نویسنده گیلانی برنده «جایزه داستان مازندران» شد؛

صدای اقلیت از «پشت فرودگاه»


۱۳۹۸/۰۹/۲۴ - ۱۵:۰۱ | کد خبر: ۴۵۹۷ چاپ
صدای اقلیت از «پشت فرودگاه»

کلانشهر: سه روز است مرده‌ام. توی قبرستان مسجد محله مان، پشت فرودگاه رشت، دفن شده‌ام. هر شب توی محله می‌چرخم ، حالا هم روی خرابه های خانه ی تخریب شده مان نشسته‌ام. مثل همیشه باران می‌بارد."

محمود رضایی نویسنده جوان گیلانی با داستان "پشت فرودگاه" رتبه سوم جشنواره داستان مازندران را از آن خود کرد. این کتاب اخیرا نیز جزء برگزیدگان دوره اول داوری جایزه ادبی «روایت» شد. پشت فرودگاه متشکل از ۱۴ داستان طنز به‌هم‌ پیوسته است که توسط نشر چشمه راهی بازار کتاب شد.

کتاب، داستان زندگی آدم های حاشیه جامعه است. داستان را رسول روایت می‌کند که در بیست و سه سالگی زیر آوار خانه تخریبی شان مانده و روحش شاهد رویدادهای پس از آن است. رسول اتفاقات زندگی اش از هفت سالگی تا هنگام مرگ را در قالب طنزی تلخ برای ما حکایت می‌کند.

"وقتی مردم پدربزرگم سراغم آمد. خوشحال شدم. بغلم گرفت و ماچم کرد و گفت: رسول جان، خوش اومدی، هنوز بوی بچگی هات رو میدی پدرسوخته."

رضایی در این اثر که نخستین کتاب اوست داستان های طنز جذابی خلق کرده است. داستان نویس، جغرافیای داستانی خود را با مهارت ساخته و شخصیت‌هایی باورپذیر خلق کرده است. داستان ها علاوه بر این که در رویه بیرونی سرگرم کننده و دارای قصه‌اند، در لایه های درونی‌تر به خوبی اختلاف شدید طبقاتی و نابرابری های اجتماعی، کمبودها و معضلات مردم حاشیه و ریشه ناهنجاری ها را نشان می‌دهد. شخصیت ها نه علت که معلول وضع موجودند و گرفتار فقر، بیکاری، بزهکاری، اعتیاد و ... هستند.

محمود رضایی در مورد اثرش می‌گوید: «مجموعه داستان پشت فرودگاه قصه‌ی زندگی تبه روزانی است که از کُنج و حاشیه به مرکز (متن) می‌آیند و بیان می‌شوند. در این مجموعه داستان سعی بر آن بود به سوژه و گوشه‌ای نورتابانده شود که درتاریکنا به سر می‌برد.»

وی خاطرنشان کرد: «ادبیات داستانی بستری است که برای سوژه‌های عقیم، منفور و مطرود، امکان حیات دوباره را فراهم می‌سازد. سوژه‌هایی که از جنس اقلیت‌اند و صدایشان شنیده نمی‌شود. گویا از مرکز به حاشیه رانده شده‌اند، قلمرویی ندارند و پر بی‌راه نیست که بگویم تیره روزی را برایشان حادث کرده‌اند.» 

این نویسنده جوان افزود: به طور کلی در مجموعه داستان پشت فرودگاه با آمدن اشقیاء به مرکز، گویی بین اندام‌های دیگر اجتماع که همه از دسته‌ی میان مایه بودند ترومایی ایجاد می‌کرد که همه‌ی تمرکزها را به خود معطوف می‌کرد.

محمود رضایی متولد ۱۳۷۰، شهر رشت و دانش آموخته روانشناسی در مقطع کارشناسی است. داستان‌نویسی را با «کانون داستان چهارشنبه رشت» زیر نظر کیهان خانجانی آغاز کرده. اولین داستانش با عنوان «تو هم پیش ما دفن می‌شوی» سال ۹۱ در روزنامه گلچین امروز چاپ شد. سال ۹۶ در جشنواره کشوری داستان کوتاه طنزِ «چهارگاه» با داستانِ«ذکرخیر حسین ناطق» به عنوان نفر دوم برگزیده شد. مجموعه داستان به‌هم پیوسته‌ی پشت فرودگاه دارای ۱۴ داستان (ذکرخیر) است که با نشر چشمه راهی بازار شده است و به تازگی در نخستین جایزه ادبی مازندران رتبه سوم را از آن خود کرد.

پشت جلد کتاب  می‌خوانیم: مجموعه داستان به هم پیوسته‌ی پشت فرودگاه روایت زندگی آدم هایی است که در حاشیه نشین " پشت فرودگاه رشت" به سر می‌برند؛ با آسمانی ابری، بارانی، غمگین؛ زمینی گلی، سنگلاخی، خشن؛ خانه هایی سنگ بلوکی با بام هایی حلبی . در این مجموعه،  حاشیه بدل به مرکز می‌شود. رسول، راوی کودکی تا جوانی این کتاب ، مرکز خانواده ای چهار نفره است میان آدم هایی از هر قماش ، و در هر داستان باماجرایی.  او در کنار پدر، مادر، برادر و دیگر هم محلی ها با تمامی معضلات و تناقضاتش در ساحت اجتماع و اقتصاد و فرهنگ فقر و فقر فرهنگ بزرگ می‌شود و گاه ناآگاهانه در پی تغییر این موقعیت است، گاه آگاهانه. و در هر دو حالت، زبانی طنازانه دارد تا وضعیت را تبدیل به مصیبت نکند.

 

منبع: ایرنا