شکایت از نامزد سابق به اتهام تعرض


۱۴۰۱/۰۸/۰۹ - ۱۱:۱۳ | کد خبر: ۲۷۲۳۷ چاپ

دختر جوان می‌گوید وقتی نامزدش از ازدواج با او پشیمان شد تصمیم به طرح شکایت به اتهام تعرض گرفت.

شکایت از نامزد سابق به اتهام تعرض
کلانشهر:سارا و امیرعلی قرار بود با هم ازدواج کنند؛ اما ناگهان ظهور فردی در زندگی‌شان منجر به پایان رابطه‌ آنها شد و حالا سارا از امیرعلی به اتهام تعرض شکایت کرده است. دختر جوان برای اعتمادآنلاین از دلیل شکایتش می‌گوید و از اینکه چرا با امیرعلی رابطه داشت.
*آن‌طور که خودت گفتی با امیرعلی رابطه داشتی اما حالا به اتهام تعرض از او شکایت کرده‌ای. چرا؟

امیرعلی مرا اغفال کرد. ما هر دو دانشجو بودیم که با هم آشنا شدیم. هیچ‌کدام پول نداشتیم و به همین خاطر هم نتوانستیم با هم ازدواج کنیم. بعد از دوران دانشگاه کار پیدا کردیم. هر کدام در یک شرکت کار می‌کردیم و قرارمان این بود که پول‌هایمان را پس‌انداز کنیم و وقتی به حدی رسید که توانستیم خانه‌ای اجاره کنیم ازدواج کنیم؛ اما امیرعلی به من خیانت کرد.
*پس مساله خیانت است نه تعرض.

این‌طور نیست. او مرا اغفال کرد. یک روز مرا به خانه پدری‌اش دعوت کرد و وقتی رفتم آزارم داد. او با خشونت زیادی من را آزار داد و بعد هم تهدیدم کرد که شکایت نکنم.

*خودت می‌گویی مدت‌ها از موضوع گذشته است. پس چطور در این مدت فکر شکایت نبودی؟

امیرعلی من را تهدید کرد بعد هم قول ازدواج داد، من هم چون عاشقش بودم قبول کردم.

*سال‌ها با هم رابطه داشتید، فکر می‌کنی حرفت قابل باور است؟

من دروغ نمی‌گویم. امیرعلی به من تعرض کرد و وقتی اعتراض کردم و خواستم شکایت کنم به من ابراز علاقه کرد اما بعد از مدت‌ها فهمیدم دروغ گفته است.

*چه شد که امیرعلی به تو خیانت کرد؟

من و امیرعلی هر کدام در یک شرکت کار می‌کردیم. قرار بود پول‌هایمان را جمع کنیم و با هم خانه‌ای اجاره و ازدواج کنیم اما بعد از مدتی به من گفت دیگر من را نمی‌خواهد و من متوجه شدم او با دختر مدیر شرکت دوست شده است و قصد دارند با هم ازدواج کنند. امیرعلی میان پول و عشق، پول را انتخاب کرد.

*اطمینان داری که پول را انتخاب کرد و واقعاً عاشق آن دختر نشده بود؟

وقتی فهمیدم امیرعلی با دختر دیگری رابطه دارد و به همین خاطر هم مرا کنار گذاشته به او گفتم چرا با من بازی کرده است، جواب داد با تو بازی نکردم من تو را دوست داشتم ولی از بی‌پولی خسته شده‌ام و نامزد جدیدم پول دارد و می‌توانم راحت زندگی کنم!

*آن دختر را از نزدیک دیده‌ای؟

بله! حتی با او صحبت کردم. من به سراغ آن دختر رفتم و با او صحبت کردم، دختر گفت برایش مهم نیست امیرعلی با کسی دیگر رابطه داشته است.

*فکر می‌کنی با دلایل ضعیفی که داری بتوانی ادعایت را ثابت کنی؟

برای من مهم این است که آبروی امیرعلی برود! او آبروی من را برد و باید تاوانش را پس بدهد. وقتی آبرویش رفت می‌بینیم که پدر دختر باز هم به ازدواج دخترش با امیرعلی رضایت می‌دهد یا نه.