مردی ادعا میکند دو نفر از آشنایانش او را در ماجرای اختلاف بر سر گنج ربوده بودند.
متهم که با همدستی مرد دیگری اقدام به آدمربایی کرده، در دادگاه اتهام خود را قبول نکرد و مدعی شد شاکی خودش به او چک داده و ربایشی در کار نبوده است.
مردی به نام یعقوب مدتی قبل به پلیس گزارش داد قربانی آدمربایی خشنی شده است. او گفت: دو مرد به نامهای ایوب و یاسر مرا دزدیدند. آنها خیلی کتکم زدند و مجبورم کردند یک چک 100 میلیارد تومانی و یک چک پنج میلیارد تومانی به آنها بدهم. گفتند اگر چک را پر نکنم دوباره من را میگیرند و این بار میکشند.
با شکایت این مرد پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و متوجه شد درگیری متهم و شاکی به خاطر گنجی بوده که پیدا کرده بودند اما خبری از این گنج نبود. در ادامه تحقیقات متهمان شناسایی و دستگیر شدند.
ایوب در بازجوییها گفت: ما به خاطر گنجی که من پیدا کرده بودم اختلاف داشتیم. من اهل یکی از روستاهای میانه هستم. یک روز متوجه شدم در آن روستا گنجی وجود دارد. روزی که قرار بود برای پیدا کردن گنج اقدام کنیم دستگاه گنجیاب خراب شد. عباس که حالا به اتهام آدمربایی شکایت کرده، آن زمان به من گفت نمیتواند دستگاه را درست کند اما کمک میکند گنج را پیدا کنم. من هم قبول کردم. من، عباس و یاسر به محل گنج رفتیم و من و یاسر سه روز زمین را کندیم. بعد عباس گنج را از زمین بیرون آورد. او گفت تو نمیتوانی گنج را آب کنی و من این کار را برایت انجام میدهم. او یک مجسمه خروس و مقداری طلا و یک کوزه گرانقیمت از زمین بیرون کشید و با خود برد؛ اما دیگر پولی به ما نداد تا اینکه تصمیم گرفتم هر طور شده پول را از او بگیرم.
این مرد ادامه داد: من عباس را تعقیب کردم و در یک فرصت مناسب به بهانه اینکه به شدت تصادف کردهام او را به محل قرار کشاندم. بعد هم با تهدید اسلحه دست و پایش را بستم و چک را گرفتم و گفتم اگر گنج را پس ندهد چک را وصول میکنم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی ابتدا شاکی پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: اگر شکات اتهام را قبول و ابراز پشیمانی کنند، گذشت میکنم.
در ادامه یاسر در جایگاه حاضر شد. او گفت: من سه روز کارگری کردم و دنبال مزد حفاری زمین بودم. حالا هم از شاکی عذرخواهی میکنم و درخواست بخشش دارم.
سپس ایوب در جایگاه قرار گرفت. او گفت: اتهام را قبول ندارم. آدمربایی نکردم و شاکی دروغ میگوید.
او در ادامه گفت: به خاطر گنجی که پیدا کرده بودیم با عباس اختلاف داشتیم اما من او را ندزدیدم. عباس به من چک داد تا حسابمان را تسویه کنیم.
متهم در جواب این سوال که اگر واقعیت را میگوید، چرا قبلاً به آدمربایی با اسلحه اعتراف کرده بود گفت: من تحت بازجویی شدیدی این حرفها را زدم و اتهامات را قبول ندارم.
در پایان هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
عروس سابقم از پسرم مهریه گرفت، بچه هایش را به تلافی دزدیدم
اعضای بدن مقتول را در شهر رها کردیم