه چیز مساوی هستند، با هر نظر و دینی که دارند، با هر جهت گیری سیاسی و از هر قوم و زبانی که هستند از دید ما همه مردم مساوی هستند. نه فقط در ایران بلکه در کل دنیا باید اینطور باشد.

عبدالرضا داوری: آقای دکتر یعنی منظور شما از خس و خاشاک در واقع آن گروه و عملیاتی است که آن گروه دارد در صحنه انجام میدهد.

احمدی نژاد: بله من به صراحت گفتم ملت ما ۴۰ میلیون پیروز است و اینها نمی‌توانند اراده ملت را بشکنند و مسیر ملت را منحرف کنند. اینها نمی توانند این پیروزی بزرگ را از ملت بگیرند. ما گفتیم ۴۰ میلیون، یعنی تمام مشارکت کننده ها و هرکس که به هر کسی رای داده، همه پیروز و عزیز هستند و ما مخلص همه آنها هستیم و در خدمت همه هم بودیم.

علی اکبر جوانفکر: آقای احمدی نژاد چه شد که با حضور میلیونی مردم در انتخابات، بحث تقلب مطرح شد و ادعا هایی که در رابطه با تقلب مطرح شد سرانجام به کجا رسید؟

احمدی نژاد: همانطور که از قبل پیش بینی می شد آنها هیچ سندی دال بر تقلب ندادند. تقلب یک کلید واژه جنگ روانی بود. قیام علیه ملت بود. بارها گفته شد اگر سندی دارید بیاورید و بدهید. آنقدر آن را طول دادند و هرکدام به یکدیگر پاس دادند، نهایتا وقتی جدی شد گفتند نه! در انتخابات تقلب نشده و در مقدمات انتخابات تقلب شده است، دولت سیب زمینی بین مردم پخش کرده است که خود این باز یک توهینی به ملت بود.

عبدالرضا داوری: آقای احمدی نژاد این جریان اشراف سیاسی و این حلقه امنیتی که سالها در صحنه فعال بودند در این آشوب ها چه دستاوردی داشتند؟

احمدی نژاد: آنها در اصل دنبال. اختلاف بین مردم، درگیری بین مردم و رو در رو قرار دادن آنها با یکدیگر بودند. حیات آنها در این است. اگر ملت یکپارچه باشند جایی برای آنها نیست. آنها می‌خواستند شرایط را جوری کنند که نیروهای امنیتی و انتظامی و بسیج وارد بشوند و درگیری درست بشود، شرایط تند بشود که متاسفانه بعدا خسارت‌های جانی و مالی بر کشور وارد شد، آنها می خواستند در جامعه شکاف ایجاد کنند. البته اینجا قاطعانه به شما بگویم که پشت صحنه اصلی کل این حوادث، انگلیس و بیگانگان بودند. در داخل و خارج پشتیبانی رسانه ای کردند و با طراحی و اجرای یک سناریو، همان گروه و جریان قدرت‌طلب.را مورد حمایت قرار دادند.

علی اکبر جوانفکر: تا سال ۱۳۸۸ به طور میانگین هر سال یک انتخابات در ایران برگزار شد. می خواهم ببینم در سال ۸۸ وقتی انتخابات برگزار شد، در نحوه برگزاری با سایر انتخابات ها تفاوتی وجود داشت؟

احمدی نژاد: خیر در نحوه برگزاری تفاوتی نبود. همان مسیر دائمی انجام شد اما در شفافیت انتخابات و امکان نظارت عمومی مردم تفاوت وجود داشت. اولا همه بودند و کاندیدا داشتند، تمام جریانات سیاسی و جریانی که قبلا تحریم می کردند حضور داشتند و در انتخابات ۸۸ هیچکس تحریم نکرد. از سلطنت طلب و سازمان منافقین و کمونیست ها و ملی گرایان و همه جریانات داخلی کاندیدا داشتند. یعنی هیچ کس نگفت ما تحریم می‌کنیم و در این انتخابات نماینده ای نداریم. این یک اتفاق بزرگ بود، ۸۵ درصد مردم در این انتخابات مشارکت کردند. همه کاندیداها روی تک تک صندوق ها ناظر داشتند. تبلیغات حتی در مراکز دانشگاهی آزاد بود. دانشگاه ها اعلام کردند که ما اجازه نمی دهیم دانشگاه به مرکز سیاسی تبدیل بشود. من دستوری صادر کردم که کاندیداها می توانند در تمام مراکز دانشگاهی و دولتی بروند و نظراتشان را بگویند چون من معتقد بودم که همه باید حرف ها را بزنند و ملت هم همه حرف ها را بشنود و انتخاب کند. این حق ملت است و هیچکس نباید سانسور یا محدودیت ایجاد کند و مهمتر از همه اینکه برای اولین بار، آراء تمام صندوق ها به طور شفاف با صندوق و آدرس بر روی سایت وزارت کشور  گذاشته شد. اینکه چه کسانی ناظر بودند، هیئت امنا چه کسانی بودند، چه کسانی نماینده کاندیداها بودند، گروه محافظ صندوق ها، ناظر و بازرس چه کسانی بودند، اینها همه با آراء گذاشته شد و جالب است که چهل و چند هزار صندوق گذاشته شد و از این یک میلیون نفری که مراقب صندوق ها بودند حتی یک نفر هم نگفت که آراء صندوق ما بالا و پایین شده است و هرکس می توانست اینها را جمع بزند و نتیجه آراء را به دست بیاورد. یعنی لازم نبود که وزارت کشور اعلام کند، همه می توانستند بروند این را ببینند. این کاری بود که نه قبل از آن و نه بعد از آن هیچ وقت انجام نشد. انتخابات ۸۸ بسیار مهم بود چرا که صف اشرافی را که پس از انقلاب شکل گرفته بود، از صف مردم جدا کرد. البته الان تکمیل شده است ولی آن زمان تقریباً این صف جدا شد یعنی صف اشراف سیاسی و اقتصادی در مقابل مردم قرار گرفت و انتخابات ۸۸ این را شفاف کرد و این طبقه برای مردم دستش رو شد، نفر به نفر برای مردم آشکار شدند. لشکرکشی جبهه اشراف در سال ۸۸ در واقع تلاش برای کودتا علیه مردم و دولت مردمی بود. یعنی انتخابات نبود که چند نفر بیایند و رقابت کنند و حالا یک نفر رای بیاورد. یک کودتا علیه ملت و علیه دولت برآمده از رای مردم بود. میخواستند دوباره اقتدار دولت را در برابر مردم احیا کنند، دوباره آن فاصله ای که قبلا ایجاد شده بود و ما می گفتیم باید به مردم برگردد و آنها می گفتند نخیر نباید برگردد، می خواستند آن را احیا کنند. آن ها می گفتند همه اختیارات باید برود و یک جا متمرکز بشود و مردم دوباره طبقه فرودست بشوند و البته به شما بگویم همه سران این جبهه و عناصر اصلی آن متهم هستند، نمی توانند نقش عوض کنند، نمی توانند در موضع طلبکار قرار بگیرند. اگر عدالتی بود حتماً باید یک جور دیگری با شماها رفتار می شد، شما متهم هستید.

علی اکبر جوانفکر: متهم به چه چیزی آقای دکتر؟

احمدی نژاد: ببینید؛ انرژی عظیمی از مردم آزاد شد. اولا خط انقلاب را منحرف کردند. یک انقلاب عظیمی که باید اندیشه های جهان را تحت تاثیر قرار می داد، در خودش خفه کردند، آرمان هایش را له کردند، به قدرت گرایی، ثروت گرایی و خودپرستی تبدیل کردند. به نام انقلاب طبقه اشراف را بوجود آوردند. مردم را کنار زدند و مایوس کردند، عده زیادی را نسبت به اصل انقلاب و آرمان های انقلاب بدبین کردند، این ها خیانت است. بعد هم در سال ۸۸ زمانی که مردم می خواستند از چنبره اینها جدا بشوند با هزار دوز و کلک و فریب و دروغ، در حالیکه ۸۵ درصد مردم آمدند و شرکت کردند، انرژی عظیمی از مردم آزاد شد، یک فرصت تاریخی برای جهش ملت ایران به قله های ترقی، رفاه و پیشرفت بوجود آمد و اینها این انرژی را تخلیه کردند و به بیگانه فرصت دادند تا عقده هایش را سر ملت ایران خالی کند. اینها متهم هستند، کار کوچکی نیست. حالا امروز هم باز قدرت و ثروت در دستشان است و ممکن است از رسیدگی‌های ملت فرار کنند ولی در تاریخ ثبت می شود و در آینده، ملت از اینها نخواهد گذشت و رسیدگی خواهند کرد.

علی اکبر جوانفکر: بنا براین شما معتقدید که رد پای دشمن در این انتخابات بوضوح نمایان بود؟

احمدی نژاد: بله، پشت صحنه اصلی انگلیس و بیگانگان بودند. اصلاً اظهارنظر می‌کردند و خط می‌دادند بسیاری از این خطوط تبلیغاتی از آن طرف می‌آمد و اینجا عملیاتی می شد.

عبدالرضا داوری: آقای دکتر من می خواهم برگردم به آن حلقه و گروه امنیتی که شما به آنها اشاره کردید. تا آنجایی که اطلاع دارم برای اولین بار است که این موضوع دارد با این شفافیت به آن پرداخته می شود که یک گروهی در وزارت اطلاعات که در قتل های زنجیره ای بوده، آمده و امتداد پیدا کرده است. یعنی آن بحرانی که در دهه ۷۰ بود، حالا امتداد پیدا کرده و در دهه ۸۰ هم در سال ۸۸ در آشوب‌ها نقش آفرینی کرده، در انتخابات اخلال ایجاد کرده و همین بحران‌هایی که شما می فرمایید را در کشور ایجاد کرده است. سرنوشت این گروه در دولت شما چه شد؟

احمدی نژاد: البته در دولت ما بخشی از آن ها اخراج شدند. من خودم وارد شدم و از وزارت اطلاعات اخراج شدند ولی نه همه آنها. متاسفانه در دولت جدید دوباره برگشته اند و مناصب مهمی در وزارت اطلاعات را به عهده گرفتند.

علی اکبر جوانفکر: در حوادث پس از انتخابات ۸۸  شماری از معترضین بازداشت شدند. آنها این اتهام را مطرح می کنند که آقای احمدی نژاد هیچوقت از معترضین و بازداشت شدگان حمایت نکرده است. در این رابطه هم توضیحاتی بفرمایید، آیا شما از حقوق معترضین دفاع نکردید؟

احمدی نژاد: البته می‌دانید این سران و جریانات سیاسی، بزرگترین ناجوانمردی را علیه ملت و انقلاب کردند، من به عنوان قطره ای از اقیانوس ملت مهم نیستم. آنها حیات سیاسی خود را از انقلاب و ملت گرفتند ولی علیه انقلاب و ملت قیام کردند. این جرم کمی نیست. یک عده از آنها در خیابان‌ها به من بد و بیراه می گفتند. رکیک ترین عبارات را علیه من به کار می بردند و عده ای دیگر هم که توسط قوه قضاییه به زندان رفته بودند. آنجا می نوشتند که ما اشتباه کردیم، اطلاعات غلط به ما داده شد و پشیمان هستیم. می آمدند و در تلویزیون حرف میزدند. بعضی ها می گویند ما از کدامشان حمایت کنیم؟ با این حال من حمایت کردم یعنی واقعاً از حقوق آنهایی که دستگیر شده بودند، حمایت کردم مکاتبه کردم و دنبال این بودم که آنها و حتی آنهایی که حصر شدند آزاد شوند.گفتیم زودتر رها بشوند و اصلا حصر نشوند. دقیق ترین و گسترده ترین رسیدگی به ادعای اعتراض انجام شد. فرصت داده شد و شاید بیش از یک ماه بعد نتیجه انتخابات اعلام گردید. گفتیم دوباره بازشماری کنید. گفتیم هر کس هر حرفی و ادعایی دارد بیاید و مطرح کند و واقعاً به همه آنها رسیدگی شد. چرا؟ چون من معتقد هستم این مردم عادی تحت تاثیر این جنگ روانی سنگین قرار داشتند. خیلی از مدعیان تحت تاثیر قرار گرفتند. طبیعی است که مردم هم تردید می کنند. آنها فکر می‌کردند که همه ایران، تهران است. ما خودمان رای ها را زده بودیم. رای من در استان تهران بیشتر بود اما در خود شهر تهران رای آقای موسوی مقداری از من بیشتر بود و ما آن را اعلام کردیم و چیزی پنهان نبود. بقیه کشور هم مردم هستند و هر کسی یک رای دارد. رای شهر تهران ملاک نیست اما آنها جوری جلوه داده بودند که این رای، رای همه کشور بوده و تغییر کرده است. جالب است وقتی که توضیحات داده شد، مردم عادی کنار رفتند و این ها بدون پشتوانه ماندند و دست و پایشان از کشور جمع شد.

عبدالرضا داوری: شما وضعیت کشور را هم اکنون چگونه می بینید؟

احمدی نژاد: برویم در خیابان، دانشگاه، مدرسه، مسجد، مزرعه، کارخانه و بازار و بپرسیم که الان چه خبر است؟ ما هم همان چیزی را می گوییم که مردم می گویند. ۴ سال دیرتر این کار را کردند. اگر دولت ما نبود، روند قبلی ها هم همینی بود که امروز هست و به همین جا می رسید. آن وسط، یک چیزی آمد، عقب انداخت بعد یک شاخصی به دست آمد که بشود مقایسه کرد.

البته من خدمت شما عرض کنم که ملت بسیار بزرگ ایران، حوادث مختلف و جریانات سیاسی و فراز و نشیب زیاد دیده است. به فضل الهی از این دوره هم عبور خواهد کرد. ملت ایران این اقداماتی را که بعضی ها انجام میدهند در حافظه اش با جزئیات ثبت می‌کند و به وقتش حسابرسی خواهد کرد و به لطف خدا از این دست اندازهای بزرگی که بدخواهان برایش ایجاد کرده اند با عزت و سرافرازی عبور خواهد کرد.

علی اکبر جوانفکر: بالاخره در وضعیتی که ما الان مشاهده می کنیم، پرسش های بسیاری در باره عملکرد که دولت کنونی، سیاست خارجی و سیاست داخلی و همچنین وضعیتی که در کشور پیدا شده است، وجود دارد بالاخره ما سوالاتی داریم که می‌خواهیم از شما بپرسیم. آیا این فرصت را برای ما ایجاد می کنید که به این سوالات هم پاسخ بدهید؟

احمدی نژاد: بله سوالات بسیار مهمی وجود دارد که به سرنوشت همه ما مربوط می شود. سرنوشت ملت است. یعنی اتفاقاتی دارد می‌افتد که در تاریخ ایران سابقه نداشته است. ان شاءالله من در خدمت شما هستم و راجع به این امور هم با مردم عزیز گفتگو خواهیم کرد.

علی اکبر جوانفکر: از شما برای وقتی که جهت شرکت در این گفت و گو گذاشتید، خیلی متشکرم.



خبرفوری