پایتخت ها فرو می ریزند!


۱۴۰۰/۰۱/۰۸ - ۱۲:۵۱ | کد خبر: ۱۲۵۵۸ چاپ
پایتخت ها فرو می ریزند!

کلانشهر _ نیما فریدمجتهدی:

پایتخت مرکبات، گل‌گاوزبان، فندق، ابریشم، شهر خوشه‌های زرین برنج، تابلوهای این‌چنینی امروزه زینت‌بخش ورودی بسیاری از شهرهای شمالی کشور است. تابلوهایی که ریشه در شیوه‌های معیشت و محصول عمده این مناطق دارد که در طول تاریخ، نه تنها یک فرایند تولید کشاورزی، بلکه به گونه‌ای در زندگی مردم این سامان عجین شده که تبدیل به یک فرهنگ شده‌اند. مانند فرهنگ چای، فرهنگ برنج. چنین تابلوهایی بدون شک ارزش خاص خود را در زمینه شناخت بهتر از جغرافیایی این مناطق دارد. این شناخت بهتر، و این تبلیغ، حتی منجر به رونق اقتصادی خواهد شد، به گونه‌ای که شاهد جابجایی هایی به قصد خرید محصولات این مناطق چه به شکل محلی استانی و ملی و... هستیم. این گونه سرمایه گذاری های هدف مند تبلیغاتی، همانطور که نشان داده میتواند منجر به بهبود وضعیت کسب وکارهای محلی شود که خود فواید زیادی دارد که از حوصله این نوشتار کوتاه خارج است. هرچند با تاخیری زیاد این گونه تبلیغات، در ایران به شکل موثر وارد عمل شد و ایجاد تابلوهای ورودی و جشنواره‌های محصولات، بیشتر در یک دهه اخیر مورد توجه قرار گرفت. هرچند از دیدگاه منتقدانه، در بسیاری موارد تنها عملکرد در حمایت از تولیدات محلی، صرف زدن یک تابلو بوده و هم کارشناس و هم تولیدکننده (کشاورز) از وضعیت نابسامان آن ناراضی‌اند. و این مسئله را تنها شعاری ویترینی!

 

«روند فروش زمین های روستایی نگران کننده است»
عنوان بالا، گفته امام جمعه محترم شهر رشت است. ایشان «از وضعیت نابسامان تغییر کاربری اراضی کشاورزی به ویژه در روستاها ابراز نگرانی کرد و گفت: با این روندی که در فروش زمین های روستایی شاهدیم، روزی خواهد رسید که فرزندانمان در روستاها اسیر و برده ویلاسازان خواهند شد». دو دهه قبل که در این زمینه هشدارهایی از سوی دلسوزان داده می‌شد، متهم به عناوینی می‌شدند که بار امنیتی و سیاسی داشت. جای خوشحالی است، این رک‌گویی آیت‌الله فلاحتی، که نشان از دغدغه ایشان در جایگاه مهم‌شان به عنوان نماینده مردم و رهبری دارد. این مسئله همچنان نشان دهنده ظرفیت‌های چنین جایگاههای است که بتوان با کمک ایشان، برخی از مطالبات را پیش برد. مسئله تغییر کاربری اراضی، خوشبختانه چند سالی است از سوی کارشناسان، مقام‌های استان تکرار می‌شود و اقداماتی نیز در این زمینه صورت پذیرفته است.
انبوه وسایل نقلیه با شماره پلاک‌های غیر، غریبه نیستند. مسافر هم نیستند، افرادی هستند که به گذراندن اوقات فراغت و تعطیلی خود، به املاکشان رجوع می‌کنند. این پلاکهای گوناگون، نماینگر اتفاقی است که پیش از این به ویژه در یک دهه اخیر، در واگذاری زمینه‌های کشاورزی و باغی گیلان رخ داده است و نتیجه اش به این شکل است. اما اگر خیال می‌کنیم، و حتی اگر می‌خواهیم، تمامی بار این مسئله را بر روی دوش مردم آن‌ سوی البرز بگذاریم، یا ناآگاهیم یا خودمان را گول می زنیم. نه این‌گونه نیست، چه مافیای زمین‌خواری که همین همشهریان ما هستند و چه بسیاری از هم ولایت‌های مرفه ما، امروزه در این نقش فرور‌فته، و زمین‌های زاراعی و باغی را در تملک ویلاهای خود درآورده‌اند. درست است، نباید صورت مسئله را پاک کرد، نمی‌توان گفت که کسی نباید ویلا داشته باشد، و اما نمی‌توان از این زمین‌های ارزشمند دست کشید. باید به دنبال راهی عملگرایانه و میانه بود. می‌توان عطش استفاده طبیعت را با استفاده خرمندانه از زمین، گره زد. کار عجیبی نیست، اراده میخواهد و برنامه ریزی، با بگیر و ببند نمی‌شود، اما ای کاش بگیر و ببندی هم در کار بود.
خاک حاصل‌خیز شمال ایران، در این برهوت خشک، میراث همگان است. از شعار بیرون بیایم، هدف این یادداشت، نه یک پیام هویتی و قومی است و نه یک پیام فرهنگی صرف است. ما در حال از دست دادن زمین هایی هستیم، که پایتخت‌هایمان، ستون‌شان برآن‌ها استوار است. درست در زمانه‌ای که خیز جدید و رونقی بر کالبد ورشکسته کشاورزی گیلان دمیده شده است، که یکی از دلایل آن تغییر ذائقه مردم و گرایش عمومی به مصرف مواد ارگانیک، و شاهد رونق کشاروزی در بخش‌های خاص مثل چای هستیم. این بلا، از ریشه در حال خشکاندن همه چیز است. حتی اگر به این بیاندیشیم، که این یادداشت بدبینانه است، شلوغی و ازدحام بنگاه‌های معاملاتی، حجم عظیم تراکنش‌های مالی، چیز دیگری می گویند.
یادمان نرود، از بین رفتن این چشم‌اندازهای کشاروزی، تنها موجب از بین رفتن فرهنگ، کار و استقلال نیست. از بین رفتن مناظر گردشگر‌پذیر است، از بین رفتن بخشی از سامانه محیط‌زیست است. ما در حال تبدیل شدن به خاطره هستیم، انگار قرار است همه چیز این سرزمین خاطره باشد، خاطره برنج، خاطره چای، خاطره زبان و... خاطره ما، این سرزمین میراث است، میراثی که باید به آیندگان سپرد!
صدای ناقوص سقوط پایتخت‌هایمان می‌آید و این آهنگ، آهنگ کرکننده نابودی است.