محسن پاک آیین در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی بر این باور است که مناسبات جمهوری آذربایجان و اسرائیل تنها محدود به جنگ قره باغ نیست، بلکه در طول سال های گذشته روابط جدی بین تل‌آویو و باکو وجود داشته است. از مسیر همین روابط با جمهوری آذربایجان، صهیونیست‌ها سعی می‌کنند از تحولات جنگ قره باغ و تداوم و تشدید تنش بین باکو و ایروان در جهت منافع خود استفاده کند. یعنی تل آویو در تلاش است که همواره در روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان اخلال ایجاد کند.

از رزمایش های پی در پی تا دستگیری رانندگان؛ باکو و آنکارا چه خوابی برای تهران دیده اند؟

کلانشهر: بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در پاییز سال گذشته شاهد برگزاری مانورهای نظامی مشترک باکو و آنکارا با حضور دیگر کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هستیم. شدت و وسعت رزمایش های صورت گرفته در طول یک سال گذشته به قدری بالاست که بسیاری آن را زنگ خطری، هم برای روسیه، هم ارمنستان و به خصوص جمهوری جمهوری اسلامی ایران می دانند، به ویژه آنکه بعد از جنگ سال گذشته شاهد نفوذ هر چه بیشتر و پررنگ تر اسرائیل در منطقه قره باغ، ذیل تشدید روابط سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک تل آویو با آنکارا و باکو هستیم. در کنار آن از دو هفته پیش جمهوری آذربایجان در نزدیکی روستای «ائیوازلی» واقع در مسیر گوروس‌ - قاپان آغاز به دریافت رسوم گمرکی از کامیون‌های حامل کالا از ایران به ارمنستان و برعکس کرده است. در کنار آن بازرسی و تفتیش کامیون ها با پلاک ایرانی توسط جمهوری آذربایجان به دستگیری دو راننده کشورمان انجامیده که علیرغم پیگیری های دیپلماتیک تهران تا کنون باکو حاضر به آزاد کردن آنان نشده است، چرا که این مسئله جزو حساسیت های آذربایجان محسوب می شود. به هر حال در جریان جنگ ۴۴ روزه پاییز سال گذشته، جمهوری آذربایجان مناطق تحت سیطره ارتش ارمنستان را به خود ملحق کرد، اما نظارت بر منطقه خان‌کندی که اکثریت ساکنان آن ارمنی‌تبار هستند، به همراه جاده اتصال این شهر به ارمنستان، برای پنج سال به نیروهای نظامی روسیه محول شد که این مهم سبب بروز برخی اختلافات شده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی دقیق تر تحولات امنیتی، نظامی و همچنین ترانزیتی منطقه قره باغ، گفت وگویی را با محسن پاک آیین، سفیر سابق ایران در آذربایجان، ازبکستان، تایلند، زامبیا و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:

 

سه شنبه هفته گذشته شاهد برگزاری رزمایش مشترک نظامی جمهوری آذربایجان و ترکیه باعنوان «برادران ناگسستنی ۲۰۲۱» در جمهوری خودمختار نخجوان بودیم؛ رزمایشی که به نظر می‌رسد در ادامه سلسله مانورهای نظامی دو و چند جانبه ترکیه و جمهوری آذربایجان در خاک دو کشور است. خصوصا بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ در سال گذشته شدت و وسعت این رزمایش ها مرتبا در حال افزایش است. در همین رابطه پیشتر هم رزمایش نظامی مشترک ۱۲ روزه «آناتولی ۲۱» از ۲۸ ژوئن تا ۱۰ ژوئیه با حضور نیروهای ویژه ترکیه، آلبانی، جمهوری آذربایجان، قطر، قزاقستان، پاکستان و ازبکستان در آنکارا برگزار شد که کوزوو و مغلوستان نیز به عنوان ناظر در آن شرکت داشتند. هفته اول تیرماه نیز مانور مشترک «مصطفی کمال آتاترک -۲۰۲۱» بین نیروهای نظامی ترکیه و جمهوری آذربایجان در حومه باکو انجام شد. رزمایش یک هفته ای « دوستی سه برادر – ۲۰۲۱» از ۱۲ تا ۲۰ سپتامبر با حضور نیروهای ویژه ترکیه، پاکستان و آذربایجان در باکو صورت گرفت. اینها علاوه بر سلسله رزمایش های کوچک و بزرگ آبی ترکیه و آذربایجان در دریای خزر است. حال از نگاه شما هدف یا اهداف آنکارا و باکو از انجام این میزان از رزمایش های مشترک دو یا چند جانبه چیست؟ آیا به باور برخی از کارشناسان و ناظران امر هدف شاخ و شانه کشیدن برای تهران است؟

من بسیار بعید می دانم که باکو و آنکارا در سایه انجام رزمایش‌ها و مانورهای نظامی مشترک دو یا چند جانبه تهدیدی برای ایران ایجاد کنند. چرا که اساساً جمهوری اسلامی ایران یکی از قدرت های بلامنازع منطقه است. لذا ترکیه و جمهوری آذربایجان هم به خوبی می دانند تهران در قبال امنیت خود با هیچ کشوری تعارف ندارد. ضمن اینکه دو کشور یاد شده اکنون روابط حسنه و مثبت قابل توجهی در ابعاد مختلف اقتصادی، تجاری، دیپلماتیک، فرهنگی و ... با ایران دارند و همواره هم از حمایت تهران برخوردار بوده اند. بنابراین دلیلی وجود ندارد که ترکیه و جمهوری آذربایجان بخواهند در سایه رزمایش های مشترکشان تهدیدی برای ایران ایجاد کنند. 

 

اما تیرماه سال جاری بود که ذاکر حسن‌اف، وزیر دفاع جمهوری آذربایجان در دیداری با جاهید باغچی، سفیر ترکیه در باکو در مورد مسائل مختلف از جمله برگزاری رزمایش‌های نظامی مشترک گفت‌وگو کرد. در این دیدار از برنامه‌ریزی‌های انجام شده برای افزایش تعداد رزمایش‌های نظامی مشترک با مشارکت یگان‌های مختلف شامل نیروهای ویژه دو کشور سخن گفته شد. ضمن اینکه موضوعاتی مربوط به روابط نظامی ترکیه و جمهوری آذربایجان را مورد بررسی قرار گرفت. آیا این رایزنی ها نشان نمی دهد منطقه در حال امنیتی شدن است؟

نکته شما کاملاً درست است. بله من هم معتقدم که منطقه در حال امنیتی شدن است، اما اینکه با امنیتی شدن یا امنیتی کردن منطقه تهدیدی علیه ایران شکل بگیرد تحلیل غلطی است، چرا که باید ریشه امنیتی شدن منطقه به خصوص بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ را در جای دیگری جستجو کرد.

 

پیرو نکته شما اساسا ریشه، دلیل یا دلایل امنیتی شدن منطقه چیست؟

دلیل این میزان از برگزاری رزمایش‌های مشترک ترکیه و آذربایجان با حضور دیگر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای ناشی از ناقص بودن توافق مسکو است. به هر حال بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ در سال گذشته شاهد توافق صلحی در مسکو بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بودیم که بر اساس آن هفت شهر از شهرهای اشغال شده جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان آزاد شد، اما مسئله مهمی که لاینحل مانده است بحث تعیین تکلیف خود منطقه قره باغ است و اینکه آیا حاکمیت و قیمومیت منطقه مذکور به جمهوری آذربایجان باز می‌گردد و یا باید مدل و شیوه دیگری برای اداره این منطقه پیش بینی کرد؟ این مسئله کماکان در هاله ای از ابهام قرار دارد. لذا این ابهام در توافق مسکو سبب شده است که هم چنان ریشه اختلافات بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان به قوت خود باقی بماند. با این اوصاف تازمانی که این ابهامات در توافق مسکو وجود داشته باشد و دو طرف یعنی ارمنستان به آذربایجان به توافق دیگری در خصوص شیوه و نوع اداره منطقه قره باغ دست پیدا نکنند قطعاً منطقه کماکان در وضعیت نظامی و امنیتی به سر خواهد برد.

 

ولی تهران غایب بزرگ و همیشگی این رزمایش‌ها بوده است. اگر این مانورهای نظامی تهدیدی برای ایران نیست، چرا ترکیه و جمهوری آذربایجان از جمهوری اسلامی ایران برای حضور در این رزمایش ها دعوتی به عمل نیاوردند؟

پاسخ به سوال شما دو بُعد دارد. اینکه جمهوری آذربایجان و ترکیه در رزمایش‌ها و مانورهای نظامی مشترک یا دو یا چند جانبه باید از جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان همسایه مهم و کلیدی خود و مهمتر از همه یکی از قدرت‌های بلامنازع منطقه دعوت می‌کردند، کاملاً درست است. به واقع شایسته بود آنکارا و باکو این دعوت را از جمهوری اسلامی ایران به عمل می آوردند. اما در عین حال عدم دعوت از ایران و غیبت ما در این رزمایش ها به معنای آن نیست که در سایه برگزاری پی در پی و مداوم مانورهای نظامی بین آذربایجان و ترکیه قرار است تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد. لذا عدم دعوت از ایران در این رزمایش ها یک مسئله است و هدف و دلایل برگزاری این رزمایش ها مسئله ای کاملاً جداست. پس این دو گزاره مطرح شده شما عملا ارتباطی با هم ندارند.

 

با این حال به نظر می رسد که از لحاظ امنیتی و نظامی بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ در سال گذشته وضعیت به سود ایران نیست. چون علاوه بر نفوذ جدی ترکیه شاهد حضور تمام عیار اسرائیل هم در کنار مرزهای ایران به واسطه مناسبات امنیتی، نظامی و دیپلماتیک تل‌آویو با باکو هستیم؛ نفوذ اسرائیل در قره باغ ذیل مناسبات با جمهوری آذربایجان در کنار پیمان ابراهیم و برقراری مناسبات دیپلماتیک اسرائیل با امارات و بحرین که سبب شده تل‌آویو خود را به پشت مرزهای آبی ایران در خلیج فارس برساند می‌تواند چالش‌های جدی برای ایران به دنبال داشته باشد. آیا این مسائل ناشی از انفعال ایران در جنگ قره باغ نبوده است؟

واقعیت آن است که مناسبات جمهوری آذربایجان و اسرائیل تنها محدود به جنگ قره باغ نیست، بلکه در طول سال های گذشته روابط جدی بین تل‌آویو و باکو وجود داشته است. از مسیر همین روابط با جمهوری آذربایجان، صهیونیست‌ها سعی می‌کنند از تحولات جنگ قره باغ و تداوم و تشدید تنش بین باکو و ایروان در جهت منافع خود استفاده کند. یعنی تل آویو در تلاش است که همواره در روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان اخلال ایجاد کند. اما با این حال مواضع باکو تهدیدی علیه تهران نیست. یعنی علیرغم سیاست های مخرب و منفی رژیم غاصب صهیونیستی برای ایجاد اختلال در روابط تهران و باکو من تهدیدی از سوی جمهوری آذربایجان برای ایران متصور نیستم. این شرایط بیشتر ناشی از تداوم و تشدید اختلافات بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قره باغ است. 

 

علاوه بر برگزاری رزمایش‌های مشترک دو یا چند جانبه بین جمهوری آذربایجان و ترکیه با حضور دیگر کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای که به امنیتی شدن هر چه بیشتر انجامیده که قطعاً تبعات مخرب امنیتی هم برای جمهوری اسلامی ایران در پی دارد، در دیگر سو نیز شاهدیم جمهوری آذربایجان اقدام به تفتیش و بازرسی کامیون های ایرانی در مسیر «گوروس – قاپان» با پلاک کشورمان می‌کند و در کنار آن عوارض دلاری تا سقف ۲۵۰ دلار هم برای کامیون‌های ایرانی در نظر گرفته است. در نتیجه این اقدامات مخرب باکو تا کنون بیش از ۱۲۰ خودروی باری و مسافری کشورمان در این مسیر متوقف شده است. آیا این رفتارهای مخرب آذری ها نشان نمی دهد که تحولات و تحرکات بعد از جنگ ۴۴ روزه قره باغ درست برخلاف منافع جمهوری اسلامی ایران با محوریت ترکیه و جمهوری آذربایجان در حال پیگیری و اجراست؟

اتفاقا این سوال شما هم موید و مکمل پاسخ قبلی من است. چرا که ریشه اختلافات مرزی و برخی اتفاقات در دو هفته اخیر به خصوص دستگیری رانندگان ایرانی هم ناشی از ابهام و ناقص بودن توافق مسکو است.

 

منظورتان بند نهم توافق مسکو است که از آن با عنوان کریدور نخجوان به جمهوری آذربایجان یا دالان «زنگه زور» یاد می شود؛ بندی که بیان می دارد: «کلیه فعالیت‌های اقتصادی و حمل و نقل در منطقه بلامانع است. جمهوری ارمنستان ایمنی ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین می‌کند. کنترل حمل و نقل توسط ارگان‌های سرویس مرزی (اف. اس. بی) روسیه انجام می‌شود. با توافق طرفین، ساخت زیرساخت‌های جدیدی که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق آذربایجان پیوند می‌دهد، انجام می‌شود»؟

دقیقا. متاسفانه توافق مسکو علاوه بر لاینحل گذاشتن حق حاکمیت بر قره باغ در عین حال بر شدت این اختلافات مرزی، مسائل تجاری، اقتصادی و ترانزیت کالایی هم افزوده است، چرا که بند نهم توافق مذکور هم یک بند مبهم است. این بند به مناسبات ترانزیتی و حمل و نقل کالا بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان اختصاص دارد. در این بند متاسفانه مشخص نشده است که حاکمیت با ارمنستان است یا جمهوری آذربایجان. در کنار آن کماکان نقش روسیه و دیگر کشورها هم مشخص نیست. در واقع میزان ابهام بند نهم توافق مسکو به قدری پررنگ است که هر کشوری در جهت منافع خود این بند را تفسیر به رای می کند. بدیهی است که با این میزان از نقص و ابهام در توافق مسکو شاهد بروز تنش باشیم، چنانی که از قبل هم پیش‌بینی می‌شد که ذیل ابهام در برخی بندهای توافق مسکو، التهاب و اختلافاتی جدی در آینده بروز و ظهور کند، به گونه‌ای که در سایه تشدید اختلافات حتی امکان شعله ور شدن جنگ نظامی بین دو کشور وجود دارد. ببینید واقعیت آن است کامیون های ایرانی که وارد مرز ارمنستان می شوند و به طرف ایروان می روند باید از جاده ای به نام «گوروس - قاپان» عبور کنند تا به ایروان برسند. خوب در زمانی که این مناطق تحت سیطره ارمنستان بود مشکلی برای تردد کامیون‌های ایرانی وجود نداشت، چون آذربایجان در این منطقه حضور و حاکمیتی نداشت، لذا کامیون های ایرانی برای ترانزیت کالا به راحتی عبور می کردند و به ایروان می رسیدند، اما بعد از توافق مسکو شاهد آن هستیم که ۲۱ کیلومتر مانده به گوروس تا خود گوروس به آذربایجان برگردانده شد، در نتیجه باکو حق اعمال حاکمیت بر این منطقه را دارد. یعنی از نگاه باکو کامیون های ایرانی که سعی دارند از مسیر گوروس – قاپان ترانزیت کالایی به سمت ایروان داشته باشند باید عوارض آن را پرداخت کنند و این مبلغ دلاری همان عوارض مدنظر جمهوری آذربایجان است. 

 

ولی کار از تفتیش و بازرسی کامیون ها با پلاک ایران و گرفتن عوارض ۲۵۰ دلاری گذشته است و ما شاهد دستگیری رانندگان ایرانی هستیم. اقدامی که با واکنش منفی تهران مواجه شده و در این مدت هم تلاش های دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای آزادی این رانندگان تا کنون نتیجه نداده است. آیا این اقدام باکو هم نمی تواند تهدیدی برای ما باشد؟

جمهوری آذربایجان علاوه بر حق اعمال حاکمیت بر منطقه گوروس و گرفتن عوارض از کامیون هایی به مقصد ایروان، این حق را هم برای خود قائل است که مانع از عبور کامیون هایی شود که از این مسیر مذکور (گوروس - قاپان) به طرف قره باغ می روند. به هر حال جمهوری آذربایجان منطقه قره باغ را جزء تمامیت ارضی خود قلمداد می‌کند و چون هفت کیلومتر از مناطق آزاد شده آذربایجان در قره‌باغ کوهستانی در جاده گوروس ‌- قاپان قرار دارد این دستگیری ها و حساسیت صورت گرفته است. 

 

آیا امکان دارد که در آینده باز هم شاهد این دستگیری ها از سوی جمهوری آذربایجان باشیم؟ در این صورت راه حل شما برای این چالش چیست؟

من امیدوارم که با واکنش منفی جمهوری اسلامی ایران اکنون جمهوری آذربایجان این پختگی رسیده باشد که دیگر اقدامی در جهت دستگیری رانندگان ایرانی در مسیر گوروس – قاپان صورت ندهد. اما با این تفاسیر باز هم امکان دارد که در آینده شاهد این اتفاقات باشیم. برای پیشگشری از این موضوع ارمنستان سعی دارد مسیر مستقیمی از قاپان به ایروان ایجاد کند که دیگر نیازی به عبور کامیون ها از گوروس نباشد که این کار چندین ماه طول می کشد، لذا توصیه من آن است که اتحادیه کامیون داران در کشور از رانندگان درخواست کند فعلا از مسیر گوروس - قاپان به ایروان سفر نکنند، چرا که امکان دارد باز هم شاهد بروز برخی اتفاقات و دستگیری های پی درپی باشیم یا اینکه اگر این ترانزیت کالایی به مقصد ایروان اجتناب ناپذیر است رانندگان توجیه لازم بشوند. چون که رانندگان، چه رانندگان ایرانی و چه غیر ایرانی که از این مسیر عبور می‌کنند خبری از تحولات و اتفاقات ناشی از توافق مسکو ندارند. آنها با بارنامه، بار خود را از مسیر سنتی گوروس - قاپان به ایروان می برند که متاسفانه با این مشکلات مواجه می شوند. ضمنا جمهوری اسلامی باید از پیش تذکرات، هشدارها و توجیهات لازم را برای رانندگانی که از این مسیر عبور می کند داشته باشد و اطلاع رسانی لازم از قبل انجام گیرد. علاوه بر نکات یاد شده قطعاً باکو هم باید خویشتنداری لازم را داشته باشد و از دستگیری رانندگان به خصوص رانندگانی ایرانی پرهیز کند. متاسفانه اقدام جمهوری آذربایجان در دستگیری رانندگان ایرانی اقدامی غیر دوستانه بود که به هر حال کدورت های دیپلماتیکی هم برای دو کشور ایجاد کرده است. من امیدوارم هرچه زودتر با تلاش‌های انجام گرفته شاهد آزادی رانندگان ایرانی باشیم. اما تا زمانی که ابهامات توافق مسکو رفع نشود و از مهمتر اصل حاکمیت قره باغ تعیین تکلیف و مشخص نشود کماکان شاهد بروز مسائل امنیتی و چالش های مرزی خواهیم بود، چرا که این اتفاقات تبعات مخرب و منفی ابهام در توافق مسکو است.

 

آیا جمهوری اسلامی ایران نباید خویشتنداری خود را در قبال جمهوری آذربایجان کنار بگذارد و تهران هم برای کامیون هایی با پلاک جمهوری آذربایجان و ترکیه که از مسیر و پایانه مرزی نخجوان - بیله سوار (محصور در ارمنستان و جمهوری اسلامی ایران) عبور می کنند حق بازرسی، تفتیش و گرفتن عوارض را اعمال کند تا به یک توازن در برابر باکو و آنکارا برسد؟

به نظر من با توجه به روابط دوستانه جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران و سطح مناسبات حسنه دو کشور شایسته نیست که تهران به سمت اتخاذ اقدامات تلافی‌جویانه گام در مسیر نخجوان - بیله سوار در مغان گام بردارد؛ نه اینکه توان آن وجود ندارد، بلکه میل و رغبتی برای این مهم از جانب تهران احساس نمی شود. چرا که به هرحال قطعا جنگ کامیون ها، جنگ ترانزیتی و جنگ عوارض به نفع هیچ کدام از دو طرف نیست و از نظر اقتصادی و تجاری، هم به ایران، هم به آذربایجان و به دیگر کشورهای پیرامون آسیب می زند. لذا همان گونه که جمهوری اسلامی ایران به راحتی اجازه تردد و ترانزیت کالا و کامیون های آذربایجان در مسیر نخجوان را می دهد بنابراین جا دارد که باکو هم احترام لازم را برای رانندگان ایرانی در مسیر گوروس – قاپان داشته باشد و مشکلاتی برای آنها ایجاد نکند. در عین حال هر چه سریع تر رانندگان دستگیر شده ایرانی را آزاد کند و اقدامی برای دستگیری مجدد نداشته باشد.

 

راهکار حضرتعالی برای حل یکباره این مشکلات چیست؟

برای حل و فصل نهایی این چالش و مشکل باید کشورهای درگیر تلاش های دیپلماتیک جدی و مداومی برای روشن کردن ابهامات توافق مسکو به خصوص بند نهم آن داشته باشند و در کنار آن باید مسئله حق حاکمیت قرباغ هم هرچه زودتر تعیین تکلیف شود. چون ریشه تمام این اختلافات به مسئله عدم تعیین تکلیف حاکمیت قره باغ بازمی‌گردد. باز هم به گفته قبلی خود رجوع می کنم تا زمانی که ابهامات توافق مسکو رفع نشود و از مهمتر اصل حاکمیت قره باغ تعیین تکلیف و مشخص نشود کماکان شاهد بروز مسائل امنیتی و چالش های مرزی خواهیم بود، چرا که این اتفاقات تبعات مخرب و منفی ابهام در توافق مسکو است. اگر اصلاحات لازم در توافق مسکو صورت نگیرد و ابهامات آن رفع نشود قطعاً در آینده شاهد بروز اختلافات جدی تر خواهیم بود که می‌تواند به عنوان آتش زیر خاکستر در شکل گیری جنگ جدید بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان عمل کند.

 

نقش ترکیه در بازرسی و تفتیش کامیون های ایران، گرفتن عوارض و حتی دستگیری رانندگان کشورمان توسط جمهوری آذربایجان را چگونه ارزیابی می کنید؟

به هرحال ترکیه هم نقش قابل توجهی در تحریک آذربایجان علیه ارمنستان دارد. چون شدت اختلافات ترکیه با ارمنستان به مراتب شدیدتر درگیری های آذربایجان با ارمنستان است و در عین حال هم قدمتی بالاتر و تاریخی طولانی تر از بحران روابط باکو - ایروان دارد. بنابراین ترکیه در کنار رزمایش‌های مشترک دو یا چند جانبه با جمهوری آذربایجان احتمالاً سعی دارد از نظر اقتصادی، تجاری و ترانزیتی هم فشارهای به ارمنستان وارد کند.