دایی و خواهرزاده بازیگر تئاتر بودند اما وقتی معتاد به شیشه شدند، پا در دنیای تبهکاران گذاشتند و به سبک سریال «آکتور» چهرههای خود را گریم میکردند و به خانهها دستبرد میزدند اما در نهایت دستگیر شدند.
همچنان که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، سارقان آشنا بار دیگر به خانه مرد سالخورده دستبرد زده و اموال قیمتی دیگری را به سرقت بردند.
سرقتهای سریالی از خانه مرد سالخورده تمامی نداشت و هر بار که وی به خانه بستگانش یا ویلای شخصی خود در شمال کشور میرفت، دزدان آشنا وارد خانه او شده و نقشه سرقت را اجرا میکردند.
بازداشت سارقان آشنا
مرد سالخورده به کسی از بستگانش مشکوک نبود. او وقتی ماجرای سرقت سریالی را در جمع فامیل تعریف کرد، یکی از آنها گفت که سارقان بهصورت سریالی به خانه او هم دستبرد زدهاند و آنطور که پلیس عنوان کرده، سارقان آشنا هستند. این موضوع نشان میداد که سارقان آشنا بهصورت سریالی به خانههای بستگان خود دستبرد میزدند. در این شرایط فامیل مرد سالخورده در خانه خود دوربین مداربسته نصب کرد تا اینکه توانست مچ سارقان آشنا را بگیرد؛ آنها دایی و خواهرزاده بودند که به خانه بستگان خود دستبرد میزدند. هرچند که چهره خود را گریم کرده بودند اما طرح خالکوبی که روی گردن دایی بود، دست او را رو کرد و هردو در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند.
در مخفیگاه آنها، بخشی از اموال مسروقه کشف شد و آنها با مدارک و شواهدی که علیهشان بود، ناچار شدند به سرقتهای سریالی خود اعتراف کنند. این دو متهم به دستور بازپرس ویژه سرقت، در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
گفت وگو با سارقان هنرمند
دردسرهای گریم برای 2 بازیگر
دایی و خواهرزاده که پیش از این هردو بازیگر تئاتر بودند میگویند: به سبک سریال آکتور دست به سرقتهای سریالی میزدند. گفتوگو با دایی را میخوانید.
چطور شد که بازیگران تئاتر تبدیل به سارقان سریالی شدند؟
این اواخر دیگر پیشنهاد کاری نداشتیم و بهشدت افسرده شده بودیم. از همه بدتر این که در یکی از دورهمیها شیشه کشیدیم و معتاد شدیم. از آن پس زندگی مان تباه شد و برای بهدست آوردن پول بود که نقشه سرقت کشیدیم.
فقط از خانه فامیل و بستگان سرقت میکردید؟
ایده سرقت را مهدی خواهرزادهام داد. او گفت که سرقت را از خانه پدرم شروع کنیم، چون میدانستیم او وسایل عتیقه و ارزشمندش را کجا مخفی میکند. بعد از آن به خانه آشنایان دیگر رفتیم و هربار وسیله با ارزشی را به سرقت بردیم. البته صورت هایمان را گریم میکردیم و خود را شبیه بازیگران سرشناس یا کمدینهای معروف میکردیم تا لو نرویم.
ایده این سرقت چطور به ذهنتان رسید؟
ما علاقه زیادی به دیدن فیلم و سریال داریم. یک شب که مشغول تماشای سریال آکتور بودیم، مهدی پیشنهاد داد تا صورتمان را گریم کنیم و به سبک سریال آکتور از خانه پدرم سرقت کنیم. خودش هم کار گریم انجام میداد. اگر معتاد نمیشد، شاید یک گریمور حرفهای میشد البته گریم کردن باعث شد 6ماه بی گناه در زندان بمانیم.
چه اتفاقی افتاد؟
خودمان را گریم کرده و به یکی از شهرهای غربی کشور رفته بودیم. در آنجا به خانه یکی از فامیل هایمان دستبرد زده و در زمان برگشت، متوجه یک درگیری شدیم؛ درگیری منجر به قتل. از بخت بدمان شبیه به همان عاملان قتل شده بودیم و دستگیرمان کردند. آنها فکر میکردند عمدا چهره مان را گریم میکنیم تا دست به جنایت بزنیم.